جامعه سینما:مصطفی جلالی فخر/این آگهی بیش از آن است که مصداقی برای لبخند یا افسوس باشد، بازتاب تعمیم پذیرای ماست. به نظر میرسد در انتزاعیترین دوران تاریخی علیه آگاهی به سر میبریم،
بهترین توصیف برایش «ابسورد» است، یک نوع مسخرگی است که محصول تلخی را درهمآمیختگی تراژدی و کمدیست. محتویات این پوستر، جزئیاتِ کلیت روزگاریست که به گونهای جبری در آن گرفتار شدهایم. و میان گریه و خنده بر خویش در نوسانیم.
عنوان کارگاه، «رمز و راز طنازی» ست و مدرس آن یک «خانم» اینفلوئنسر است. برداشت متعارف از طنازی، همانیست که در لغتنامههای فارسی نوشتهاند: «افسونگری، دلربایی، عشوهگری، کرشمه، لوندی» و همراه در اشعار عاشقانه نیز در وصف یار چنین گفتهاند و بیشتر با اشارات و جلوههای زنانه بوده است.
عنوان کارگاه، «رمز و راز طنازی» ست و مدرس آن یک «خانم» اینفلوئنسر است. برداشت متعارف از طنازی، همانیست که در لغتنامههای فارسی نوشتهاند: «افسونگری، دلربایی، عشوهگری، کرشمه، لوندی» و همراه در اشعار عاشقانه نیز در وصف یار چنین گفتهاند و بیشتر با اشارات و جلوههای زنانه بوده است.
بر اساس درشتی که در بالای این تبلیغ نوشته شده است، هرکسی رمز و راز این کار را آموزش دهد و حتماً برخی از بانوان را به عنوان جامعهای هدف مد نظر داشته باشد. ادعایی که بیش از حد از جذابیت، مناقشهبرانگیز است. عکسی هم از خانم مدرس، با لبخند و دست زیر شانه و نگاه خیره گذاشته تا احتمالاً به عنوان یک مثال ترغیب کننده تلقی شود!
اما وقتی به جزئیات برنامه دقیق میکنی که ریزتر نوشتهاند، حرف از طنز است و بازیگری و تیپ و شخصیت و انتقال تجربه! چرا باید برای چنین چیزی از عنوان «رمز و راز طنازی» استفاده کرد؟! بیش از آن که کج سلیقگی باشد، فریبکارانه است. و نکته بعد از اینکه مدرس انتخابی چه تناسبی با چنین آموزشی دارد؟ به دلیل بازی در چند کمدی نازل؟! احیانا علیرضاخمسه که آموزشگاه کمدی دارد، گزینه بهتری نبود؟ و البته به کار آموزش «طنازی» نمیآمد.
و برگزار کننده کارگاه؟ دانشگاه علمی کاربردی! وقتی یک مرکز دانشگاهی برای کسب درآمد، در این حد به اعتبار خودش تخفیف میدهد، یعنی بیخیالِ انتظارات «دانش»گاهی. از طرفی آنها پیشبینی کردهاند مشتریانی داشته باشند که با یک هیجان هیجانی در کنار عکس یک اینفلوئنسر مجازی، در این کارگاه ثبت نام کنند.
خوب هم از طنازی کافی می ماند و زیر آگهی هایشان وعده های ارائه شده «مدرک» هم داده می شود. که احیانا جزء یکی از هنرهایی باشد که در آینده از انگشتان فرد آموزشدیده بچکد!
چنین استثنایی، یک استثناء نیست و موقعیتهای ابسورد اینها در کم میانی است. از بس خشکسالی و دروغ شدهایم.
چنین استثنایی، یک استثناء نیست و موقعیتهای ابسورد اینها در کم میانی است. از بس خشکسالی و دروغ شدهایم.