جامعه سینما : محسن سلیمانی فاخر/ یک زمانی «بیمارستان» جز لاینفک همه آثار سینمایی بود .الان رقصیدن و دنس های بی ربط در اکثر اثارسینمایی چند سکانس طولانی را به خود اختصاص می دهد و عملن هیچ منطقی داستانی و فرمیک هم ندارد . اشکالی هم ندارد لابد نیاز جامعه غمبار ماست .عجیب تر آنکه این دنسینگ ها باموزیک های حتی غیر مجاز در سینمای ایران ثبت می شود .
گاهی فیلمسازان برای کمبود بودجه «ایپزود بطری» در فیلم اضافه می کردند که تایم اثر رابالا ببرند اما گویی این رقص،اصل فیلم و مهمترین سکانس این آثار بعضا سخیف به شمار می آیدو برای بودن و افزایش این نماها ها چه باج ها و چه افتخارها که نمی کنند
از سویی دیگر بازیگران نیز این روزها علاوه بر مهارت های بازیگری، گویی مهارت رقصیدن هم آموزش می ببیند و جز مفاد قراردادشان هم هست این هم به کنار،اما چرا همین رقصیدن در یک محافل کوچک و دوستانه که قابل ثبت و ضبط در تاریخ هم نیست، عملی شنیع و گاه جرم است
اما رقصیدن های بی محتوا و عاری از زیبایی شناختی بصری در فیلم های جشنواره امسال و فیلم های در حال اکران با لحاظ چندین سکانس طولانی پایکوبی و لهو ولعب بلامانع تشخیص داده می شود . این هم از عجایب سینما و ساختار اجتماع و سیاسی ماست
گاهی رقصیدن می تواند جز لاینفک اثر باشد. در هالیوود و بالییود هم آثار زیادی ساخته شده و میشود که مملو از سکانسهای رقص بی محتواست. اما رقصیدن در فیلمها گاهی فقط در جهت تلطیف فضا نیست، بلکه جزئی از قصه است و حتی انتقال دهنده مفهومی از داستان. افراط و استفاده ابزاری از چنین نمایی و تعارضش با بافتار اجتماعی قابل واکاوی است .این دست از آثار هم در سینمای ایران از کارکرد اصلی رقص در سینما، یعنی انتقال مفاهیم، بی بهره بردهاند.