برای جامعه سینما :محسن سلیمانی فاخر /فیلم «دختر چاق» ساخته«کاترین بریا»-فیلمساز مولف ،صاحب سبک و سازش ناپذیر در دنیای تقابلات جنسی و بحرانی جوامع -مطالعه عمیق وعلمی از روابط جنسی دوره ی نوجوانی است که تم هایی از حسادت خواهرانه بین «آنیس» چاق و «النای» زیبا و باربی به فرجامی تلخ و مرگبار منتهی می شود و فیلمساز با تسلط بر جزیی ترین تمایلات، رفتارها ،کردارها ومرادودات نوجوانی ،تصویری راستین به مخاطب ارائه می کند .
به زعم جامعه شناسان دورهی نوجوانی مقطع مشکلآفرینی، جهل و بحران است وبیش از آنکه پای بحرانی فردی در میان باشد،بحران ریشهی اجتماعی دارد.مضمون این فیلم«بحران بلوغ »دو خواهر نوجوان است که دغدغه هایشان چاقی و زیبایی است و نزاعشان برسر پیروی کردن ونکردن کوچکتر از بزرگتر است .«دختر چاق»نگرشی جامعه نگر ازهزارتوی نوجوانی ،خواسته ها و ارزش های خویش ساخته است که از احساسات افراطی رایج واگزجره تهی ست.
«آنیس»دخترچاقی است که با سرخورده گی در خانواده ای بزرگ می شود که احساس می کند نه درک می شود و نه محبتی به او ارزانی می شود. او خواهری دارد که هم زیباست وهم مورد توجه و در زمان سفر تعطیلات تابستانی می فهمد خواهرش«النا» دلباخته جوانی است که از جهل و نادانی او سوء استفاده می کند.
پدر حتی در تعطیلات هم درگیر مراودات کاری است وآنچه خانواده «دختر چاق» ازآن اسیب می ببییند برقرار نکردن امکان گفتوگو و تقابل مناسب بین یکدیگر است.دنیای آنیس و النا با چالشهای روزانهی اجتماعی و خانوادگی وفشارهایی که از طرف خودی وغیر خودی آوار می شود آمیختهشده است.
شیوهی دیدن و تفکر، لباس پوشیدن، رفتار کردن و نیز زندگی کردن با هاله ای از تقلیدی همراه است که در قله ای پوشالی ازعشق وخوشبختی پرسه می زند و در این میان چاقی خواهر کوچک مورد طعنه و تحقیر خواهر بزرگتر قرار می گیرد .او حتی در بدو اشنایی با معشوقه اش ،خواهرش را پس می زند و ازتوهین در جمع ابایی ندارد و خواهر کوچکش را سربار و آویزان می داند.
از سویی تحقیر و تنهایی آنیس و نگاه های تلخ و دردناکش که تنها شاهد روابط عشقی و جنسی خواهر بزرگش است را می توان یک انتقام تداعی کرد .حال فرقی ندارد چه از سوی خودش باشد چه از یک قاتل جانی .حتی تجاوزی که به او می شود خردسند است واحساس می کند که از خواهر مقتول خود چیزی کم ندارد.
او در سکانسی با پله های چوبی استخر صحبت می کند:«اگه فقط می تونستم یک شبح یا روح ،یک زن یا یک مرد یا حتی یک حیوون رو پیدا کنم برایم مهم نیست»او حتی به میله چوبی عشق می ورزد و در این اندیشه است:« خانمها مثل قالب صابون نیستند ،اونا با مالش کوچک نمی شوند بر عکس هرعاشقی اونها رو بزرگتر می کنه واین تو هستی که نفع می بری» .
مرور کنید:«کاترین بریا»:زیبایی است که من را مجذوب میکند نه انحراف و هرزگی.نقد فیلم دختر چاق
با چنین استنباطی پایان مرگبار فیلم، فقط یک جنایت دهشتناک نیست ،تجلی یک عقده ناخودآگاه و سرکوب شده ی نوجوانی چاق در نقش «دختر» و«خواهر»ی است که مرگ خواهر و مادرش را برای تسلی درون خود به راحتی پذیراست وحتی از فریاد و تقلایی ابا می کند تا درونش از حقارت ها ،تحقیرها و نادیده شدن ها خالی گردد .او در حسادت و رقابت با خواهری که باکره بودنش به یغما رفته است باکره بودن را حال بهم زن می داند و اخر هم در با قاتلی که خانواده اش را به قتل رسانده به آرزویش می رسد.
لذتگرایی، لذتپرستی و لَذَّتباوری آمیخته با خوش بینی به آینده و زندگی مشترک هدف غایی و مهمترین پیشهٔ تین ایجرهاست.النا با همین نگرش به راحتی اغفال پسری فرصت طلب می شود که روابط جنسی را عشق معرفی می کند اما حاضر نیست از فردای معشوقش خبری بگیرد.
ازاین منظر «مدیریت بدن» به یک ایده ال ذهنی وعینی تبدیل میشود و فشارش بیشتر بر زنان و دختران آوارمیشود و«شرم از بدن» زمانی برجسته و عقده میشود که دختری چون آنیس خود را بازنده در تصاحب مردی عاشق و رویایی می داند و شعله های انتقام و حسادت در او منتظر اکسیژنی است برای آتشفشان شدن .او خود را در تقابل با خواهرش بازنده ای سر فکنده می داند و از رقابت دست می شوید چراکه بدن فربه اش او را از آمالش جدا کرده است .
جان اسمیت، صاحب کتاب «متنفران از زنان» میگوید«ایجاد احساس ناراحتی نسبت به بدن در میان دختران و زنان شیوهای برای حمله به اعتماد به نفس آنان است. زنان را دفاعی و درونگرا میکند و زمانی که شما چنین حسی داشته باشید، احساساتان را نسبت به داشتن جایگاهی در جهان از دست میدهید.در زمانی که ما حقوق قانونی در باب برابری داریم،این روشی برای بازگرداندن نابرابریهای قدیمی است.زنان دائماً در برابر موشکافی بیدفاع هستند.»
مروربیشتر:اگر هنرمند باشیدجامعهای را به تصویر میکشید که به شدت گناهکارتر است
از این رو طبقهبندی شدن زنان توسط اندازه بدنشان و این تئوری که «لاغری برابر با نیکی است»یک تفکر در حال اپیدمی شدن است که در دختران نوجوان بیشتر قابل تسری است وهر کس بازنده این میدان فانتزی باشد خود را پیش بازنده جریانات و احساسات دوره نوجوانی در تقابل با هم جنسان و رابطان شبه عشق می داند که نتیجه آن خود باختگی همراه نفرت و خشم است که جلوه ای اجتماعی در برخواهد داشت.