جامعه سینما :محمد وحدانی /پاشنه آشیل «آناتومی یک سقوط» رابطه نهچندان قابلباور مادر-فرزند است. طراحی این رابطه وسط جنجالهای اتهام یک قتل دستکم گرفته شده است (برخلاف رابطه خارج قاب و ظریف پدر-فرزند که از امتیازهای فیلم است). از طرفی اگرچه رابطه پیچیده زن-مرد جالب از کار درآمده و زن در این رابطه محق بهنظر میرسد اما چندان سمپاتیک و جذاب جلوه نمیکند.
جذابیت فیلم برای من به منش پسربچه برمیگردد: با آن ضعف بینایی، سرزنده، مصمم و تعیینکننده در مسیر اتفات است و جوری باوقار عمل میکند که اجازه نمیدهد حسِ قربانی به او داشته باشند (بازی پسربچه در تمامی سکانسها -از جمله در صحنه مسموم کردن سگ با قرصها- فوقالعاده است).
از طرفی دادگاه «آناتومی یک سقوط» انگار از دل فیلمهای دادگاهی در آمده، آداب و اتمسفرش ربط چندانی به جدیت یک دادگاه ندارد (هرچند تلاش جذابی برای تشریح فنی سقوط مرد شده) و دادستان عمومیاش بیشتر از اینکه در حال مواجهه با متهم، وکلای مدافع، قاضی و شهود باشد در حال مکالمه با بیننده فیلم است (معلوم نیست چرا این نقش اینقدر اغراقآمیز طراحی و بازی شده). از این زاویه درام دادگاهی دیگر امسال، «محاکمه گلدمن» ساخته سدریک خان (فیلم افتتاحیه بخش دو هفته سینماگران کن) مثالزدنی است.
فیلم به یک پرونده جنایی جنجالی در دهه شصت و هفتاد در فرانسه میپردازد که پیر گلدمن، یکی از فعالین چپ، متهم به قتل دو دکتر داروساز و سرقت مسلحانه است. «محاکمه گلدمن» که تنها به دومین دادگاه او میپردازد، ضمن دراماتیک بودن با جزییات مثالزدنی و با رعایت سلسهمراتب آیینها، پروسه یک محاکمه را از ابتدا تا انتها میسازد. در عین حال که اتمسفر یک دادگاه را در نیمقرن قبل حس میکنیم، طرفین ماجرا معرفی میشوند (حتی برای حضار دادگاه هم شان ویژه قائل شده) و چالهای که گلدمن در آن سقوط کرده کاملا باورپذیر است. یکی از جذابیتهای فیلم تاکید بر فیزیک آدمها، لباسها و حتی مدل موی آنها و شیوه مکالمهشان است.
«محاکمه گلدمن» تا بهانتها به قواعد مینیمال خودش پایبند میماند اما «آناتومی یک سقوط»، مثل نوعی باج به تماشاگر، در یک لحظه کلیدی دادگاه قاعدهاش را نقض میکند. آنجا که صدای ضبط شده دعوای زن و شوهر ناگهان بهشکل یک فلاشبک طولانیِ کجسلیقه به تصویر کشیده میشود تا بیننده سهلپسند آنچه در مورد شخصیت غائب ِ مرده تمنا میکند را به چشم ببیند و گوی بلورینِ راز فیلم شکسته شود طوریکه دنیای اصیلِ جمعوجورِ «محاکمه گلدمنِ» کمترجاهطلب را به ماکسیمالیسمِ تاحدی بازاری «آناتومی یک سقوط» ترجیح دهیم.(به نقل از صفحه شخصی نویسنده )