مختص جامعه سینما: /شاهپور شهبازی با سلسله تحلیل هایی با محوریت«تاریک اندیشان ایدئولوژیک سینما» به جامعه شناسی سینمای ایران می پردازد.وی درباره محوریت جامعه شناسی سینمای جنگ می گوید: پرسش بنیادی از تمام سینماگران ایدئولوژیک این است، منظور آنها از بازگشت به آرمان ها و اخلاق دهه ی شصت، کدام آرمان ها و اخلاق هاست؟ آیا می توان آرمان های «جبهه» و «پشت جبهه» را از هم جدا کرد و کماکان هنرمند باقی ماند و اثر هنری خلق کرد؟
«ایدئولوژی گفتمان منافع طبقاتی است»
بنابر تعریف لویی آلتوسر «ایدئولوژی گفتمان منافع طبقاتی است» به بیان دیگر، ایدئولوژی واقعیت روابط اجتماعی در جامعه ایی را که از طبقات متخاصم تشکیل شده اند به غلط بازنمایی می کند تا منافع طبقات حاکم را تئوریزه کند؛ به گونه ایی که «پی یر ماشری» از شاگردان لویی آلتوسر؛ «ایدئولوژی را زبان توهم» خواند. یعنی «ایدئولوژی به جای ابژه های واقعی به ابژه های خیالی ارجاع می دهد»
به همین دلیل ادراک واقعیت در سینماگران ایدئولوژیک فقط یک عمل ذهنی صرف نیست بلکه ادراک جزئی از رابطه ی آنها با جهان و منافع طبقات است؛یعنی عینیتی امپریک که درونی و فردی شده است. به این اعتبار هر چیزی را که من به عنوان انسان حس می کنم. درک می کنم. اندیشه می کنم و عمل می کنم همگی جزئی از رابطه ی من با جهان و سایر انسان هاست. بین این ها جدایی نیست. انهم به دلیل سرشت اجتماعی بشر.
آثار سینماگران نیز از اصل «منافع طبقاتی» و تاثیر پذیری از «شرایط اجتماعی» مستثنی نیست؛ بنابراین در رابطه با سینماگران ایدئولوژیک جنگی یک پرسش اساسی وجود دارد که چرا آنها بعد از جنگ در قالب دفاع از آرمان جنگ کماکان به ساختن فیلم های جنگی پرداختند؟ این پرسش در مورد فیلم های دفاع مقدس که در دهه ی هفتاد و هشتاد و نود ساخته می شوند نیز وجود دارد.
جامعه شناسی سینما:«فلسفه»و«نشانه ها»ستون های اصلی«گفتمان دفاع مقدس»
به عنوان یک اصل روانشناسانه، جامعه در دوران پس از جنگ که شعارهای جنگ به شکست منتهی شده است، غالبا به درون لاک خود می خزد تا روی علل آغاز جنگ، ادامه و پایان آن و آسیب های درونی و بیرونی دوران جنگ کار کنند که مانع از بروز مجدد این اشتباهات در آینده شود اما در ایران بهترین فیلم های دفاع مقدس در ستایش دوران جنگ در دوران پس از جنگ تولید می شوند. پرسش این است چرا؟
فیلم هایی که در این دوران ساخته شده اند یا به دوران جنگ می پردازند که شعار همه ی آنها یک چیز بیشتر نیست. «همه چیز برای جبهه، این است وظیفه ی پشت جبهه.» و یا به دوران پس از جنگ می پردازند که شعار آنها کماکان یک چیز بیشتر نیست. «بازگشت به ارزش های جنگ، این است وظیفه ی هر جبهه»
این فیلم ها طبیعتا عملکرد کارکردگرایانه به منظور تشویق مردم برای شرکت در جنگ از منظر دفاع از خاک و وطن را ندارند، زیرا جنگ پایان پذیرفته است. بنابراین می بایستی منظور آنها این باشد که چه اتفاقی افتاده است که پشت جبهه دیگر مانند جبهه عمل نمی کند؟
بنابراین زمانی که بعد از پایان جنگ، فیلم های جنگی می سازیم، اهداف و تاکید بر جبهه و پشت جبهه معکوس می شود در غیر این صورت از پشت جبهه به نفع جبهه و جنگ قربانی ساخته ایم. چرا؟ به یک دلیل ساده که «جنگ ادامه ی سیاست به زبان دیگر» است.
یعنی انسان ها نمی جنگند برای اینکه بجنگند و فاتح شوند. (غریزه مرگ و حذف دیگری) بلکه دفاع می کنند (غریزه عشق و حفظ خویش) تا از دستاوردهای که حفظ آن برابر است با زندگی و نفس کشیدن دفاع کنند. بنابراین پرسش اصلی در رابطه با فیلم های دفاع مقدس بعد از پایان جنگ این است که سینماگران از چه دستاوردهایی در پشت جبهه در دوران جنگ دفاع می کنند؟
یعنی در دهه ی شصت در پشت جبهه فضای جامعه چگونه بوده است که فیلمسازان دفاع مقدس از منظر نوستالژیک آرزوی بازگشت به آن دوران را در سر می پرورانند؟ آیا دهه ی شصت دهه ی ارمان و اخلاق در نظام جمهوری اسلامی بوده است؟
فیلم هایی مانند عروسی خوبان، آژانس شیشه ای، اخراجی ها، قارچ سمی، موج مرده، از کرخه تا راین، هیوا، بادیگارد، و…با مسخره کردن، نقد و سرزنش ارزش های مادی، ستایش صفا و صمیمت و صداقت نسل رزمندگان دهه ی شصت، عصیان و میل معطوف به عدالت و آزادی رزمندگان و… تفکری را آرمانی و تبلیغ می کنند که در حقیقت و در اساس از ابتدای شکل گیری جمهوری اسلامی به عنوان یک «گفتمان» وجود نداشته است.
این فریبایی سرمدی و اسطوره ای نسبت به گذشته و دوران جنگ؛ نوعی بازگشت به «آگاهی کاذب»، «ابژه های خیالی» و ایدئولوژیک بیشتر نیست. اتفاقا برعکس نظر فیلمسازان دفاع مقدس، دهه ی شصت خونین ترین و بی رحمانه ترین دهه ی پس از انقلاب در قلع و قمع و سرکوب مردم، قتل و عام سازمان ها، احزاب و نیروهای ملی، مستقل و مترقی است.
دهه ی شصت در پشت جبهه دهه ی استقرار «توتالیتاریسم» بی رحم و عریان جمهوری اسلامی و استقرار مطلقِ «گفتمان سکوت» در همه ی عرصه هاست. بنابراین پرسش بنیادی از تمام سینماگران ایدئولوژیک این است، منظور آنها از بازگشت به آرمان ها و اخلاق دهه ی شصت، کدام آرمان ها و اخلاق هاست؟ آیا می توان آرمان های «جبهه» و «پشت جبهه» را از هم جدا کرد و کماکان هنرمند باقی ماند و اثر هنری خلق کرد؟
#شاهپور_شهبازی