برای جامعه سینما :محمد اقازاده درباره مصاحبه داریوش کریمی با ابراهیم گلستان نوشت: چقدر مصاحبه بی بی سی با ابراهیم گلستان زشت و زننده بود ،مشتی یاوه شنیدیم و بجای آنکه دانسته های تازه یی بیابیم تا بفهمیم فروغ در پدیدار شناسی روح زمانه اش کجا ایستاده بود،از دل کدام تناقض ها شعرهایش شکل گرفت و چگونه آنها را در هاضمه خلاقیت اش مبدل به جمله ها و تصاویر شعری کرد مشتی حرفهای بی ربط شنیدیم . دانستن عمل بینی فروِغ خبری زرد ولی جذاب است ولی چطور می تواند فهم ما را از شعر او فربه تر کند . در این میان مصاحبه کننده با مداخله های غیر حرفه یی هر جا که گلستان می خواست راه به اعماق بکشد و بگوید خود او و اخوان ثالث چطور بر فروغ تاثیر می گذاشت می پرسید آیا فروغ در لحظه مرگ می دانست چه کسی در آغوش اش گرفته است و با این پرسش نشان داد چرا پرگار بعنوان یک فرصت بی نظیر برای بسط اندیشه و گفت و گو مبدل به هیچ شد .
حتی نمی پرسد چطور با بیمارستانی که فروغ را راه نداد رسانه ها و سیستم چه برخوردی کردند تا بدانیم کدام بی تفاوتی ها و بی نظمی ها به صورت تاریخی سیستم درمانی را فشل و غیر مردمی تا امروزکرده است تا قربانی دیگر مثل کیارستمی بگیرد . چرا از گلستان نپرسید باگربه خاطر بسته ایران مهاجرت کرد که اجازه نمی داد فیلمش را بسازد در پنجاه سال مهاجرت اش چه کرده است . او زمانی رمان نویس بالای متوسط بود و در این مدت می توانست در این وادی مبدل به چهره یی درخشان شود . چرا قلم بدست نگرفت تا از خاطرات اش دقیق و جدی بنویسد تا ما هم ضد خاطراتی که از قلم آندره مالرو بیرونی شد داشته باشیم . حتی افشای دروغ بودن خواندن صیغه فروغ و گلستان هر چند جالب بود و نوع روایت نگاری جعلی را افشا می کند اما در درک تاریخی یک ملت بی اثر است جز آنکه همه بدانند نباید در مورد تاریخ به این روایت گران اعتماد کنند .اگر بی بی سی به پروتکل های حرفه یی خود وفادار بود حتما مصاحبه شونده را اخراج می کرد ولی نوع رابط از نوع ایرانی اش نمی گذارد این اتفاق بیفتد . صدر الدین الهی چهره درخشان مطبوعات ایران در زنده بودن فروغ مصاحبه یی با او در حضور گلستان انجام داده که خواندنش هم اکنون بیشتر از همه مصاحبه ها و نوشته ها چند دهه اخیر زمانه و فروِغ را به ما می شناساند . کاش بی بی سی الهی را مجاب می کرد تا مصاحبه با گلستان را انجام دهد . هم اشرافش بر آن دوران ، هم شخصیت قویی اش و هم تسلط بر فن مصاحبه می توانست یک تجربه بی نظیر را شکل دهد . مصاحبه الهی بعد از بیش پنجاه سال هنوز از نظر فرم، سبک و معماری نو و بی نظیر است و بسیار می توان از آن آموخت . مقایسه فروغ و گلستان نشان می دهد زنده ماندن به تنهایی کافی نیست برای کسی ماندن باید مدام تقلا کرد و حنجره دردها و شادی های زمانه شد