جامعه سینما :کاوه اسماعیلی در روزنامه هفت صبح درباره فیلم «نفس» نوشت: لذت کشف معمای تنیده شده درنفس یکی از شگفتانگیزترین تجربههای تماشای فیلم در تاریخ سینمای ایران است. فیلمی فریبنده و دغلکارکه خواندن همین جملات اولیه نیز میتواند هیجان یافتن مسیر ورودی به دنیای فیلم و لذت فریب خوردن در دنیای عجیب آن را از بین ببرد. فیلمی که با این سطح از صحنههای پرهزینه و جاه طلبانه فقط در شرایط دولتی سینمای ایران و یا احتمالا وجود تهیهکنندههایی شجاع و ریسک پذیر از جنس سینمای دهه شصت و هفتاد میلادی احتمال ساختش وجود دارد. چرا که فقدان دغدغه بازگرداندن هزینه فیلم باعث میشود فیلمساز از دام باج دادن به تماشاگر برای سرگرم کردنش در حین تماشای فیلم آزاد شود تا او را با تجربه غریبتر و دست اول تری روبهرو کند و لذت تماشای یک شاهکار را به او بدهد. بعد از راهیابی به دنیای فیلم هوش از سرش بپرد و به دنبال تماشای بار دوم فیلم باشد.
نفس فیلم ترسناکی ست که در ظاهر خط داستانی مشخصی ندارد. صحنههای ترسناک و فانتزی هارور خود را در دل خرده داستانهای خود که به دلیل لحن کمدی فیلم سزخوشانه به نظر میرسد ، پنهان میکند. حتی ماجرای کابوس واری که دخترک در ابتدای فیلم از سر میگذراند ( که بازسازی پارت ابتدایی هولناک فیلم ” پس از ظلمت ، نور ساخته کاراوس ریکاردس است) نیز در ظاهر فیلم که مثل مرور خاطرات دختر بچهای در سال ۵۷ است گم میشود. نشانههای معمای فیلم حلقه متصل این ظاهر بیربط است. که تبدیل به نفرینی بالای سر دخترک فیلم میشود که در پوستر فیلم هم خودش را نشان میدهد.
نفس همچون شیار ۱۴۳ از ظاهر دغدغهمند تاریخی خود برای تولید یک فیکشن وحشتآور استفاده میکند که به کانون ترس انسان مربوط است. در شیار ۱۴۳ از انتظار کشنده و شکنجهآور یک مادر برای فرزندش و در نفس حتی همان تاریخ را که در برشهای متعددش در فیلم نمایش داده میشود را در خدمت مواجهه دختربچه فیلم با نفرینی میکند که به دنبالش است. نفرینی که در پایان غافلگیرکننده فیلم منفجر میشود. عحیب ترین پایان تاریخ سینمای ایران بر این اساس که برخلاف قرارداد ظاهری فیلم عمل میکند. و خود پایان باعث میشود پرده فیلم کنار رود و به مکاشفه مشترکی بین تماشاگر و دخترک دست یابد. با به یادآوردن تمام ستمهایی که دختر ناعادلانه در طول فیلم متحمل میشود. و پایانی به شدت گستخانه در اندازه سینمای ایران و آزاردهنده و سنگدلانه به لحاظ میزان سیاهی وحشت فیلم.
نرگس آبیار به لحاظ میزان جدی بودن و اکت مردانه در کارگردانی، کاترین بیگلوی سینمای ایران است.توان رهبری یک پروژه سنگین و عوامل پرشماراز سوی او تحسین برانگیز است.فیلم در ساخت حرفهای ست و پر از جزئیاتی که از توانایی او در کارگردانی حکایت دارد. فیمسازی که از دنیای کارگردانهای زن سینمای ایران خارج میشود و سراغ ایده های جاهطلبانه میرود. و به لحاظ میزان خشونت عاطفی و سنگدلی میشائیل هانکه را به خاطر میآورد. پنهانکارتر و با سردمزاجی زنانهای که به آن اضافه شده.
بهروز افخمی به درستی فیلم شیار ۱۴۳ را فیلمی از ژانر وحشت خوانده بود و در گفتگو با نرگس آبیار این را مطرح کرده بود که آبیار با رندی خود را به نفهمیدن زد. او فضای امنی برای ساختن دنیای شخصی خود میخواهد که آن را در جهان گولزنک و فریبکارانه خود پنهان کند.