جامعه سینما : پیمان جبلی معاون خبر سازمان صدا و سیماست گفته است « به زودی در بخشهای خبری رسانه ملی شاهد تغییراتی خواهیم بود. رشد فضای اطلاع رسانی و مخاطبان خبری اقتضا میکند ما هم تغییراتی را به لحاظ کمّی و کیفی دربخشهای خبری ایجاد کنیم که بخشی از آن شروع شده و این تغییرات در اخبار ۲۱ نمود بیشتری خواهد داشت.»
عصر ایران نوشت : جملات آقای پیمان جبلی معاون خبر سازمان صدا و سیما از ضرورت تحول در نوع اطلاع رسانی و برنامه های خبری صدا و سیما حکایت می کند. هر چند هنوز روشن نیست دقیقا شاهد چه تغییراتی خواهیم بود.
البته اگر معاون خبر صدا و سیما می خواست صریح تر سخن بگوید به جای اشاره مبهم به «رشد فضای اطلاع رسانی و مخاطبان خبری» به صراحت می توانستند بگویند: «با توجه به رقابت شبکههای ماهوارهای، سایتهای اینترنتی، شبکههای اجتماعی و به تازگی نرمافزارهای پیامرسان موبایلی، تغییر ضرورت دارد».
هنوز مشخص نیست که این تغییر تا چه حد گسترده است ومی خواهند در فرم تغییر دهند یا در محتوا. اما همین که ضرورت تغییر احساس شده جای خرسندی دارد.
در این چند سال البته تغییراتی در نوع دکوراسیون و رنگ استودیو و لباس گویندگان داده شده اما جهت گیری ها همچنان شبیه قبل به نظر می رسد. بعضا حتی این تصور به وجود آمده که در صدد تقلید از برخی شبکه های خبری خارجی هستند. در میانه اخبار کارشناس را وارد استودیو می کنند و کم مانده همکار خود را با نام کوچک صدا کنند. اما اینها ظاهر قضیه است و کمکی به جلب اعتماد مخاطب نمی کند.
فروغ فرخ زاد شاعر ایرانی سال ها پیش سروده بود: « نام آن پرنده که از قلب ها گریخته ایمان است.» درباره نوع اطلاع رسانی و خبر دهی صدا و سیما هم می توان گفت: نام آن پرنده که از جام جم گریخته «اعتماد» است.
مهمترین مشکل و چالش صدا و سیما در مقوله خبر این است که خبر را همان تبلیغات میدانند و صدا و سیما بیش از ان که یک بنگاه خبر رسانی باشد یک دستگاه عریض و طویل تبلیغاتی است. اگر این سازمان وظیفه خود را «تبلیغ» بداند ناگزیر است خبر را ذیل تبلیغ تعریف کند و کاهش مخاطب یا اعتماد مخاطب به اخبار صدا و سیما ناشی از همین امر می تواند باشد.
دکتر احمد توکلی (استاد روزنامه نگاری و نه نماینده مجلس و چهره سیاسی و اقتصادی) در نخستین سطر کتاب «خبرنویسی پیشرفته به زبان ساده» مینویسد: « خبر چیست؟ خبر یک کالاست. مثل شکلات کاکائو؛ یک سازنده دارد و یک فروشنده و البته یک خریدار هم لازم است تا چرخه تولید ادامه پیدا کند. کارخانه سازنده همان رسانه است و خریدار و مصرف کننده را مخاطب لقب میدهیم.»
سخنان معاون صدا و سیما نشان می دهد احساسکردهاند طعم شکلات (خبر) آنان مطلوب نیست یا ذائقه همه مخاطبان نمیپسندند. البته در این گزاره باز فرض بر این است که به خبر به چشم کالایی که باید مورد پسند مصرف کننده (مخاطب) قرار گیرد نگاه شود و گرنه اگر نگاه تبلیغی باشد این بحث، دیگر موضوعیت ندارد.
هر چند نویسنده این سطور امید چندانی به تغییرات محسوس و فنی در برنامه های خبری ندارد اما حسب اشتغال به کار رسانه ای ذکر این ۱۰ نکته را بی فایده نمی دانیم:
اول: تغییرات مورد نظر باید فراتر از دکور و چیدمان باشد. چندی پیش پیراهنهای شبرنگ را بر تن گویندگان کردند تا کراوات های رنگی در شبکه های خارجی را تداعی کند و هر چند رنگ آمیزی را بهبود بخشید اما کافی نبود که اگر بود نیاز به اعلام تغییرات مورد نظر معاون خبر نبود.
دوم: اگر بخواهیم روح و هدف برنامه ها و خبرهای مختلف صدا و سیما را در یک جمله خلاصه کنیم شاید آن جمله این باشد: «همه بدند. ما خوبیم.»
اصرار بر نفی مطلق دیگران و ستایش مکرر خودمان از عوامل جدی کاهش مخاطب است. مثلا در آمریکا دیوانهای سلاح به دست میگیرد و چند نفر را میکُشد. گوینده خبر چنان با ذوق این خبر را میخواند که انگار میخواهد بگوید: آخ جون! در حالی که لحن خبر اتفاقا باید توأم با ابراز همدردی باشد و موضع گیری را به بخش تحلیل و تفسیر بسپارند تا مثلا مفسر بگوید: این اتفاق ناشی از قانون آزاد بودن حمل سلاح در ایالات متحده است.
سوم: عنوان رسمی سازمان، «صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران» است. نوع خبر رسانی اما به گونه ای است که انگار صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران منهای دولت جمهوری اسلامی ایران است. آقای جبلی مثل هر شهروند دیگر ایران در انتخابات به یکی از کاندیداها رای داده است و حدس این که آن نامزد که بوده دشوار نیست. اکنون اما ایشان باید فارغ از این گرایش عمل کند و این انتظار گزافی نیست.
چهارم: در برنامه های خبری صدا و سیما کارشناسانی دعوت میشوند که چندان شناخته شده نیستند. یکی از راه های جلب مخاطب این است که کارشناسان متنوعتری دعوت شوند. چرا از روزنامهنگاران و کارشناسان مختلف دعوت نمیشوند و اصرار دارند از یک جمع محدود استفاده کنند؟
پنجم: آن زمان که صدا و سیما یگانه منبع خبر بود گذشته است. اکنون همه در گوشی های هوشمند خود به کانال های مختلف خبری دست رسی دارند. صرف قبول این اصل می تواند منشأ یک تغییر و تحول باشد. هر چند که روزی میرسد که دریابند باید به یک یا دو شبکه رسمی بسنده و بقیه بخش ها را واگذار و در عین حال نظارت کنند.
ششم: خبر، چنان که گفته شد یک کالاست و مخاطب باید بپسندد. درست که برای بهره برداری از این کالا در ایران پولی پرداخت نمیشود و مردم رایگان استفاده میکنند اما سازمان تولید کننده سالانه هزار میلیارد تومان بودجه دریافت میکند. بودجه ای که بخشی از آن از محل مالیات های مستقیم و غیر مستقیم مردم تامین میشود. با این نگاه، رسمی بودن خبر کافی نیست. خبر باید جذاب هم باشد.
هفتم: اخبار صدا و سیما آمیخته یا آغشته به موضع گیری است و این آمیختگی یا آغشتگی در لحن گویندگان هم پیدا و هویداست. اگر رییس سازمان حفاظت محیط زیست خانم ابتکار باشد یک لحن را درباره آلودگی هوا به کار می گیرند و اگر خانم جوادی باشد لحنی دیگر. صدا و سیمای جمهوری اسلامی البته ناگزیر از موضع گیری است اما در تفسیر نه در خبر و تازه در تفسیر هم نباید سلیقه یک طیف مشخص را که وزن اجتماعی آن در انتخابات خرداد ۹۲ مشخص شد و در انتخابات اسفند امسال مشخص تر می شود معیار قرار دهد.
هشتم: نگاه صفر و صدی نیز از موانع اعتماد به اخبار است. مثلا واضح و بدیهی است که در هیچ انتخاباتی ۱۰۰ درصد مردم شرکت نمیکنند. نه در ایران که در هیچ جای دیگر دنیا نیز این نرخ مشارکت وجود ندارد و اگر مانند رفراندوم صدام حسین چنین ادعایی شود اسباب طعنه است. نرخ ۶۵ تا ۸۰ درصد کاملا مطلوب و از ۳۵ تا ۶۵ مطلوب است و زیر ۳۵ درصد از کاهش مشارکت حکایت میکند.
با این وصف در یک برنامه خبری چنانچه با سه یا چهار نفر گفت وگو شود طبعا هر سه یا چهار نفر نباید بگویند رای میدهیم بلکه حداقل یکی باید پاسخ منفی بدهد تا مخاطب احساس خبررسانی کند نه تبلیغ. این مورد خاص شاید قدری حساس باشد اما در موارد دیگر می توانند از نگاه صفر و صدی فاصله بگیرند و در واقع گریزی ندارند که فاصله بگیرند.
نهم: صدا و سیما اصرار دارد بیشتر از خبرگزاری خود استفاده کند که قبلا واحد مرکزی خبر نام داشت و اکنون خبرگزاری صدا و سیما شده است. یکی از راه های تنوع بخشی به برنامه های خبری صدا و سیما این است که از اخبار خبرگزاری های مختلف – البته با ذکر منبع – استفاده کنند.
دهم: این تلقی که صدا و سیما شکل دیداری و شنیداری یک رسانه خاص نوشتاری است از عوامل بی اعتمادی به برنامه های خبری آن است. روزگاری مرحوم عسگراولادی از برخی رسانه ها انتقاد می کرد که شب گفته های بی بی سی را به روز نوشته تبدیل می کنند.
همین قدر که این رویکرد بد است این که روز نوشته ها را به شب گفته تبدیل کنند نیز به اعتماد مخاطب لطمه میزند. تا از یک روزنامه غیر هم سو با صدا و سیما اشتباهی سر میزند چند خبرگزاری درباره آن مصاحبه میگیرند و بعد صدا و سیما در بخش های خبری در آن میدمد. این که رسانه رسمی علیه رسانههای مستقل موضع بگیرد و عیب جویی یا بزرگ نمایی کند در ذهن مخاطب رفتار پسندیده ای نیست.
نمی توان در زبان مدام قربان صدقه مردم رفت و گفت شما بهترین مردم دنیا هستید ولی همان ها را عاقل و بالغ ندانست و به احساسات و افکارشان و حق شان برای تشخیص شخصی احترام نگذاشت یا چنان سخن گفت که چنین برداشتی صورت پذیرد.
البته اکنون این جامعه نیست که نیاز به اصلاح رویه خبر رسانی صدا و سیما دارد چون اخبار را از مجاری و کانال های مختلف دریافت می کند. اتفاقا خود صدا و سیماست که بیش از هر زمان دیگر برای جلب اعتماد و افزایش مخاطب باید تغییرات جدی در برنامه های خبری خود اعمال کند.
تغییراتی فراتر از لباس های شبرنگ و تقلید از برخی شبکه های خاص. تغییراتی از جنس احترام به مخاطبانی که تنها ۲۰ میلیون نفر از آنان عضو یک شبکه پیام رسان موبایلی هستند.