جامعه سینما: محسن سلیمانی فاخر، در نشست نقد و تحلیل فیلم «جامعه برفی» در فرهنگسرای اندیشه گفت: این فیلم بیش از آنکه نمایش یکی از تراژدی ترین سوانح هوایی باشد و راویتگر سقوط و نجات در شرایط سخت باشد نمایشگر اخلاق و فلسفه اخلاقی است.
وی افزود: «جامعه برفی» بیش از آنکه مقاومت و تلاش آدمی را برای زیستن در طبعت بی رحم نشان دهد، جلا دادن انسانیت را در شرایط حاد به مخاطب گوشزد می کند. این منتقد تصریح کرد: انتخاب راوی از منظر تماتیک داستان که بر ارزش هاو هنجارها تاکید دارد انتخاب مناسبی است و فیلم قبل از سقوط این مفاهیم را زمینه چینی می کند.«نوما» در این فیلم نماینده تماشاگری است که اخلاق را در این شرایط حاد رعایت می کند، او حتی با عمل قهرمانانه خود که دیگران را از زیر بهمن نجات می دهد مجروح شده و جانش را از دست می دهد.
وی به مفهوم «گناه بازمانده» اشاره کرد و گفت: این شرایط به حالتی اطلاق میشود است که فرد به خاطر اینکه تنها خودش از یک شرایط تهدیدآمیز جان سالم به در برده و دیگران موفق به این کار نشدهاند، احساس گناه شدید میکند. این احساس یک واکنش معمول و متداول به حوادث آسیبزا و تروماتیک است و نشانهای از اختلال استرس پس از سانحه است و بازماندگان این پرواز با چنین احساس تلخی روبرو شده اند .
مهدی سلطانی گرد فرامرزی، نیز در این نشست گفت: فیلم جامعه برفی(Society of the Snow، ۲۰۲۳)یک فیلم مهیج در ژانر بقا، محصول سال ۲۰۲۳ میلادی به کارگردانی جی.ای. بایونا در مورد فاجعه پرواز شماره ۵۷۱ نیروی هوایی اروگوئه است.وی ادامه داد : فیلم درباره غریزه میل و امید به زندگی در عجیب و غریب و برزخی ترین شکل ممکن است. اینکه چطور ۱۶ نفر از مسافران سانحه هوایی توانستند ۷۲ روز در کوهستانهای برفی شیلی دوام بیاورند و به زندگی یازگردند. تماشای فیلم بسیار طاقت فرساست و صحنه های تلاش مسافران برای بقا و خوردن گوشت مردگان برای زنده ماندن واقعا دل هر بیننده ای را به درد می آورد. اما نحوه پرداخت کارگردان به این مسئله باعث کشش فیلم است. هنگام سقوط هواپیما، حدود پنجاه نفر زنده اند که به تدریج بر اثر شرایط سخت و بدون غذا فقط ۱۶ نفر تا روز ۷۲م زنده می مانند.
این پژوهشگر سینما افزود: داستان فیلم تضاد و کشمکشی برقرار می کند میان ارزشهای اخلاقی و دینی با غریزه بقا در انسان. در شرایط بسیار سخت و آخرالزمانی، هر کس بقای خود را بر دیگری ترجیح می دهد. به لحاظ جامعه شناختی، کارکرد ارزشهای اخلاقی و دینی در طول تاریخ، ایجاد تعادل میان غریزه بقا و میل انسان به ارتباطات و اجتماع بوده است و برتر پنداشتن ارزشهای اجتماعی بر غرایز فردی. چیزی که بدان فرهنگ نیز می گویند. کارکرد فرهنگ، ضمانت بقای جامعه در برابر زیاده روی غرایز فردی است. فرهنگ، اخلاق و دین، در بالاترین سطح، مفهوم ایثار را در برابر انسان قرار می دهد. مفهومی که ضامن بقای یک اجتماع است و بدون آن هیچ جمعی نمی تواند پایدار بماند.
وی تصریح کرد: فیلم کشمکش اخلاق و غریزه بقا را در اخرالزمانی ترین شکل ممکن به تصویر می کشد. اینکه همه بازماندگان سانحه هوایی چکونه با هم همکاری می کنند تا تعداد بیشتری بتوانند زنده بمانند و بسیاری از آنها پیش از مرگ، جواز خوردن جسد خود و خانواده اشان را به دیگران می دهند. اینکه چطور هر کس کاری را برای بقا برعهده می گیرد و به بهترین شکل ممکن سعی می کند آن را انجام دهد.
وی در پایان گفت: فیلم مشحون از دیالوگها درباره اخلاق و مذهب و پر از تصاویر نمادهای مذهبی که آخرین دستاویز انسان در شرایط مرگ و زندگی هستند. پس از ده روز گرسنگی، میان شخصیتها بحث درباره تغذیه اجساد مردگان درمی گیرد و برخی موافق و برخی مخالف آن هستند. شخصیت نوما که نماینده اخلاق جامعه است تا آخرین لحظات زندگی که حدود شصت روز زندگی بدون غذا طول می کشد، همچنان از خوردن مردار امتناع می کند و تنها در آخرین لحظات زندگی لب به گوشت می زند که البته بسیار دیر است. تنها کسانی زنده می مانند که در این شرایط سخت انعطاف از خود نشان می دهند و در عین رعایت اصول همنشینی، معیارهای اخلاقی را موقتا تعلیق و از اجساد تغذیه می کنند. تز فیلم به نظر همین است.
غلامرضا آذری مدرس دانشگاه و فیلم پژوه نیز در این نشست گفت: فیلم به بهترین شکل تلاش آدمی رابرای زنده ماندن به تصویر می کشد و وجه امیدورانه و معجره گونه بودن آن بر وجوه تراژیک فیلم می چربد. وی تغذیه از گوشت انسان در فیلم را مانند شرایط جنگی جهانی اول برشمرد گفت این فیلم نوعی آموزش زندگی در شرایط سخت را به انسان اموزش می دهد.