جامه سینما : محمد آقازاده / “ساز دهنی ” امیر نادر دنیای کوچکی را می آفریند که کلیت جهان تاریخی ما را افشا می کند ، او دیالکتیک تسلیم طلبی و شورش را آنچنان به ساده گی جلوی روی قرار می دهد که از اینهمه ساده گی عمق یافته حیرت می کنیم . واژه ترکیبی سهل ممتنع در این فیلم مفهومش را به تمامی آشکار می کند و همین ساده گی نگذاشت مفهوم عمیق آنرا درک کنیم و اگر این درک اتفاق می افتد نه سرنوشت جامعه این گونه می شد و نه سینمای ما غرق این چنین فساد و ابتذال می شد .
بی اغراق”سازدهنی”مهمترین فیلم تاریخ سینمای ایران است. وقتی در دهه شصت گفت و گویی با علیرضا زرین دست یکی از چهره های درخشان سینمای ایران که این فیلم را فیلمبرداری کرده است داشتم گفت اگر هر جای دنیا بود ورسیونهای متفاوتی از آن تا کنون ساخته شده بود ، ولی همین بی اعتنایی به شاهکارها ذات جامعه یی است که از هر خودآگاهی می هراسد و بجای جلو رفتن مدام از خود عقب می ماند
امیر نادری در فیلم اش نشان می دهد حتی اگر هنر که پرومته وار، آتش آگاهی را در مخاطب بیدار می کند در روابط سلطه و سلطه پذیری مبدل به کالا شود راه «از خود بیگانگی» و فروپاشی روانی در شیدایی به هنر را هموار می کند و تنها شورش علیه آن می تواند آدمی را رها و آزاد کند.امیرو عاشق ساز دهنی است . برای استفاده از این ساز حاضر است تمام شخصیت انسانی اش در برابر دارنده این ساز قربانی به وثیقه بگذارد . به او کولی بدهد و…. اما در لحظه یی خاص که به آگاهی می رسد و از مرزهای خاصی عبور می کند ساز دهنی را می رباید و آنرا به دریا می اتدازد از دامش رها شود . فیلمساز به ما نمی گوید تاوان این شورش چیست ولی به صورت شهودی آنرا با گوشت و استخوان مان درک می کنیم
آنچه هنر مند در زمان کوتاهی به تماشا می گذارد کلیت تاریخ دراز آهنگ مان را اثبات می کند . این فیلم نشان می دهد هر جا سلطه باشد همانگونه که «فوکو »گفته است ضد سلطه راه خود را به جلو باز می کند . نادری در دونده راه گریز از دیالکتیک حلقوی تسلیم طلبی و شورش را نشان می دهد . با دانایی و آموختن الفبایی که جهان را مبدل به نور و روشنایی می کند . این دو فیلم مکمل هم اتد و اگر این دو را درست و به موقع دیده بودیم از تقدیری می گریختیم که مدام علیه اش می شوریم و باز گرفتارش می شویم . از فرم ناب ، ساده و زیباشناسانه هر دو هیج نمی گویم که رسیدن به آن مدتهاست در سینمای ما غیر ممکن شده است . چرا که افق نگاه سینمای ایران در پول ، شهرت و قدرت مافیایی محدود شده و هنرمند گرفتار اختگی و یا سانسور شکلگیری اش را محال می کند.