برای جامعه سینما :محسن سلیمانی فاخر/انحصار شهروند به تَبَعه و نگاه ناسیونالیستی به آن، طرفدارانی در بین نظریهپردازان حقوق و جامعه شناسی دارد که دیدگاهی منحصر نیست. در مقابل عقایدی وجود دارد که مفهوم شهروندی را از دولت و ملت جدا دانستهاند
فیلم «شکستن همزمان بیست استخوان » اثر تامل برانگیزی برای واکاوی دراماتیک این آرا است و با انتخاب یک حقوق شهروندی ،قانون غیرقانونی بودن اهدای کلیه به اتباع افغان توسط ایرانی ها، را از منظر حقوقی مورد مداقه قرار می دهد.
طرفداران مکتب جامعه شناسی حقوقی ،مفهوم شخصیت حقوقی و مفهوم «کشور به عنوان شخص» را مردود می دانند و صرفاً موجودیت اشخاص حقیقی را قبول دارند و از این عقیده حمایت می کنند که فقط افراد می توانند تابع حقوق بین الملل محسوب شوند.
از این رو سوژه قانونی نبودن اهدای کلیه به اتباع افغان خیلی زود کارکرد خود را می یابد و فیلمساز به خوبی دو دیدگاه مکاتب حقوقی را عنوان و بیننده را وارد به جانبداری و انتخاب گرایش نسبت به حقوق انسانی تحریک می کند که «موقعیت شهروندی باید براساس اقامت اعطاء شود نه براساس جذب فرهنگی و بومیسازی»
جهانی شدن دارای مزایا و معایبی است و در این میان به نظر میرسد « شکستن همزمان بیست استخوان » برداشت جدیدتر و همگانیتری از شهروندی را ظهور و بروز می دهد.اصولی که براساس شخصیت جهانی و جهانشمولی شخص است نه براساس تعلق ملی و این مهم را به چالش می کشد که در مفهوم آزاداندیشانه از شهروندی، این حق شامل همه افراد ساکن خاک یک کشور است که می بایست تفاوتهای قومی، ملی، زبانی نادیده گرفته شود.
عظیم، شخصیتِ «شکستن همزمان بیست استخوان» است. او و برادرش فاروق افغانی تبار اند که در ایران زندگی می کنند. فاروق قرار است با مادرش مهاجرت کننداما او از همراهی مادر سرباز می زند. عظیم با فهمیدن این تصمیم، مادرش را به خانه خود می آورد .
اینجاست که حقوق انسانی و حقوق شهروندی چالش داستان می شود،مادر کلیه هایش را از دست داده و قانون ایران اجازه نمی دهد یک ایرانی به اتباع خارجی کلیه اهدا کند. حال این عظیم است که خود به بیماری مبتلاست .
این مرحله مهم ترین چالش حقوقی اتباع و انسانی همه آدمیان است. اینکه عظیم مجبور شود مادرش را نه در کلام بلکه در عمل انتخاب کند؛ انتخابی که در آن آزاد است و این جامعه انسانی است که قانون را تصویب می کند. با این حال در نگاهی ناسیونالیست، ایرانیان انقدر درگیر و مشکلات اجتماعی هستند و انقدر در درمان دچار نقصان هستند که این حق را منحصر به ملیت می دانندو اهدا کلیه یکی از موارد حاد جامعه ایرانی است.
در کتاب ترمینولوژی حقوق، حقوق بشر«مجموعه حقوقی که به سکنه یک کشور، اعم از بیگانگان و تبعه در قبال دولت داده شود»که فیلمساز می خواهد دقیقا همین موضوع را درام و دستمایه اثرش کند .
شکستن همزمان بیست استخوان، فیلمی تاثیرگذار و عظیم،و اقعی ترین آدمی است که می توان دید . عظیم یکی از هزاران آدمی است که در موقعیتی سخت تر از توانشان اسیر شده اند. موقعیتی که دردش معادل شکسته شدن همزمان بیست استخوان است.
عظیم به جای فریاد به سکوت روی می آورد و نشان می دهد او نیاز به دستی انسانی دارد تا درکش کند و دردش را بفهمد. عظیم فریادش این است که آنها انسان اند، و این «انسانیت» از اوضاع، احوال، مدارج و منزلت و شایستگی های متفاوت اجتماعی آن جداست. فریاد بی صدای او این است که حقوق بشر در فطرت ذاتی انسان ها متجلی است و همه بشریت از این حقوق متمتع هستند..