برای جامعه سینما:رضا اورنگ/سینما، رسانه ای است پرطرفدار و جذاب که مخاطب در موفقیت آن نقشی بسزا و غیرقابل انکار دارد. هالیوود که مرکز سینمای دنیا محسوب می شود، موفقیت و آوازه اش مدیون مخاطبان فراون آن است. دست اندرکاران هالیوودی، از کمپانی های سینمایی گرفته تا کارگردان، هدف شان جذب حداکثری مخاطبان به سالن های سینماست.
آنها به خوبی آگاه هستند که بدون مخاطب سینما معنایی ندارد و نمی تواند به حیات خویش ادامه دهد. اگر مخاطب به سینما نیاید، کارگردانان مولف نیز حرف شان روی زمین می ماند. برای همین، فروش فیلم ها در همه جهان بسیار مهم و تاثیرگذار است. جدول باکس آفیس آینه ای است که می توان آمار واقعی فروش فیلم ها را در آن به تماشا نشست.
آنانی که در هوای سینما نفس می کشند و دستی نیز به قلم دارند، جدول فروش باکس آفیس را آماری درست می دانند که می توان به آن اعتماد کرد، زیرا همه چیز در آن بر مدار درست قرار دارد. متاسفانه آمار فروش فیلم ها در ایران چندان قابل اعتماد نیست فروش فیلم ها در تمام جهان بر اساس معیارهای خاصی محاسبه می شود، محاسبه ای دقیق که کمترین درصد اشتباه را دارد.
برای همین قابل اعتماد است. ملاک فیلم پرفروش، تعداد مخاطبانی است که پا به سینما گذاشته اند، نه پولی که به گیشه ها واریز شده. قیمت ها، از جمله بلیت سینما در دوره های مختلف تغییر کرده و می کند، بنابراین مبلغ فروش فیلم ها را نمی توان معیار قرار داد و بر اساس آن پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران یا جهان را معرفی کرد. تعداد مخاطبان باید ملاک قرار بگیرد که در کشورهای صاحب سینما چنین رفتار می شود.
اخیرا یکی از فیلم های روی پرده را به عنوان پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران معرفی کرده اند! سوال اینجاست، چگونه می شود فیلمی که حدود ۰۰۰/۰۰۰/۲ تماشاچی دارد، به عنوان پرفروش ترین معرفی شود، اما فیلمی مانند «عقاب ها» با حدود ۰۰۰/۶۰۰/۸ مخاطب نادیده گرفته شود؟!
«عقاب ها» در زمانی این تعداد مخاطب را داشت که جمعیت ایران حدود ۳۰ میلیون نفر بود و امروز جمعیت کشور بیش از ۸۰ میلیون نفر است! اگر «عقاب ها» حتی با قیمت متوسط ۱۰۰۰۰ تومانی امروز سنجیده شود، مبلغی حدود۶۰۰۰۰۰۰۰۰۰ ۸ تومان می شود، فروش شگفت آوری که دیگر تکرار نخواهد شد. حال چگونه می شود،
فیلم «مطرب» که به مراتب پایین تر از «عقاب ها» فروش داشته، پرفروش ترین فیلم تاریخ ایران نامیده شود؟! آنانی که این عنوان را برای این فیلم خاص در نظر گرفته اند، چه فکری در ذهن داشته اند که این گونه عمل کرده اند؟! به غیر از «عقاب ها»، فیلم هایی چون: «کانی مانگا» با حدود ۰۰۰/۹۰۰/۵ هزار تماشاچی، «بگذار زندگی کنم» با ۰۰۰/۴۰۰/۵ مخاطب، «گذرگاه» با ۰۰۰/۷۰۰/۴ بیننده، تاراج با ۰۰۰/۶۰۰/۴ تماشاگر و «اجاره نشین ها» با ۰۰۰/۵۰۰/۴ مخاطب، بسیار بالاتر از فیلم «مطرب» با حدود ۰۰۰/۰۰۰/۲ تماشاچی قرار دارند.
این در حالی است که تمام این فیلم ها در دهه ۶۰ روی پرده رفته اند که آن زمان جمعیت ایران حدود ۳۰ میلیون نفر و کشور درگیر جنگی خانمان سوز بود که شهرها مورد هدف بمباران هواپیماها و موشک ها قرار داشتند.به غیر از «اجاره نشین ها» هیچ کدام از فیلم ها نیز مضمون کمدی نداشته اند. در دهه ۶۰، مجموع فیلم های اکران شده حدود۱۴۰ میلیون مخاطب را به سینماها کشاندند که رکوردی غیرقابل تکرار بود، هست و خواهد بود.
در کنار فیلم های پرفروش دهه ۶۰ که نام آنها برده شد، فیلم های پرفروش دیگری نیز بودند که بردن نام همه آنها این نوشته را مطول می کند. در دهه ۶۰ فیلم های کم فروش حدود دو میلیون مخاطب داشتند که باز تعداد آنان از تماشاگران فیلم های پرفروش امروز به مراتب بیشتر است. این را هم نباید از قلم انداخت که عوامل جذب مخاطب که پیش از انقلاب رایج بود، مانند: ستاره، رقص، آواز، خشونت، سکس و… پس از پیروزی انقلاب اسلامی از فیلم ها حذف شده بودند.
آمار فروش فیلم های ایرانی در دهه ۶۰ در حالی به دست آمده که هنوز فیلم های خارجی بخشی از سالن های سینمایی کشور را در اختیار داشتند. یکی از دلایل مهم اقبال مخاطب از فیلم های دهه ۶۰ که از قلم بسیاری از منتقدان و تحلیل گران افتاده، این است که تعداد پرشماری از علاقه مندان سینما که پیش از انقلاب اسلامی، به دلیل جو حاکم بر سینمای ایران از سینماها دوری می کردند، پا به سالن های سینما گذارده و باعث رونق گیشه ها شدند.
پس از دهه ۶۰ که سینمای ایران به دوران پیش از انقلاب عقبگرد داشت، این علاقه مندان دوباره با سینما قهر کرده و سالن ها را خالی گذاشتند. موفقیت سینما در گروی جذب حداکثری مخاطبان است، نه حداقلی! سینمای ایران با توجه به آمار دهه ۶۰، سال هاست که فیلم پرمخاطب ندارد و شاید با این شرایط دیگر هرگز نداشته باشد.