جامعه سینما: من در فیلم هایم برای داشتن امضای شخصی اصولگرا هستم .اصلا هم به جملاتی مثل اینکه همه داستانهای دنیا حول ۱۰ یا ۲۰ موضوع می چرخد علاقه ندارم ،اینها جملاتی تسکین دهنده برای تنبلی هنرمندانه ماست .سینما می تواند بالاتر از مدیوم های به وجود اورنده اش یعنی تئاتر و ادبیات باشداگر این باور در کل سینما به وجود بیاید .
علاقه ای ندارم از روی دست کسی یا استادی نگاه کنم و آن طوری عوض کنم که کسی نفهمد و این را هم فقط نشانه تنبلی و ساده انگاری می دانم.
نکته جالب توجه این است که تماشاگران «خواب تلخ »در زمان حال تقریبا دوبرابر ۱۲ سال پیش به سکانس های فیلم می خندند دست می زنند و ریسه می روند .چیزی که ۱۲ سال قبل بسیار کمتر بود .این هم یک نکته جامعه شناسانه غریب در تغییر ذائقه تماشاگر ایرانی است و انگار همه چیز دست به دست داده تا تماشاگران ایرانی در بهترین زمان «خواب تلخ »را ببینند.
من می توانستم مرگ را مثل همه مرگ های قبلی تاریخ سینما با همان هیبت کلیشه ای نشان بدهم ولی به نظرم هجوم مرگ به زندگی یک مرده شور از طریق تلویزیون در عین فراواقعی بودن ، بستری کاملا عادی و طبیعی دارد چون تلویزیون سیاه و سفید «اسفندیار» هر شب واقعیت های جهان اطراف را به او نشان می دهد واین بار واقعیت نزدیکی اورا به مرگ نشان می دهد.
به نقل از خلاصه ای از مصاحبه محسن امیر یوسفی با نشریه ماهانه هنر و تجربه