جامعه سینما: آرش رحمانی کارگردان فیلم «یازده یازده» در نشست نقد و بررسی فیلم در فرهنگسرای اندیشه گفت: تنها دغدغهی قلم که ابزاری است برای ارائهی آنچه که زبان از ترس و ناتوانی، شهامتِ بیانش را ندارد همان اندیشهای است که قدرت و جسارت میبخشد بر اوراقِ بیروح. حال اگر این قدرت و جسارت به هر طریقی گرفته شود، عصر بیمعنایی و زوالِ بشریت آغاز میگردد.
وی افزود :عصری که آدمها همانند رباط فقط کار میکنند و بر سِیرِ دَوارِ هَستیِ مبدل شده به نیستی، دورِ باطل میزنند تا دور ریخته نشوند، و همچون سیزیف سنگِ جبر را بر دوش میکشند و از قلههای موهوم بالا میروند و با افتادنِ سنگ و سقوطش، باز به همان نقطهی آغازین برمیگردند. (این یعنی شروعِ فاجعه) که در آیندهای نه چندان دور گورستانی عظیم از جسدهای بیروح تقدیم به کرهی خاکی میکند.
رحمانی تصریح کرد : پس اندیشه و تفکر نباید بردهی روزمرهگیها و سطوحِ درخشان و فریبنده اما کاذبِ جهانی شود که کمر به نابودیِ انسان انسانیت بسته است. چرا که این مهم، تنها راه نجاتِ دنیا میباشد. پس چه بهتر که از طریقِ هنر که تاجی است بر سَرِ انسانِ متعالی به جهان عرضه شود تا نورش، ظلمت را درنوردد. به قول جناب مولانا؛ گر جهان پُر برف گردد سر به سر/ تابِ خـــور بگدازدش با یک نظـر
وی گقت : فیلم «یازده یازده» با سختی ها و مرارت ها ساخته شد تا از جهان فلسفی خویش و تجربه انسانی سخن بگوید و من این جنس سینما رادوست دارم و در فیلم های بعدی ادامه خواهم داد.
مسئله فیلم« یازده یازده» تاثیر هنر بر روی واقعیت بیرونی است
صوفیا نصرالهی، منتقد و مترجم سینما نیز در ادامه افزود: ساخت چنین فیلمی با این محتوا و ساختار، برای کار اول بلند فیلمساز انتخاب خوبی نبود و کاش در کارهای دوم و سوم سراغ چنین تجربه ای می رفت که فیلم پختهتری از کار درمیآمد.
وی گفت بیش از مقولهی انسان، مسئله فیلم تاثیر هنر بر روی واقعیت بیرونی است که در ادبیات، اسکار وایلد در «تصویر درویان گری» با رمانی سهمگین و ترسناک ترسیمش کرد و اتفاقا «یازده یازده» هم در بخسهابب ترسناک میشود. در سینما هم چارلی کافمن استاد بزرگ فیلمنامهنویسی در چند فیلمنامه به این مفهوم پرداخت که بعضی از آنها مثل فیلم «من به پایان دادن به اوضاع فکر میکنم» را خودش کارگردانی کرد یا حتی می توان به فیلم «جان مالکوویچ بودن» اشاره کرد که بر چنین مفهومی اشاره دارد.
وی به فیلمبرداری خوب مهدی ایل بیگی و بازی قابل قبول فرزاد حسنی اشاره کرد و افزود: بنظرم آقای ایلبیگی نقشاش را به عنوان مدیر فیلمبرداری درست انجام داده اما به عنوان تهیهکننده باید جایی جلوی کارگردان را برای اینکه تا این حد طبق میل خودش پیش برود، میگرفت.
وی ادامه داد: اینجا متفکر یا فیلمساز بجای اینکه به مثابه فیلسوف بیندیشند باید به مثابه آدمی بیندیشند، یعنی شهودی، غریزی و عاطفی؛ که آقای رحمانی در این فیلم همین گونه پیش می رود اما این دنیای وهمی، در مرز بین دنیای واقعیت و خیال گم می شود.
این منتقد با اشاره به اینکه فیلمساز انس و مهارت و محفوظات شگرفی درباره فلسفه دارد ادامه داد: در فیلم یازده یازده «انسان» تبدیل به مساله شده و با این پیش فرض طبعا تحقیقات از تجربیات وجودی انسان شروع می شود و آرش رحمانی به تجربیات وجودی انسان تاکید می کند و همان گونه که «آرنت» از وضع بشر، «مارسل» از جهان در هم شکسته، «لویناس» از حضور دیگری، «سارتر» از وجود و «هایدگر» از هستی می گوید، فیلم به نوعی این مفاهیم را مطرح می کند که در مضامینی همچون انتقام، فراموشی، قدرت، خَلق و… که از تجربیات خوب و بد آدمی است، مسستر است.
وی به عنوان فیلم اشاره کرد و افزود: گویی این عدد راز اعداد فرشتگان است که می توان از آن، هشدار، شروعی دوباره، ایجاد شدن فرصتهای جدید و… استباط کرد که با نشانه های فلسفی در جای جای فیلم قابل تامل است . وی در پایان گفت: زبان آهنگین و مسجع شخصیت ها ملموس نیست و کاش فیلمساز در نیمه اول برای معرفی شخصیت ها بیش از حد تاکید نمی کرد و این راز گونگی را در کل فیلم رونمایی می کرد .
فیلم یازده یازده برخلاف جریان غالب ساخته شد
مهدی ایل بیگی مدیر فیلمبرداری و تهیه کننده فیلم نیز در این نشست گفت : این سینما هر چند که مخاطب خاصی دارد اما من این جنس سینما را دوست دارم و ادامه خواهم داد. وی گفت: من همیشه دوست دارم برخلاف جریان غالب و مرسوم حرکت کنم و فیلم یازده یازده برخلاف سینمای رایج ساخته شده و علرغم مشکلات و هزینه ها باز هم در این نوع سینما فعالیت خواهم کرد.