جامعه سینما :محمد حسین میربابا در صفحه شخصی خود نوشت : قطعا کسی مانند ترانه علیدوستی و زن های سرشناس سینمای ایران هیچ ربطی به آغاز افشاگریهای آزارهای جنسی زنان در سینمای ایران ندارند. امثال ایشان میخواهند از این جریان نهایت استفاده برای موج سواری خودشان ببرند.
ایشان که هم سر در آخور دارند و هم توبره طبیعتاً کم کار شدنشان طی این سالهای اخیر را اینگونه جبران میکنند. اوج اظهار نظر و فضل ترانه علیدوستی در این گفتگو آنجاست که مسأله آزار جنسی زنان در سینمای ایران را به مسأله ای صنفی تقلیل میدهد و اظهار میدارد که خانه سینما بهعنوان نهادی که همواره اختلافات درون صنفی را حل و فصل کرده باید به این مسأله آزار جنسی زنان هم ورود کرده و همچون اختلافی درون صنفی و خانوادگی آن را حل کند .
یعنی مسأله زنی که مورد آزار جنسی قرار گرفته و تحقیر شده با مثلا اختلاف مالی دست اندرکاران سینما بر سر دستمزد یا عدم پرداخت قراردادهای مالی یکسان است؟! عجب استدلال هوشمندانه و راهگشا و فمنیستی ای. باید به هوش و ذکاوت و دغدغه انسان دوستانه خانم علیدوستی مرحبا گفت.
رسانهای همچون بی بی سی بجای رفتن سراغ افرادی که افشاگریهای ایشان پرده از ستم جنسیتی در سینمای ایران برداشته ،و طبیعتاً این افراد جایگاه و موقعیت «در قدرت» امثال نیکی کریمی و ترانه علیدوستی را نداشتهاند ، سراغ فیگور شناخته شدهای رفته که بهواسطهی قدرت و جایگاهی که طی این دو دهه در سینمای ایران داشته و همواره از بازیگران پولساز سینمای ایران بوده است، و یحتمل مورد سواستفاده، تحقیر و آزارهای جنسی قرار نگرفته است.
رسانهای همچون بی بی سی بجای رفتن سراغ افرادی که افشاگریهای ایشان پرده از ستم جنسیتی در سینمای ایران برداشته ،و طبیعتاً این افراد جایگاه و موقعیت «در قدرت» امثال نیکی کریمی و ترانه علیدوستی را نداشتهاند ، سراغ فیگور شناخته شدهای رفته که بهواسطهی قدرت و جایگاهی که طی این دو دهه در سینمای ایران داشته و همواره از بازیگران پولساز سینمای ایران بوده است، و یحتمل مورد سواستفاده، تحقیر و آزارهای جنسی قرار نگرفته است.
اینکه چهرههای شناخته شدهای همچون ترانه علیدوستی و نیکی کریمی و نگار جواهریان بعد از انتشار روایتهای پشتهم و متوالی از انواع آزارهای جنسی و کلامی نسبت به زنان در سینمای ایران در فضای مجازی، عَلَم آزادیخواهی برداشته و بیانیهی پرطمطراق صادر میکنند، باوجود اینکه اساس این کار درست و بجا بوده، اما در شرایطی که بعد از هوشیار شدن اذهان عمومی نسبت به این مسئله که سالهاست در سینمای ایران پررنگ و درجریان بوده است و قطعاً این سلبریتیهای معتبر در سینمای ایران از آن خبر داشته و حتی بهاحتمال زیاد برخی از آزاردیدگان ایشان را درجریان گذاشته بودند ولی صدایی از ایشان شنیده نشد، نوشتن این بیانیه و منتصب کردن جنبش «من هم» به چهرههای سرشناس سینمای ایران که خودشان در بازتولید قدرت در سازوکار سیستم سینمای ایران سهیم هستند، اجحاف در حق آزاردیدگان اصلی که بانی و پرچمدار این افشاگریها بودهاند است.
نکتهی مهم در ارتباط با جنبش «من هم» در سینمای ایران جایگاه زنانی است که با بیان تجربیات تلخ خودشان دست به این کار زدهاند. زنانی که از جایگاه ویژه و «در قدرت» امثال ترانه علیدوستی برخوردار نبودند، برعکس یا بهواسطهی حرفهای که در سیستم تولید فیلم داشتند که عمدتاً دستیاران صحنه و لباس بودند،یا عدم چهره بودن در زمانیکه مورد آزار قرار گرفتند، در فاصلهای مشخص از جایگاه قدرت قرار داشتند و همین فاصله داشتن از قدرت و عدم جایگاه نمادین در عرصهی سینما زمینهای مناسب برای آزارگران فراهم آورده بود.
پس توجه به جایگاه اصلی زنانی که زمینهساز اصلی جنبش «من هم» در سینمای ایران هستند اهمیت زیادی دارد. این زنان در ساختار و سازوکار تولید فیلم در ایران در حاشیه قرار دارند. پس زمینهی اصلی آزار جنسی در سینمای ایران به ساختار قدرت در سینما بازمیگردد، که این ساختار قدرت سازکار تولید را تعیین میکند. درواقع ساختاری که سازوکار تولید و پخش و درکل جهتگیری سینمای ایران را معلوم میکند، امکان دستدرازی و تعدی به زنانی که از حاشیهی امنی برخوردار نیستند را فراهم آورده است.
با نگاه به این ساختار اگر کسی نسبت به جنبش «من هم» ادعایی دارد، باید ابتدا به جایگاهش در ساختار تولید فیلم در سینمای ایران توجه کرد. جایگاه امثال ترانه علیدوستی کجاست؟ نسبت ایشان با قدرت چگونه است؟ نقش و جایگاهشان در بازتولید قدرت در سازوکار تولید فیلم در ایران به چه شکل بوده؟ با پاسخ دادن به این سؤالها براحتی میتوان نسبت ایشان با جنبش خودجوش و راهشگای «من هم» را مشخص کرد.
چیزی که از این گفتگوی باسمهای و از عملکرد و نگاه امثال ترانه علیدوستی در نظر میآید فاصلهای اساسی با زنان آزاردیده در سینمای ایران و درنتیجه فاصله با جنبشی است که از دل افشای تجربیات تلخ این زنان بوجود آمده. اینجاست که این بیانیه با وجود وجوه مثبتی که دارد، امکان موجسواری به چهرههایی که نسبت زیادی با آزاردیدگان ندارند را میدهد.
چرا که اگر امثال علیدوستی اقعا دغدغهای عدالتمحور نسبت به حقوق زنان در سینمای ایران داشتند خیلی زودتر باید توجه و نگاهها را به این سمت جلب
حالا که عرصه برای احقاق حقوق ستمدیدگان جنسی فراهم شده، که این امکان تنها بهواسطهی شجاعت، ریسکپذیری و خون دل زنان ستمدیده و در حاشیهی سینمای ایران بوده است،باید مراقب بود این جریان پیشرو به دست چهرههایی که تا خرخره درگیر مناسبات ناعدلانهی سینمای ایران هستند و با موجسواری سعی در مصادرهی این جریان پیشرو دارند،نیافتد. این جنبش محصول افشاگری و شجاعت زنانی است که در سازوکار سینمای ایران واجد چهره نشدهاند.