اما همهچیز از این اما آغاز میشود. ویلیام سی. پامرلو مولف کتاب سینمای اگزیستانسیالیستی چنان زیبا و عمیق چالشهای معنایی زندگیهای مدرن را در سینما جسته و چنان سیراب و سیرابکننده از سرچشمه سینمای فلسفی- انتلکتوئل دهههای ۶٠ و ٧٠ برخاسته که خواننده حیران میماند مگر این کتاب همان نیست که در ظاهر ماجرا تحلیل و نگاهی چنین خشک و جامد و قشری و مکررگویی مغلق پیشینیان تحلیلگرش بهنظر میآمد؟ نویسنده چه معجزهای کرده که کتابی ظاهرا کلیگو، خستهکننده و پیچیدهگو را بدل کرده به بازیگوشیهای جوانانه قلم سرگردانی که انگار نقش گلچین اندیشههای تعالیبخش چند دهه پرهیاهو را به عهده گرفته است؟ و نیز مترجم کتاب نصرالله مرادیانی چه شعبدهای رو کرده…
سینمای اگزیستانسیالیستی برخلاف کتابهای مشابهش که یکباره به صحرای کربلا میزنند؛ حسنش در این است که ابتدا اگزیستانسیالیسم، بزرگان این اندیشه و البته تفاوت نگاه و نگرش و باورهای این بزرگان را آن هم نه به زبانی که تنها و تنها به کار پویندگان همیشه پا در رکاب وادی فلسفه آید که به زبان نرم و توضیح دهنده ادبیات سینمایی نوشتاری این روزگار معرفی و آشنا میکند.
اگزیستانسیالیسم در جهت روشنکردن موقعیت انسان در تجارب فردفرد آدمها گام برمیدارد و سینما در جهت نمایاندن و به اصطلاح تصویریکردن موقعیت انسان در چشمانداز روزمرگیهای کوچک.
کتاب سینمای اگزیستانسیالیستی اما نهتنها این دو زاویه را میکوشد با هم تطبیق دهد که مهمتر از آن آگاهانه و عامدانه تلاش میکند به خوانندگانش ثابت کند زندگی- بله همین زندگی با تمام مظاهر و ظواهر روزمره و خستهکنندهاش- پیچیدهتر، غامضتر و البته عمیقتر از هر نوع تصور شکلگرفته از توصیف فلسفی زندگی است. چنین غنایی در یک کتاب سینمایی- فلسفی اگر حاصل آمده باشد میتوان گفت شاهکاری کوچک به دنیا آمده است…
فصل نخست این کتاب چکیده افکار و آرای اگزیستانسیالیستهایی چون ژان پل سارتر، سیمون دوبووار و پل تیلیش را ارایه میکند که بعد از این فصل در تمام کتاب به کار خواهد آمد.
در بخش دوم به فیلم بهمثابه ابزاری برای پژوهش فلسفی پرداخته و تلاش شده از طریق مباحثی چون تفاوت نگاه شخصی و رویکردهای نظری و تئوریک اگزیستانسیالیستی، به تصویر کشیدن واقعگرایانه وضع بشر در سینما و… آمادگی لازم برای دنبالکردن ردپای باورهای اگزیستانسیالیستی در سینمایی که مولف کتاب آن را سینمای پرمعنا میخواند، در خواننده به وجود آید. فصل سه کتاب هم تکمیلکننده بحث واقعگرایی در سینماست.
از این منظر که آیا واقعیت سینمایی کاملا واقعیت واقعی است یا برساختهای از واقعیت و به اصطلاح بهتر نمایانگر انتظاری که تماشاگر هر عصری از واقعیت دارد…
از فصل چهارم به بعد، کتاب سینمای اگزیستانسیالیستی سراغ مطالعهای جزیینگرتر میرود. ابتدا درونمایهای خاص در اگزیستانسیالیسم مورد مطالعه قرار میگیرد و سپس فیلمهایی که میشود به قول نویسنده بهمثابه اظهارنظری پیرامون همان موضوع دست به قرائت آنها زد، بررسی میشوند.
فصل چهار مطالعهای است در باب بیمعنایی جهان مدرن و در انطباق با چنین مفهومی، ویلیام سی.پامرلو دو فیلم ماجرا و شب را هر دو از آنتونیونی مورد بازکاوی قرار میدهد.
فصل پنجم با مطالعه بیدینی و دینداری در روزگار حاضر آغاز شده و با مطالعه این مفاهیم در فیلمهای فیلمساز بزرگ سوئدی، اینگمار برگمان و بهخصوص سهگانه دینی این سینماگر، مهر هفتم، نور زمستانی و همچون در یک آینه به سامانی مناسب میرسد.
نویسنده، فصل ششم را با بحث درباره نظرات اگزیستانسیالیستی در باب اصول اخلاقی میآغازد و سپس با نقبزدن به دنیای فیلمهای جنایت و جنحه و امتیاز نهایی- هر دو از وودی آلن- نگرش جنایت و مکافات گونه اخلاقی اغلب بزرگان دنیای ادبیات و سینما را به محک عیار بیاخلاقی وودی آلن میکشاند. اینکه در این دو فیلم وودی آلن جنایت رخ داده، الزاما به مکافاتی از نوع مکافات داستایوفسکی ختم نمیشود، از نگاه مولف کتاب ماهیت اصول اخلاقی را زیر سوال میبرد که این واقعیت افزوده روزگار مدرن به دنیای اخلاق کهن است.
فصل هفتم نیز به مفهوم اصالت و بازنگری این مفهوم اگزیستانسیالیستی در فیلمهای زندگی شیرین و هشتونیم فدریکو فلینی میپردازد و تصویری ملموس از این واژه که در دیدگاه سارتر به معنای ترکیبی از صداقت و کنش دانسته شده است، ارایه میدهد…
نویسنده سینمای اگزیستانسیالیستی، ویلیام سی.پامرلو در فصل هشتم و آخر کتابش با پرداختن به مفهوم روح آزاد نیچهای در دو فیلم هارولد و ماد و انجمن شاعران مرده، نقطه پایانی میگذارد بر کاوش سینمایی- فلسفی زیبایش درباره چگونگی وانمایی واقعیت از دیدگاه مفاهیم اگزیستانسیالیستی در آثار سینمایی پرمعنا؛ با فصولی که منشوروار و با همپوشانی کامل در پایان چشماندازی کلی از عنوان کتاب ترسیم میکنند…
این جمله آخر را برای کسانی مینویسم که خواندن را بهعنوان یک فعل ارزش میگذارند. این کتاب را باید خواند، حتی اگر علاقه و اشتیاقی به پیگیری فلسفه در سینما نداشته باشید. کتاب مهمترین حسنش در آنجاست که روش جدیدی برای فیلمدیدن پیشنهاد میدهد و این ارزشمند است.
به نقل از شهروند
One Comment
بازخورد: مگدالن؛ رخت شوی خانه ای که رنج را نَشُست - رسانه تحلیلی «جامعه سینما»