جامعه سینما: ارژنگ هادی| اگر فریب سینمای ایدئولوژیک هالیوود را تحتتأثیر نویسندگان فرمالیست نخوریم و باور داشته باشیم برخلاف دیدگاههای رایج درمیان سینمایینویسان و نشریات، ایدئولوژی (آگاهی کاذب) پشتوانه اغلب آثار تولیدشده در سینمای هالیوود است، براساس یک منطق معناشناختی و استعاری، میتوان خرده ایدئولوژیهایی را دربرخی آثار هالیوودی کشف کرد که کاملا ریشه الحادی دارند و درقالب پدیدههای سرگرمی ساز نمایشی ارایه میشون
تعالی مجعول تولیدات سینمای هالیوود یک دلیل روشن و واضح دارد. مبنای آثار هالیوودی براساس پویش و پژوهش ایدئولوژیک محور شکل میگیرد. پیکره هالیوود وجه سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی هنری ندارد و نظام تولید وابسته به توسعه ایدئولوژیهای دروغین است. برای تحلیل فیلم ایدئولوژیک ورود نیاز به شناخت چند مولفه بسیار دقیق از تلاقی چند ایدئولوژی کاذب داریم. بدون هیچ جعلی باید چند حقیقت را درمورد هسته مرکزی ایدئولوژیک این فیلم کنکاش کنیم.
داستان فیلم ورود درباره زبانشناس برجستهای به نام لوئیس بنکس (ایمی آدامز) است که اخیرا دختر نوجوانش را به خاطر بیماری سرطان از دست داده است. او دوران افسردگیاش را پشت سر میگذارد و برای تدریس به دانشگاه بازگشته است تا احساسات غمانگیز درونش تعدیل شوند. ناگهان روزی در دانشگاه، رسانههای خبری جهان، خبری عجیب را مخابره میکنند. ١٢ سفینه از جانب فرازمینیهای بیگانه در ١٢ نقطه زمین فرود آمدهاند و اغلب دولتهای جهان احساس و اعلام نگرانی کردهاند و این خطر وجود دارد که سفینههای فضایی مستقرشده روی کرهزمین قصد حمله و نابودی بشریت را دارند. اشاره به عدد ١٢ که شکل سمبلیک و معناداری دارد و بازگشت ١٢ سفینه لزوما چه اشارت سمبلیستی میتواند داشته باشد؟!
ظاهرا این موجودات قصد خصمانهای ندارند، اما هراس سراسر کرهزمین را فراگرفته است. قصد فرازمینیها به هیچ عنوان مشخص نیست. زمینیها برای ارتباط با فرازمینیها مشکل ارتباط دارند و به همین دلیل برای سر درآوردن ازمقصود مهاجمان فضایی تلاش خود را آغاز کردهاند. درون این سفینهها موجودات هوشمندی شبیه هشتپاها ساکن هستند که اصوات خاصی را از خود منتشر میکنند و با عبارت و کلمات ویژهای سعی دارند با ساکنان کرهزمین ارتباط برقرار کنند. سرگرد وبر (فارست ویتاکر) درپروژهای جاسوسی برای رمزگشایی زبان فارسی با لوئیس بنکس همکاری داشته و به سراغ این استاد زبانشناس میرود تا با موجودات فضایی ارتباط برقرار کند. لوئیس بنکس (ایمی آدامز) با یان دانلی فیزیکدان (جرمی رنر) وارد سفینه بیگانگان میشوند تا زبان آنان را کشف کنند. همزمان با این اتفاق فرقه پنطیکاستی دربرخی ایالت تظاهراتی به راه انداخته و تلقی آنان از فرود فرازمینیها پیشزمینهای برای اتفاقات آخرالزمانی است. به این موضوع دربخشی از فیلم اشاره میشود و به صورت تیتروار از تأثیر این فرقه نامبرده میشود.
همین فرقه اعتقاد دارند که آخرالزمان را فرازمینیها رقم میزنند و منجی آخرالزمان را نیز آنان معرفی خواهند کرد. لوئیس بنکس به تدریج موفق به کشف زبان فرازمینیها میشود، اما در رقابتی تسلیحاتی میان چین، روسیه وایالات متحده، چینیها قصد حمله به فرازمینیها را دارند و ژنرال چینی قصد فرمان آتش را دارد که ناگهان لوئیس بنکس قابلیتی بر زمانگونه را پیدا میکند و با همین قابلیت موفق میشود که ژنرال چینی را ازحمله بازدارد.
فرازمینیها با لوئیس بنکس ارتباط صمیمانهای پیدا میکنند و این استاد زبانشناس آینده و گذشته را به وضوح میبیند. او در رویاهایش میبیند که به درک عمیقی از زبان فرازمینیها رسیده و موفق شده کتابی برای شناسایی زبان فرازمینیها به نگارش درآورد.
ازطرفی فرازمینیها به لوئیس بنکس وعده میدهند که آنان برای انتقال علوم ناشناخته مدرن به کرهزمین آمدهاند تا سطح علمی بشر را ارتقا دهند تا در سههزار سال آینده زمینیان در آخرالزمانی جهانی به آنان کمک کنند. دراین فرآیند این منجینمای مونث موفق میشود که قابلیتی بر زبانی پیدا کرده و به زبان خدایان فرازمینی به تعبیر فیلم مسلط میشود. این همان وعدهای است که تام هورن رهبر فرقه پنطیکاستی در مکاشفات مجعول خود به پیروانش وعده میدهد.
درپایان فیلم آشنایی لوئیس بنکس با یان دانلی فیزیکدان منجر به ازدواج این دو میشود و درپایان فیلم درخواهیم یافت لوئیس بنکس ازدواج نکرده که فرزندی داشته باشد. در واقع او درگذشته به یک آگاهی برزمانی منجیگونه دست پیدا کرده و با این شیوه در فراق دختر نوجوان مردهای زندگی میکند که هنوز متولد نشده است.
گزارههای دراماتیک فیلم، برآمده از ایدئولوژی کاذب فرقه پنطیکاستی، منجی مونثی را نوید میدهد که کاملا قابلیتهای انسانی دارد و دگردیسی منجیوارش به تدریج اتفاق میافتد. فیلم ورود به استناد آنچه درمحتوای فیلم در اشاره به فرقه پنطیکاستی دارد، ساخته شده و انکار فرمالیستی اثر و دلبستگی به ژانر علمی تخیلی فیلم نوعی الحادورزی پنهان درتحلیل است. در واقع آشنایی لوئیس بنکس با خدایان فرازمینی نوعی دعوت است از منجی مونثی که بتواند نقش راهبردی در آخرالزمان را بازی کند و فیلم با لحنی آرام و اغواگر، انتخاب گزینه منجی را با ترفندهای بصری خاصی حماسی توصیف میکند. باید به مسئولان اطلاعرسانی در اغلب رسانههای جدی، هشدار داد که هجوم فیلمهای علمی- تخیلی و تماشای آن توسط جوانان و نوجوانان، مخاطرات بزرگی را پی خواهد داشت. فیلم ورود هم مقایسه و مخاطره بزرگی را درپیش گرفته و پیام الحادیاش را خونسردانه به مخاطب القا میکند. این فیلم درباره برقراری رابطه با یک تمدن دیگر نیست، بلکه درباره القای مفهومی کفرآمیز است که هر انسانی برحسب هوش و دانش، امکان منجیبودن التقاطی را کشف میکند و از این نظر پیام فیلم ورود بسیار خطرناک است. توصیف فرود ١٢ سفینه فضایی، آشنایی لوئیس بنکس با زبان فارسی، قابلیت بر زبان و در زمانبودن منجی مونث، المانهای شاخص فیلم به شمار میرود که منجر به اشارت استعاری و تمثیلی فیلم میشود. همین اشارات را در آموزههای جعلی تام هورن میتوان جستوجو کرد. متاسفانه به دلیل عدم اطلاعرسانی منطقی و صحیح توسط رسانههای داخلی، با تحلیلهای معمول در ژانر علمی- تخیلی اغلب مخاطبان در نخواهند یافت که عمده آثار شاخص هالیوودی مبتنی بر نگرههای ایدئولوژیک ساخته شدهاند و نکته جالب این است که این فیلم از نامزدهای شاخص جایزه اسکار بود و درجشنواره ونیز سال گذشته نیز افتتاحیه مفصل و پررنگ و لعابی داشته است.
روزنامه شهروند