راه دور دریا از نظر هرمزگان شناسی و مردم شناسی جنوب بسیار ارزشمند بوده و بنی هاشمی را به عنوان یک سینما گر با تجربه و صاحب سبک به جامعه هنری وسینمایی معرفی می نماید.
هرانسانی تمایل دارد که هویت خود را آگاهانه در یک گروه خاص جست جو کند.هویت می تواند در چندین سطح ممکن باشد و هرفردی می تواند به صورت همزمان و به شکلی عادی چندین هویت رابپذیرد.برای نمونه تعلق های گوناگون به خانواده،قبیله،دین،طبقهاجتماعی،قومیت،ملت تمدن و ….، با وجود شمار بسیار این هویت ها می توان بنابر سنت اجتماعی گوناگون هویت های متفاوتی داشته باشیم.
در گفتمان مردم عادی،درست همانند گفتمان رایج بین برخی پژوهشگران فعال در این حوزه از اصطلاحاتی نظیر قومیت،نژاد،ملیت،گروه قومی یا هویت منطقه ای و عمدتا قارهای به جای یکدیگر استفاده می شود.از این رو در جامعه از برچسب هایی،مانند«بندری»اغلب برای اشاره به تجمعی قومی استفاده می شود که اصالت آن به منطقه جغرافیایی در جنوب بر می گردد.اصطلاح فوق می تواند توصیفی «نژادی» فردی باشد که رنگ پوست سبزه،چشم های قهوه ای تیره یا موی سیاه و…. را دارد.
در مجموعه راه دور دریا که یکی از معدود مجموعه های بی نظیری است که در خصوص هرمزگان ساخته شده است،حسن بنی هاشمی در مقام کارگردان این مجموعه هویت قومی بندری را با تکیه بر اهمیت تاریخی مناطق، امرار معاش و نحوه زندگی گروه های مختلف قومی هرمزگان به خوبی نشان می دهد.در این مجموعه اگر چه قومیت درکانون بررسی کارگردان قرار ندارد اما نیروی پیوند فرهنگی جمعی و ماهیت همبستگی قومی در مرکز توجه او قرار دارد.با تحلیل آثار عمده او،به ویژه نهنگ،کالنگ هایم را دوست دارم،گردش یک روز خوش آفتابی و مجموعه راه دور دریا،می توان به عمق نگاه او درباره قومیت پی برد.در اینجا از منظر جامعه شناسی و با توجه به نظریه امیل دورکیم می توان دو موضوع را در مورد مجموعه راه دور دریا مورد توجه قرار داد:زوال هویت قومی با ظهور مدرنیته،ماهیت همبستگی قومی.
زوال هویت قومی با ظهور مدرنیته
دورکیم شکل گیری نظام های اجتماعی جوامع را متشکل از مولفه های گوناگون می دانست که رابطه جداگانه ای با یکدیگر دارند:در جوامع سنتی،اجزاء سازنده بسیار به یکدیگر شبیه بوده تعامل چند جانبه اندکی باهم دارند،در حالی که جوامع مدرن پیچیده متشکل از عناصر بسیار متنوع،به شدت خود مختار ولی عمیقا به هم وابسته می باشند.مساله تنها این نیست که این دو نوع جامعه از لحاظ سازماندهی داخلی با یکدیگر تفاوت دارند بلکه ترکیب درونی جوامع،برچگونگی عملکرد بیرونی آنها تاثیرگذار است.جوامع مدرن به علت اندازه،پیچیدگی،و گوناگونی خود از نظر ساختاری،کارکردی و سازمانی،از جوامع سنتی که جدایش پذیری نهادها و تحرک اجتماعی درآنها اندک است،برتر هستند؛در بلند مدت،تمامی جوامع سنتی ناگزیر به گذار از سادگی به سوی پیچیدگی و بنابراین تقسیم کار گسترده تر خواهند بود.دلواپسی بنی هاشمی نیز درخصوص این گذار است و گسستی که این همبستگی قومی به سبب همین مدرنیته شهری است؛که آن را با بیان در گفتار متن و نشان دادن روستاها و خانه های خالی شده از افراد و مهاجرت به شهر به خوبی نشان می دهد،گرچه این نگرانی به نمایش سرانجام زندگی مهاجران به شهرها نمی انجامد.
نتیجه کاربست نظریه یاده شده درمورد قومیت آن خواهد بود که هرچند جوامع دارای انسجام قومی ممکن است محتویات گوناگونی داشته باشند مانند رسوم،زبان،عادت های غذایی و….اما از لحاظ شکلی بسیار همانند می باشند به عبارت دیگر تقریبا از لحاظ ساختار سازمانی،سطح پایین تعامل بین جوامع قومی مختلف همانند هستند.با ظهور عصر نوسازی،تعلقات قومی جوامع به تدریج رنگ می بازند و جوامع قومیتی به شکل جوامع پیچیده ،دارای تنوع فرهنگی و تغییر می شوند.
اما این تنوع فرهنگی،برپایه اشتراک در اهداف و ارزش های جامعه مدرن استوار است که به عنوان یک کل از خود آگاهی جمعی برخوردار است و سپس به شکل تعهد به جامعه بشری بنام «جهان میهن باوری» نمود خواهد یافت.یعنی تمامی جهان را به عنوان میهن خود دانسته و یک فرد برپایه ارزش های جامعه مدرن هویت های قومی متکثری را می تواند داشته باشند. آن چه در استدلال بنی هاشمی در مجموعه راه دور دریا حائز اهمیت اساسی است این دیدگاه است که تکامل جوامع منجر به پیدایش افراد معتقد به ایدئولوژی جهان میهن باوری می شود که خود را به متعلق به هویت خاصی نمی دانند و این چنین است که مدرنیته باعث از هم پاشیدن هم بستگی های قومی می شود.
ماهیت همبستگی قومی
دورکیم دو نوع همبستگی گروهی را در نظام اجتماعی مورد بحث قرار می دهد،در جامعه سنتی همبستگی مکانیکی،ناشی از همانندی گروهی(مبتنی بر شباهت) است و باعث همبستگی و انسجام جامعه سنتی می شود ولی جامعه مدرن از طریق همبستگی اندام وار بین افراد دارای وابستگی چند جانبه و مبتنی بر تفاوت به انسجام و یکپارچگی دست می یابد.درنظام اجتماعی سنتی نمایش داده شده در راه دور دریا که مبتنی بر همبستگی مکانیکی است افراد تنها بر مبنای شباهت جمعی و تعمیم پیوندهای خانوادگی،عضو گروه خاصی می شوند و بدین ترتیب در انجام کارهای جمعی مانند:ساخت صنایع دستی،آبیاری مزارع،خرما چینی،دامداری و….به یکدیگر یاری می رسانند.
بنابراین بنی هاشمی با پیروی از تکامل باوری جوامع معتقد است که با افزایش جدایی پذیری فرهنگی،همبستگی اندام وار جای همبستگی مکانیکی را می گیرد و قومیت نیز دستخوش این نیرو قرار می گیرد. او در مجموعه راه دور دریا، یادآور می شود که در جریان تبدیل جوامع از سنت به مدرنیته هویت قومی اساس و بنیاد خود را از دست خواهد داد و معتقد است قوم بندری نیز با سرعت فراوان تکنولوژی همسو شده و درحال از دست دادن شخصیت قومی خود است و در نسل های آینده این فرایند تکمیل خواهد شد.او که برای همبستگی قومی اهمیت ویژه ای قایل است در مقام کارگردان می خواهد با ضبط این مجموعه به آیندگان هویت گذشته شان(حفظ زبان مشترک،تاریخ فرهنگی مشترک،تداوم سنت های خاص و…) را یادآوری کند گذشته ای که معتقد است دیگر چیزی از آن برای نسل های بعد باقی نخواهد ماند و با به تصویر کشیدن این جوامع به عنوان یک بومی در ثبت و ضبط این هویت قومی سهیم می شود.
هویت قومی در دنیای امروز
اما آنچه که در دوران حاضر بعد از گذشت سالیان از ساخت این مجموعه می توان به آن پرداخت دیدگاه از بین رفتن هویت قومی است که بنی هاشمی به آن معتقد بود.صنعتی شدن و شهر نشینی گسترده باعث ریشه کن شدن افراد از پس زمینه های قومی گوناگون خود و آورده شدن آنها به نواحی شهری و صنعتی جدید و رقابت بر سر منابع کمیاب،مسکن،آموزش و … می شود.اما این فرایند نوسازی باعث تضعیف هویت های گروهی قومی نخواهد شد!نوسازی بر روابط قومی تاثیر خواهد گذاشت
اما این روابط ناپدید نخواهند شد بلکه از سپهرهای هنجاری و معنوی متعلق به عصر پیش از مدرن به عرصه رقابت گروه های ذینفع برخوردار از خودآگاهی سیاسی قدم خواهند گذاشت که می توانند سرمایه فرهنگی و نمادهای خود را ماهرانه مورد استفاده قرار دهند.اگرچه که این همبستگی قومی در جامعه مدرن چندان ارتباطی با وابستگی های قومی اصیل و آغازین ندارد. به عبارتی این همبستگی ها تغییر یافتهاند:گاه گویش های مختلف ممکن است در یک زبان استاندارد ادغام شوند،ممکن است
گروه ها از لحاظ زبانی به همسانی برسند ولی قومیت خود را به مفهوم دیگری حفظ کنند،آداب و رسوم ها ممکن است عرفی یا دگرگون شوند و ممکن است بخشی فراموش شده و بخش دیگر به شکل نمادها به صورتی گزینشی باز تولید شوند.می توان گفت قومیت اسمی از قومیت عملی متفاوت خواهد بود،به طوری که گروه ها نام نیاکان شان را حفظ می کنند(هویت قومی اسمی)ولی تجربه آنها در نحوه زندگی (هویت قومی عملی)گاه بسیار متفاوت است.دیدگاهها به مفهوم «بندری» بودن در چهل و چهار سال پیش و بندری بودن در هرمزگان کنونی معنای کاملا متفاوتی در بر دارد؛فرهنگ پدیدهای ایستا نیست و با پیشرفت تکنولوژی هر لحظه تغییر می کند،پویایی فرهنگ آن را همواره به جلو می برد بطوری که هویت فرهنگی و قومی جهان صنعتی در گذار به مدرنیته در فرایند جهانی شدن و بعد از آن درگذار به پسامدرنیزم متفاوت خواهد بود.
به نقل از سایت انسان شناسی فرهنگی