جامعه سینما :رویا غفاری نویسنده سریال های تلویزیونی با نگاهی به مصاحبه ی داریوش کریمی با ابراهیم گلستان دربی بی سی نوشت:آنچه در مورد فروغ و گلستان حائز اهمیت است این است که، دو نماد جریان روشنفکری در ایران به شدت گرفتار تناقض اند.فروغ از یکسو عشق لیلی و مجنون را رابطه ای سادومازوخیستی می داند و از سوی دیگر خودش در عمل گرفتار چنین رابطه ای با گلستان است. از یکسو زنی روشنفکر و معتقد به رابطه ی آزاد است و از سوی دیگر نقش زن دوم را برای گلستان بازی می کند. وارد زندگی زنی دیگر می شود و پایه های عشقش را بر ویرانه های عاطفی زنی دیگر بنا می کند.
گلستان نیز به عنوان نمادی در جریان روشنفکری درست مثل عوام رفتار می کند. زنی را در خانه نگه می دارد تا مادر فرزندانش باشد و زن دیگر را شریک عاطفی اش قرار می دهد. عذاب وجدان رهایش نمی کند و پس از سال ها نوعی تحقیر در کلامش نسبت به فروغ هویدا می شود و از فخری به عنوان زنی درجه یک نام می برد. چرا درجه یک؟ چون به رابطه ی فروغ و گلستان تن داده است. گلستان در توجیه این رابطه ی مثلثی می گوید؛ مثل این است که من ده فرزند داشته باشم… و به این شکل بر چند همسری صحه می گذارد.
اینجا دیگر مساله ثبت شدن یا نشدن دراوراق کهنه ی یک دفتر نیست، مساله رابطه ی یک مرد با دو زن و استیصال در انتخاب یک زندگی واحد است. اگر استیصال نباشد گزینه ی دیگری جز زیاده خواهی باقی نمی ماند.این فاصله ی ذهنیت تا عمل فقط مخصوص گلستان و فروغ نیست، بلکه یکی از مشکلات عمده ی جریان روشنفکری در ایران است.
در این مصاحبه چه چیز گلستان را به اتخاذ موضعی بالا دستی نسبت به فروغ وامی دارد؟شاید این که فروغ بعد از مرگ به رشدش ادامه داد و از گلستان پیشی گرفت. این پیشی گرفتن برای گلستان که خود را استاد فروغ می داند غیرقابل قبول می نماید و حرف هایی می زند که یک عاشق سابق هرگز در باره ی معشوقی که تحسینش می کرده به زبان نمی آورد.