برای جامعه سینما:حمیدرضا توکلی/سنکا پتروف کارگر ساده ی راه آهن بلغارستان، پول هنگفت حاصل از رشوه ی مقامات را در ایستگاه پیدا میکند و به پلیس اطلاع میدهد.وزارت راه تصمیم میگیرد برای تغییر جهت افکار عمومی از اختلاس سنگین وام اتحادیه اروپا ، پتروف رو قهرمان کند و این مسئولیت به دوش خانم جولیا استایکوا مسئول روابط عمومی وزارت ترابری می افتد و …رسانه نقش تعیین کننده ای در این فیلم دارد.در ابتدای فیلم شاهد برملا شدن رسوایی مالی مسئولین توسط خبرنگار مستقل هستیم و همو است که در اواخر فیلم با مصاحبه با پتروف راز سر به مهر باخبر بودن وزیر از رشوه گرفتن کارمندان راه آهن برای قاچاق سوخت را افشا میکند.
در اینجا شاهد تقابل و رویارویی دو مدل رسانه ای هستیم؛ روابط عمومی وزارتخانه که خود غرق در فساد است ولی از قدرت و نفوذ بالایی برخوردار است و رسانه های نحیف مستقل با انواع تحدیدها و تهدیدها.
دانیل بورشتاین (D.Boorstin ) اندیشمند آمریکایی با طرح مساله شبه رویداد (Pseudo- event) مدعی است که رسانه های خبری رویدادهای واقعی را گزارش نمی کنند، بلکه چیزهای کاذب یعنی شبه رویدادها را ایجاد و منتشر میکنند.شبه رویداد با طراحی قبلی خلق و ایجاد میشود.(تدوین مصاحبه ی کارگر راه آهن در ابتدای فیلم را به یاد بیاورید)
بورشتاین عامل شکل گیری و خلق شبه رویدادها را روابط عمومی ها میداند.وقایعی که ارزش رسانه ای پایینی دارند :”شبه رویدادها به ساختن تصاویر و چهره ها از شخصیت ها تقلیل یافته است.قهرمانان واقعی گذشته که عهده دار کارهای بزرگ بودند، به وسیله ی افراد مشهور در تصاویر و انگاره های رسانه ای، جایگزین شدند.این چهره های رسانه ای شده، حتی آدم های بااستعدادی [نیز] نیستند.”(لافی، ۲۰۰۷:۱۵۳)
-ظهور و افول سنکا پتروف؛ کارگر ساده ی راه آهن را در نظر بگیرید که یک شبه ره صد ساله را پیمود و به قله ی شهرت و اهمیت رسید ولی در آخر با اظهار پشیمانی و اذعان و اعتراف واهی به دروغ بودن ادعاهایش، دولتش مستعجل نمود و شهرتش به باد رفت.-
گی دُبور (G. Debord) اندیشمند فرانسوی تاثیرگذار بر نظریه ی وانمایی فراواقعیت (Hyperreality ) ژان بودودریار (J. Baudrillard ) با طرح مفهوم نمایش (Spectacle ) در کتاب جامعه ی نمایش
(The Society of the spectacle) میگوید:
” نمایش معلول مناسبات مبادله در نظام سرمایه داری است، که در آن حیات اجتماعی و فرهنگی آکنده از تلاشهایی است برای دستیابی به سود بیشتر.”
بلغارستان کشوری است که رتبه ی پایین صد و یازده آزادی بیان را داراست و در آخرین تقسیم بندی اکونومیست در شاخص های دموکراسی رتبه ی ۴۶ را به دست آورد و جزو کشورهای دموکراسی ناقص قرار گرفت.
این شاخص ها عبارتند از:
روند انتخاباتی و تکثرگرایی، آزادی های مدنی، عملکرد میزان مشارکت سیاسی در دولت و فرهنگ سیاسی و بر اساس این ۵ شاخص کشورها در یکی از ۴ گروه دموکراسی کامل، دموکراسی ناقص، رژیم ترکیبی و تمامیت خواه تقسیم بندی میشوند.