برای جامعه سینما :محمد رضا فهمیزی/” زندگی پر از تنهایی ، رنج و بدبختی است.” شاید باورش خیلی سخت باشد اما واقعیت است که این جمله عصاره اندیشه و نگاه یکی از بزرگترین کارگردانان تاریخ سینمای دنیا بویژه در عرصه طنز و کمدی باشد.مردی که در طول بیش از نیم سده فعالیت خود در سینمای حرفه ای بطور میانگین سالی بیش از یک فیلم ساخته است.
“جشنواره ریفکین” چهل و نهمین و اخرین فیلم بلند سینمایی اوست که “مهر” امسال برای نخستین بار در جشواره سن سباستین اسپانیا به نمایش در آمد و داستان یک زوج آمریکایی است که به جشنواره بین المللی فیلم سن سباستین اسپانیا می روند.به انگیزه اکران این فیلم و همچنین سالروز تولد وودی آلن نگاهی داریم به زندگی و دیدگاه های او.
وودی آلن(که نامش در اصل آلن استیوارت کانیگز برگ است)اول دسامبر ۱۹۳۵(۱۰آذر۱۳۱۴)در بروکلین نیویورک به دنیا آمد.تحصیلا تش را در دبیرستان “میدوود”گذراند و از ۱۶سالگی فعالیت حرفه ای خود را با نگارش مطالب فکاهی در روزنامه ها و متن هایی برای بازیگران نمایش های کمدی مثل”سید سزار”آغاز کرد.سال ۱۹۵۳در دانشگاه سینمایی نیویورک برای دوره تولیدات سینمایی ثبت نام کرد اما بلافاصله مردود شد و دانشگاه را ترک کرد.
از آن پس تا ۲ سال با دستمزد هفته ای ۲۰دلار به نویسندگی برای کمدینی به نام “دیوید آلبر” مشغول شد.در ۱۹سالگی به نوشتن متن برنامه های کمدی تلویزیونی روی آورد و به مدت ۵ سال در این زمینه به فعالیت مشغول بود تا تصمیم گرفت استعدادش را در رشته بازیگری بیازماید.نخستین حضورش در این عرصه به سال ۱۹۶۰در یکی از باشگاه های شهر منهتن بود و از همان موقع شخصیت متفاوت و خلاقش به سرعت مورد توجه قرار گرفت.”تازه چه خبر گربه پشمالو؟”(به کارگردانی کلایو دانر)در سال ۱۹۶۵نخستین حضور سینمایی او بعنوان بازیگر و “تازه چه خبر تایگر لی لی؟” نیز در سال بعد نخستین تجربه کارگردانی او در سینما بود.”آلن” به عنوان یکی از کارگردانان مولف و برجسته سینمای آمریکا در کنار فیلمسازان نوگرایی همچون:فرانسیس فورد کاپولا،رابرت آلتمن،سیدنی پولاک و مارتین اسکورسیزی که همدوره اش بودند،نقش مهمی در پیدایش جریان نو و متفاوت سینمای آمریکا در دهه هفتاد داشته است.
او دیدگاهی بسیار تلخ و بدبینانه نسبت به زندگی و سرنوشت بشر دارد.بطور مثال می گوید: “آدم ها پیر و بیمار می شوند،هرچه هستند و هر کاری می کنند به فنا منجر می شود.”اما بیان تراژدی را ناتوان از بازگویی این واقعیت تلخ می داند،بنابراین قالب کمدی را به عنوان زیربنای تمام آثارش برمی گزیند.فردریش درونمات نمایشنامه نویس معروف می گوید:
“خوشبین نیستم که تراژدی در روزگار ما توان پرداخت دردها و رنجهای انسان معاصر را داشته باشد و اتفاقاً شاید کمدی تنها قالبی است که با خشونت این دوره در تناسبی کامل قرار می گیرد.” جامعه ای که “آلن” در این قالب به نقد آن می پردازد آکنده از خیانت،جنایت،ریاکاری،فریب و دروغ است.اینها مفاهیم کلیدی جهان بینی کسی هستند که معتقد است زندگی یک رویداد بسیار تراژیک و یک گندکاری به تمام معناست.
اما با وجود این نگاه سیاه و تاریک زندگی را عاری از اخلاق هم نمی داند.کمدی آلن ترکیبی از طنر عصبی،گفتگو های جذاب و غیرمنتظره و موقعیت های کمیک هجوآمیز است.همچنین او مهارت فوق العاده ای در نوشتن دیالوگ های طنز و نمایش روابط میان آدمهای طبقه متوسط و روشنفکران آمریکایی دارد.
یکی از ویژگیهای مهم آثار “آلن” نقش محوری زنها (به مانند مرادش،برگمان)در بیشتر کار هایش است(غیر از معدود آثاری همچون:رویای کاساندرا که دو برادر در آن نقش محوری را دارند) به نحوی که بیشتر شخصیت های اصلی آثار او را زنها تشکیل می دهند.(آنی هال،هانا و خواهرانش،شوهران و همسران،زنی دیگر،جاسمین پژمرده ، کافه سوسایتی ، واندرویل و …)که البته عمدتا هم زنانی احساساتی،آسیب پذیر و شکننده اند و بیشتر از آنکه پیرو خرد و منطق باشند اسیر عواطف و احساسات خویش هستند.
بعلاوه او جنایت و گناه را از اجزای کلاسیک درام می داند.اما آلن از دهه هشتاد به بعد تحت تاثیر سینمای هنری،فلسفی و روشنفکرانه اروپا مثل آثار برگمان،فلینی و رنوار،سبک فیلمسازی کمدی را تقریبا کنار گذاشت و به ساختن فیلمهای به ظاهر سنگین و روشنفکرانه ای پرداخت که فاقد جذابیت و اهمیت کار های پیشین او بودند.اعتراف او مبنی بر اینکه از روی دست بزرگانی مثل فلینی،برگمان و بونوئل می نویسد بیشتر از آنکه فروتنی باشد یک واقعیت است.
به عنوان مثال “روزهای رادیو” (۱۹۸۷)شباهت زیادی به “آمارکورد” فلینی دارد یا “زنی دیگر”(۱۹۸۸) که سون نیکویست (فیلمبردار بسیاری از کارهای برگمان) فیلمبرداری آن را بر عهده داشته است، “توت فرنگی های وحشی”برگمان را به خاطر می آورد.همچنین سکانس ابتدایی “هانا و خواهرانش” کاملا مشابه آغاز “مصائب آنا”(برگمان)است.شاید به همین دلیل باشد که فیلمهای دو دهه اخیر او(غیر از استثناهایی همچون:امتیاز نهایی و نیمه شب در پاریس) کمتر شاهد استقبالی (چه از جانب تماشاگران و چه از جانب منتقدان) که از کارهای قدیمی تر او نظیر:آنی هال یا هانا و خواهرانش صورت می گرفت،بودند.
آلن در طول ۵۴ سالی که از ساخت نخستین فیلمش می گذرد ۴۹ فیلم بلند سینمایی ساخته است و در این مدت ۱۴۰ جایزه را نیز شخصا از جشنواره های گوناگون (مانند: گلدن گلوب،کن،بافتا،برلین،سزار،ونیز) دریافت کرده است،از جمله ۳ اسکار فیلمنامه برای فیلم های:آنی هال،هانا و خواهرانش و نیمه شب در پاریس و همچنین اسکار بهترین کارگردانی برای آنی هال.ضمن اینکه او از سال ۱۹۷۷با آنی هال تا ۲۰۱۴با جاسمین پژمرده با ۱۶ فیلم گوناگونش ۲۴ بار نامزد اسکار کارگردانی و فیلمنامه و بازیگر نقش نخست مرد بوده است.