برای جامعه سینما : محمد رضا فهمیزی/”وقتی قانون کارآمد نیست، رفتار فراقانونی پیش می آید و در هرجامعه ای ممکن است رخ دهد…”این بخشی از سخنان محمد حسن مهدویان در نشست مطبوعاتی پس از پایان نمایش فیلمش در پاسخ به خبرنگاری است که از او پرسیده بود: “فکر نمیکنید در فیلم «لاتاری» یک جور انتقامجویی شخصی ترویج داده میشود؟”
این طرز فکر موجب ترویج چه رویکردی می شود؟ آیا نتیجه این نوع نگاه نمی شود فیلمی که تکرار “قیصر” پس از حدود نیم سده است؟ انتقام گیری شخصی بدون توجه به قانون ،حتا وقتی که یکی از دوستان موسی در قوه قضائیه می گوید حتما باید برای پیگیری این قضیه شاکی خصوصی وجود داشته باشد.اما نه تنها امیر علی که جوان و خام است بلکه “موسی” هم که مردی موسفید کرده و باتجربه است و هم مامری دولتی در این مسیر همراه او می شود.درحالیکه در “قیصر” ، خان دایی یا مادر قیصر او را از انجام این کار نهی می کردند.بعلاوه ،قیصر به گونه ای نقد سیاسی بود در نکوهش سیستمی که عدالت در آن مرده است و امیدی به مجازات متجاوزین در آن وجود ندارد.در نتیجه باید پاشنه ها را وربکشی و دست به زانوی خودت برای اجرای عدالت بزنی. اما “لاتاری” می خواهد چه بگوید و نقد چیست؟ وقتی زوج جوان فیلم اصلا هیچ تعلق خاطری به این سرزمین ندارند و هر دو به دنبال شرکت در قرعه کشی لاتاری و رفتن از کشور هستند ، وقتی خود دختر می داند برای مدلینگ می خواهد به آن جزیره عربی برود و چگونه می شود باور کرد که دختری در آن سن و سال و اهل اینترنت و فضای مجازی نداند این کار(مدلینگ) چه حواشی و عوارضی می تواند داشته باشد،آن هم در جایی که او می رود.برای چه باید در خصوص چنین جوانی (امیر علی) باور کنیم که بخاطر این قضیه ، غیرت ملی او به جوش آمده است؟ اصلا وقتی قاچاق دختران ایرانی به جزایر عربی حاشیه خلیج فارس تبدیل به روندی شده که شوربختانه مدتهاست کماکان ادامه دارد چرا باید عمل امیرعلی و همراه موسفید کرده اش را نماد دفاع از غیرت و شرف ملی بدانیم؟
علاوه بر اینها فیلم عملا از دو پارگی رنج می برد.تا حدود دو سوم ابتدایی ،ماجرای عاشقانه دختر و پسری جوان و سپس مرگ مشکوک دختر و اشاره های پراکنده ای به مشکلات اقتصادی و فرهنگی جامعه است و یک سوم پایانی که به شیوه ای بالیوودی و اغراق آمیز ماجرای حمله دست خالی به دشمنی بسیار پرقدرت و مجازات اوست.هرکدام از این دو پاره بالقوه این قابلیت را داشت که در صورت وجود یک فیلمنامه قوی و حرفه ای و کارگردانی پخته تر به فیلمی مهم ، جذاب و اثرگذار تبدیل شود.
مهدویان از سینمای جنگ و انقلاب به سینمای اجتماعی رسید(مانند استادش حاتمی کیا در فیلم دعوت و البته خیلی سریعتر از او) بدون اینکه موفقیتی حاصل کرده باشد.شاید بهتر باشد در ادامه راه ،پیش از هر کار دیگری زودتر تکلیفش را با خودش مشخص کند.اینکه چرا فیلم می سازد؟ و چه می خواهد بگوید؟