برای جامعه سینما:شاهپور شهبازی/ یکم: انسان عدد نیست. کمیت نیست و به عنوان کیفیت و وجود، مرگ انسان ها برابر است. با این وجود چرا به رغم اینکه روزانه صدها نفر در ایران قربانی هیولای کرونا می شوند، و حتی از سلبریتی ها هم قربانی گرفته است، مرگ «علی انصاریان» غم عمیق تری ایجاد کرد؟
دوم: این کلیپ را تازه دیدم. اول و آخر برنامه هم ندیدم و نمی دانم چه برنامه ای است. شرکت کنندگان در برنامه هم نمی شناسم. مجری از آقایی به نام «بابک» در رابطه با اینکه چه نوع موسیقی گوش می کند، سئوال می کند و بابک نام «گوگوش» را می برد.
ناگهان صدای قهقهه ی علی انصاریان شنیده می شود. سه جمله در حین خنده رد و بدل می شوند که اساسی هستند.
علی انصاریان به مجری می گوید: «قبلش باید بهش بگی، چی بگی….ما هم گوش میدیم.» بعد از اینکه مجری اسم شجریان را می آورد. انصاریان ندا می دهد: «اونم نمی تونی بگی.» و سپس از عمو حسن یا شماعی زاده، می گوید و در پایان تاکید می کند: «ناظر رفت رو هوا» در تمام این لحظات شیرین و گرم می خندد.
سوم: ایدئولوژی به حفظ ظواهر بسیار علاقمند است. فرمان تسلیم در جوامع ایدئولوژیک، یعنی به قانون ظواهر تعدی نکنید و حفظ ظاهر را رعایت کنید. بنابراین ایدئولوژی برای بقا به قانون مکمل اش یعنی «ریاکاری» نیاز دارد، زیرا «ریاکاری»، یعنی رعایت حفظ قانون ایدئولوژیک توسط اشخاص جعلی.
قهقهه ی خنده، ویرانگر قانونِ حفظِ ظاهرِ ایدئولوژی و اصل سرکوبگر مکملش «ریاکاری» است.قهقهه ی خنده های «علی انصاریان»، مانند خنده های کودکانه ی «لورل» و «هاردی» خالی از هرگونه دلشوره و نگرانی های اگزیستانسیالیستی بود. رها و جاری عین زندگی و در عرض همین چند دقیقه ی برنامه ی تلویزیونی، تمام اخم و تَخم های تهدیدآمیز ایدئولوژیک در چهل دو ساله گذشته را به تمامی به سخره می گیرد.
در فضای مرده و جعلی ایدئولوژیک حاکم، خنده های «علی انصاریان»، مانند صدای زندگی جاری و بی غل و غش است. به همین دلیل، غیبتش برای ما که به زهر هیولای «ریاکاری» صلب شده ایم، تا این اندازه دردناک است.