جامعه سینما: رویا فتح الله زاده/فیلم«رویاهای دمصبح» به کارگردانی«مهرداد اسکویی» سومین بخش از سهگانهای مستند با محوریت کودکان و نوجوان بزهکار است. مستندهای «روزهای بی تقویم» و «آخرین روزهای زمستان» بخش نخست و دوم این سه گانه است که هر دو روایتی اجتماعی از شرایط زندگی پسران بزهکار کودک و نوجوان در کانون اصلاح و تربیت ارایه میدهند و اکنون «رویاهای دم صبح» در ادامه دغدغههای ذهنی کارگردان، بازگوکننده زندگی دختران نوجوان بزهکار در کانون اصلاح و تربیت است. فیلم، با تمرکز بر زندگی و کاراکتر هفت نفر از دختران به نامهای «خاطره»، «غزل»، «هیچ کس»، «معصومه»، «سمیه»، «آوا» و «فرشته»، میکوشد مخاطب را با تصویری متفاوت از دختران بزهکار آشنا کند.
«رویاهای دمصبح» با شخصیتپردازی های واقعگرایانه و بدیع(برای نمونه نمایاندن شخصیتهای واقعی و نمایشی دختران)، قصهگویی و ارایه نگاهی نو به مسئله بزهکاری دختران و از سوی دیگر با پژوهشی روشمند و دیدگاهی جامعهشناسانه نسبت به مسایلی چون فقر، اعتیاد، بزهکاری، طلاق، خانوادههای نابسامان و دختران فراری منبعی مستند برای مطالعات علمی- اجتماعی پیرامون بزهکاری دختران و علل و عوامل آن است.
روششناسی فیلم
انتخاب، کاربرد و اجرای روش تحقیق متناسب با سوژه از مهمترین عوامل در شکلگیری یک فیلم مستند حرفهای و متمایز است. در مستند«رویاهای دمصبح»، آگاهی کارگردان از مسئله بزهکاری( بر مبنای پیشینه فیلمسازی و مطالعات کتابخانهای)، جلب اعتماد سوژهها، رفتو آمد و برقراری ارتباط صمیمانه با آنها، گفتو گوها و سوالهای هدفمند در قالب سوالات باز، آگاهی از عواطف و چالشهای فکری کاراکترها از نقاط قوت فیلم است که نشان میدهد «اسکویی» در انتخاب و اعمال درست روش تحقیق، موفق بوده است. او در این مستند، از روش تحقیق« میدانی» و تکنیکهای «مصاحبه غیرساختارمند» و «مشاهده غیرمشارکتی» استفاده کرده است.
– روش میدانی: در این روش، محقق مدتی در میان جامعه مورد مطالعه خود زندگی میکند و به تحقیق درباره موضوعی خاص در آن محیط میپردازد. محقق هیچگونه دستکاری در محیط انجام نمیدهد، بلکه بدون هیچ دخالتی در جریان طبیعی رویدادها تا آن جایی که میتواند اطلاعات جمع آوری میکند.
– مصاحبه عمیق یا بازاندیشانه: این نوع مصاحبه مواجههای چهره به چهره و غیررسمی است و مانند یک گفتو گوی طبیعی میان افرادیست که روابط جا افتادهای دارند. در این شیوه، سوالات کلی ( و سوالات باز) مطرح میشود و به مصاحبهشونده آزادی و اختیار کافی داده میشود که مقصود خود و آنچه را که خودش مهم میداند، بیان کند و بر اساس اظهارات او سوال های بعدی مطرح میشود.
– مشاهده غیرمشارکتی: پژوهشگر در این نوع مشاهده درست بر عکس «مشاهده مشارکتی»، در پی مشاهده فرایندها و رویدادهاست و از درگیرشدن و همکاری در فعالیتهای آزمودنیها اجتناب می ورزد(نک ایمان،۱۳۸۸: ۳۲۱-۳۲۰).
«اسکویی» در مقام کارگردان، برای ساخت این مستند چند ماه در کانون اصلاح و تربیت دختران رفتو آمد داشته است تا در میدان تحقیق، سوژه هایش را در محیط طبیعی و زندگی روزمرهشان مشاهده و با آنها ارتباط برقرار کند. در مسیر ارتباط با سوژه ها نیز فرایند اعتمادسازی شکل میگیرد به گونهای که دختران او را با عنوان «دایی مهرداد» خطاب میکنند. این اعتمادسازی میان وی و دختران کانون، در داستان «خاطره» مشهود است.
فیلم با ورود «خاطره» به کانون اصلاح و تربیت شروع میشود. در گفتو گوی یکی از مسئولین کانون با وی، زمانی که از او درباره شوهرخاله اش میپرسد، او سرش را پایین میاندازد و میگوید:«راحت نیستم»؛ اما در اواسط فیلم، او رازش را برای کارگردان بازگو میکند و میگوید که توسط شوهرخالهاش مورد تجاوز قرار گرفته است. همچنین کارگردان در فعالیت سوژهها از جمله در چیدن سفره هفتسین، شستن فرش کانون ، برفبازی و شادی و جشنها همکاری نمیکند؛
از همین روی مشاهده وی به لحاظ تکنیک تحقیق، «مشاهده غیرمشارکتی» به شمار می آید. از سوی دیگر مصاحبهها و گفتو گوهایش با دختران از پیش تعیینشده نیست و هر سوال بر اساس پاسخ مصاحبهشونده طرح میشود. او سوالات کلی و باز میپرسد و با توجه به شناختی که از کاراکترها دارد بهجای سوالات پیدر پی، در زمان نیاز سکوت میکند تا مصاحبهشونده احساساتش را در رابطه با آن سوال بروز دهد.
یکی از ویژگیهای منحصربه فرد فیلم، فاصلهگذاریهای آگاهانه میان یک سوال تا سوال بعدی است. اگر کارگردان نمیدانست که چه زمان سوال بپرسد و چه زمان سکوت اختیار کند شاید «رویاهای دم صبح» آن چنان که باید شکل نمیگرفت. این آگاهی، محصول شناختیست که یک کارگردان فیلم مستند باید از روششناسی تحقیق داشته باشد.
در سکانسی از فیلم زمان گفتو گو با «سمیه»، کارگردان میگوید:
«من حس میکنم اینجا درد زیادِ»،«سمیه» پاسخ میدهد:« خیلی! از در و دیوارش درد می باره!» و سکوت میکند.؛ اما کارگردان بهجای این که سوال بعدی را بپرسد او هم سکوت میکند و همینجا نقطهی اوج مصاحبه شکل میگیرد. سمیه سکوت را می شکند:« فکر کنید هر کدومشون دو تا درد داشته باشن، اینجا پر از دردِ»؛ دوباره کارگردان سکوت میکند و «سمیه»ای که تا پیش از این سرد و بیروح به نظر میرسید، احساساتش را بروز میدهد و دختر نوجوان رنج دیدهای می شود که اشک میریزد و ادامه می دهد:« چون همشون مثل هماند، همه همدیگرو درک می کنند…».
بزهکاری
جامعه شناسان، «بزهکاری» را رفتاری تعریف میکنند که قوانین جامعه را نقض میکند و به همین دلیل مجازاتی برای آن تعیینشده است.«بزهکاری» معمولا عنوان رفتار مجرمانه کودکان و نوجوانان است. عوامل گوناگونی در ایجاد بزهکاری در کودکان و نوجوانان دخیل هستند و عوامل اجتماعی و روانی هر دو بر یکدیگر اثر می گذارند. یکی از مهمترین نظریهپردازان در حوزه آسیبشناسی بزهکاری، «تراویس هیرشی» نام دارد. «هیرشی» در ارتباط با مسئله بزهکاری نظریه «پیوند اجتماعی» را پایهگذاری کرد. او بر این باور است که ناهنجاری و بزهکاری زمانی روی میدهد که پیوند اجتماعی میان فرد و جامعه ضعیف و گسسته میشود و فرد نسبت به قیدوبندهای اجتماعی کماعتنا یا بیاعتنا میشود(نک اکبری، ۱۳۹۰: ۲۲۴). او در ارتباط با نظریه «پیوند اجتماعی»، پژوهشهایی را درباره دانش آموزان دبیرستانهای کالیفرنیا انجام داد و فرضیههایی را به اثبات رسانده است که مهمترین آنها بدین شرح است:
الف- بزهکاران دلبستگی کمی نسبت به والدین دارند.
ب- دانش آموزانی که در خانوادههای ازهم گسیخته زندگی میکنند، گرایش بیشتری به بزهکاری دارند.
ج- میان بزهکاری دانشآموزان و پرورش در خانوادههایی که یک یا چند عضو آنها مجرم یا بزهکارند، رابطه معناداری وجود دارد(ستوده، ۱۳۹۴: ۱۳۹).
با تامل در این مستند نیز میتوان به این نتیجه رسید که عواملی چون عدم دلبستگی به والدین، طلاق، نابسامانی خانوادهها، اعتیاد و مجرم بودن والدین یا یکی از اعضای خانواده، بستری برای بزهکار شدن هفت کاراکتر اصلی فیلم، فراهم آورده است.
در فیلم میبینیم که «معصومه» از این که مورد محبت مادرش قرار نمیگرفت شکایت داشت و به گفته وی تاکنون مادرش او را در آغوش نگرفته و همین زمینه عدم دلبستگی عمیق میان آنها شده است. پدر«خاطره» معتاد به مواد مخدر است و مادرش به دلیل مشکلات عصبی مدام او را کتک می زده؛
بنابراین وی دلبستگی خاصی به والدینش نداشته است. نابسامانی خانواده و از همگسیختگی در خانواده دختران کانون نیز دیده میشود.«سمیه» در خانواده ای پرورش یافته که هر روز شاهد ضرب و شتم مادر توسط پدر بوده است. مادر «غزل» نیز معتاد است و پس از طلاق از همسراول(پدر غزل) با مردی ازدواج میکند که غزل را مورد آزار و اذیت قرار میدهد. همچنین در خانواده دختران بزهکارِکانون، معمولا یک یا چند نفر مجرم هستند؛ پدرِ «هیچکس» زندانی ست و بیشتر اعضای خانواده «آوا» خلافکارند و چند وقت دیگر برادرش اعدام می شود.
دختران فراری
دختران فراری، تعدادی از دختران هستند که به دلایل گوناگونی، مانند نابسامانیهای خانوادگی و اعتقاد به این که در خانواده به آنها بیتوجهی شده است یا تحتتاثیر سازوکارهای روانی و ذهنی برای رسیدن به امنیت روانی و رهایی از سلطه والدین و فقر و… همچنین یافتن شرایط مناسبتر از زندگی با والدین خویش بر آن شدهاند تا خانه را ترک کنند(فرجاد،۱۳۸۸: ۲۰۶).
پژوهشها نشان می دهد که بیشتر دختران فراری، سن، تحصیلات و پایگاه فرهنگی- اجتماعی پایینی دارند، بیشتر آنها از مناطق پایین و حومه شهر هستند و معمولا از خانوادههایی می گریزند که اعتیاد، طلاق و گسیختگی زندگی والدین در آن وجود دارد(نک دغاقله، ۱۳۷-۱۳۵).
یکی از نظریه پردازان با نام «بارث» جوانان فراری را به سه دسته تقسیم می کند:
۱- آنهایی که از فشارهای داخل خانواده که میتواند به دنبال یک بحران ایجادشده باشد میگریزند(برای مثال مشکلات مالی، تغییر در ساختار خانواده)
۲- گروهی که از کنترل یا انتظارات بیشاز اندازه والدین فرار می کنند.
۳- آنهایی که از شرایط سوءاستفاده فیزیکی یا جنسی می گریزند(نک دغاقله،۱۳۸۹: ۱۷۵).
در فیلم هم میبینیم که «هیچکس»، «خاطره» و «فرشته» به عنوان دختران فراری، سن و تحصیلات پایینی دارند. در خانواده ای فقیر و نابسامان بزرگ شدهاند. «خاطره» با اینکه تا پیش از تصمیم به فرار، توسط مادر مورد ضربو شتم قرار میگرفت و رابطه خوبی با پدرش نداشت اما هیچ یک از اینها موجب نشده بود که از خانه فرار کند. بحران وی زمانی آغاز میشود که توسط شوهرخالهاش مورد تجاوز قرار میگیرد. او ماجرا را به مادرش میگوید اما بهجای همدلی و تسکین، دوباره کتک میخورد و وادار میشود برای آبروی خانواده، سکوت اختیار کند؛ بههمین دلیل تصمیم میگیرد خانهای را ترک کند که در آن امنیت و اعتمادی نیست.
– پیامدهای فرار و آسیب پذیری:
فرار از خانه برای دختران پیامدهای ناگواری به همراه دارد که از آن جمله میتوان ترس از بازگشت به خانه و درگیرشدن با انواع بیماریها را ذکر نمود.
۱- ترس از بازگشت به خانه و برچسب فراری: باورهای سنتی حاکم بر خانواده ایرانی موجب میشود که هرگونه فرار از جانب دختران مترادف با شکست قِداست خانواده تلقی شود و این امر باعث میشود که فَراریها به راحتی به خانه راه داده نشوند.
شاید در روزهای اول افرادی باشند که قصد بازگشت به خانه را پیدا میکنند اما برخوردهای نابخردانه خانواده هیچگونه راه بازگشتی را برای فَراریان باقی نمیگذارد. در چنین شرایطی اگر بازگشتی صورت پذیرد برچسب «فَراری» از سوی خانواده و اطرافیان، فرد را تا آخر عمر رها نخواهد کرد(معیدفر،۱۳۸۹: ۱۴۰ ). در این مستند نیز نمود ترس از بازگشت به خانه را میتوان در رفتار یکی از دختران فراری کانون به نام«فرشته» مشاهده نمود. زمانی که کارگردان به سوی وی میرود تا آزادیاش را تبریک بگوید؛ از او میپرسد: «فکر میکنی الان بِری خونه چه جوری ازت استقبال می کنند؟» و او با لحنی حزنانگیز پاسخ میدهد:« استقبال! با زنجیر می بندنم، بعد با کتک هم استقبال میکنند!».
۲- درگیر شدن با انواع بیماریها: معمولا دختران فراری، ناخواسته در مسیر انتخاب رابطه جنسی برای بقاء و اعتیاد به مواد مخدر قرار می گیرند. در نتیجه احتمال ابتلای آنها به بیماریهایی چون «ایدز» و «هپاتیت» وجود دارد(همان، ۱۴۳). در فیلم نیز در یکی از جلسات آموزشی کانون، زمانیکه به دختران در مورد انواع بیماریها از جمله «ایدز» و خطر آن برای فرزندانشان آموزش داده میشود بیشتر دختران خواستار انجام تست بیماری «ایدز» بودند که همین مسئله میتواند شاهدی بر این مدعا باشد که بیشتر دختران فراری در مسیر رفتارهای پرخطر قرار میگیرند.
در مستند«رویاهای دمصبح» درست زمانیکه مخاطب فکر میکند این یک پایانبندی ساده است و قرار است فیلم با تصویر جشن نوروز تمام شود، در همان لحظه دوربین به پشتسر دختری میرود که در حال تماشای جشن و شادمانی دختران است و آهنگ و تصویر شادی دختران محو میشود و تصویر و آهنگ حزنانگیز دخترک دوباره مخاطب را به دنیای درونی و واقعی دختران کانون سوق میدهد.
با این تفاصل«رویاهای دم صبح» فراتر از مسئله بزهکاری میرود و با کنکاش در زندگی دختران بزهکار به نمایشی از سلسله عواملی میپردازد که بهگونهای زنجیروار موجب بروز یک مسئله اجتماعی میشود. فیلم در نمایی کلی نشان میدهد که چگونه یک مسئله خرد در سطح نهادی چون خانواده میتواند سرانجام به مسائل کلان اجتماعی مانند فرار از خانه، رفتارهای پرخطر، بیماری ایدز و… تبدیل شود.
راست این است که «رویاهای دمصبح» تنها گوشه ای از مصائب دختران بزهکار را در مسیر زندگیشان نمایانده است و چه رازهایی که در دل خاک کرده اند!
منابع
– اکبری، ابوالقاسم، مینا اکبری، آسیب شناسی اجتماعی، چ اول، تهران: رشد و توسعه،۱۳۹۰
– ایمان، محمدتقی، مبانی پارادایمی روش های تحقیق کمی و کیفی در علوم انسانی، چ اول، تهران: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۸
– دغاقله، عقیل، سمیرا کلهر، آسیب های شهری در تهران، چ اول، تهران: جامعه شناسان، ۱۳۸۹
– ستوده، هدایت الله، آسیب شناسی اجتماعی(جامعه شناسی انحرافات)، چ ۲۴، تهران: آوای نور،۱۳۹۴
– فرجاد، محمدحسین، آسیب شناسی اجتماعی، چ اول، تهران: علم، ۱۳۸۸
– معیدفر، سعید، مسایل اجتماعی ایران(جامعه شناسی اقشار و گروه های آسیب پذیر)، چپ اول، تهران: علم، ۱۳۸۹
منبع مقاله: فصلنامه تخصصی سینمای مستند(سینما حقیقت)، شماره۸، زمستان۹۴ و بهار
One Comment
یو پی اس تسلا
سایتتون حرف نداره