جامعه سینما: مستند سینمایی «زندگی شگفتانگیز ایبلین» با حضور ساقی سلیمانی، منتقد و پژوهشگر سینما و محسن سلیمانی فاخر، نویسنده و منتقد سینما در فرهنگسرای اندیشه اکران و نقد و بررسی شد.
ساقی سلیمانی در این نشست با اشاره به کارگردانی این مستند گفت: بنجامین ری، مستندسازی که پیشتر او را با فیلم «نقاش و دزد» میشناختیم، در «زندگی شگفتانگیز ایبلین» هم سوژهای منحصربهفرد را یافته و از آنجا که در روایت و فرم، کارگردان بسیار باحوصله و دقیقی بهحساب میآید، از انتخاب نام اثر و طراحی پوستر هم میتوان کنجکاو و جذب اثر شد.
وی ادامه داد: نام فیلم ما را به یاد «سرنوشت شگفتانگیز املی» میاندازد و پوستر معروف فیلم که دستی را نشان میدهد که کاراکتری از بازی وارکرافت در آن ایستاده و از دریچهای از نور گذشته، گویا دوخطی داستان را به شکلی نمادین طراحی کرده است.
سلیمانی به روایت فیلم اشاره کرد و افزود: ما در ابتدا با تراژدی روبرو هستیم؛ یک تراژدی که قرار نیست صرفاً داستانی تراژیک را به پایان ببرد بلکه از دل تراژدی، درامای شگفتانگیزی را بیرون میکشد. فرمِ روایت، در ابتدای فیلم شما را با آنچه که دوخطی داستان است، روبرو میکند؛ اما چهچیزی مخاطب را پای قصهای که میداند انتهایش چیست، نگه میدارد؟
این پژوهشگر سینمای مستند تصریح کرد: بنجامین ری ریسک این را پذیرفته که بگوید قصهی من این است: «پسری که بهدلیل بیماری تحلیل عضلانی در ۲۵ سالگی میمیرد، قبل از مرگ پسورد ایمیل خود را به خانواده میدهد و حالا خانواده با جهان مجازی او روبرو خواهد شد. این دوخطی، اما بدون اینکه مخاطب را در تعلیقهای ساختگی نگه دارد، او را به دل دو روایت هم زمان میبرد که به موازات هم مطرح میشوند.
وی به روایتی حقیقی با استفاده از دو بخشِ گزارشی و آرشیوی تأکید کرد و گفت: روایتِ مجازی انیمیشنی که باز دو بخش دارد، بازسازی انیمشنی بازی وارکرافت و گروه استارلایت و بخش گزارشی و مصاحبهای که آن هم باز به دو بخش به شکل شاخهای تقسیم میشود؛ انیمیشنهای اسکیس و طراحی سیاه و سفید و مینیمال برای خاطرات لیزت (دختری که ماتس به او علاقه داشت در بازی و بخش دراماتیک داستان است) و روایات افراد مختلف بازی به موازات با آنچه بازسازی شده.
سلیمانی به جستارهای روانشناسانه و جامعهشناسانهی اثر اشاره کرد و افزود: فیلم قرار نیست چیزی را نفی یا تأیید کند، بهدنبال حقیقت سبک زندگیِ یک فردِ بهشدت توانیاب با زندگی بسیار دشوار، به شما نشان میدهد که یک جامعهی به ظاهر مجازی تحتتأثیر مشاورههای همین فرد، به سبک زندگی با کیفیتتری رسیدهاند.
وی افزود: همهچیز در فضای این فیلم به شکل شاخهبهشاخه بههم مربوط میشود و این خودش بازیهای گروهی، چون وارکرافت را به ذهن متبادر میکند. در گروهی هم که ماتس در وارکرافت در آن عضو است، کسانی همگروه و همپیمان او هستند که اغلب انسانهای خوشفکر با از خانوادههای تقریباً سلامتی میآیند و اگر به کمترین مشکلاتی با خانواده برمیخوردند، ماتس یا شخصیت خیالیاش یعنی «ایبلین»، به آنها مشاورههای درست داده تا مشکل برطرف شود.
این منتقد از آرمانشهر و انسانهای منزوی در این مستند گفت و یادآور شد: این فیلم نشان میدهد کسانی که به هر دلیلی به انزوا کشیده میشوند، چقدر در تفکرات زندگی که نام وبلاگ ماتس اتسین هم بود، قابلاحترام هستند و انزوای آنها دلیل بر نخواستن ارتباط انسانی نیست، بلکه بهدنبال ایدهآل و آرمانشهری هستند. بهدنبال ساختن ورژن بهتری از خود و از جهان اطرافشان.
این منتقد در پایان گفت: جهان پس از کرونا در سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۴، در تولیدات سینمایی و مستند دغدغهی روابط انسانی را دارد و این توانسته آثار درخشان بسیاری را رقم بزند؛ چیزی که تا دغدغهی سانسور در ایران بیداد میکند، در سینمای ایران کمتر خودش را نشان خواهد داد.
سرگذشت ایبلین، روایتِ توانایی انسان برای ساختن جهانی دیگر و گسترش خویشتن است
محسن سلیمانیفاخر، نویسنده و منتقد سینما نیز در این نشست گفت: مستند «زندگی شگفتانگیز ایبلین» از زیرمتن بازی World of Warcraft، یکی از محبوبترین و تأثیرگذارترین بازیهای سالهای اخیر، به زیست و شخصیتِ گیمری که از فضای مجازی هویتی ناب از خود میسازد، تمرکز میکند و نتیجهی کار، مستندی کامل از توانایی انسان برای ساختن جهانی دیگر است.
وی با اشاره به اینکه این بازی در دنیایی خیالی جریان دارد، گفت: «متس» شخصیت نخست و معلول این مستند، با تعامل و ارتباطی که در بستر این بازی وجود دارد، به توسعهی فردی خود همت میگمارد؛ یعنی از محدودیت بدنی خود پتانسیلی استخراج میکند که هستی را در فضای مجازی درمی نوردد.
سلیمانیفاخر افزود: این مستند انسانگرایانه، دریچهای برای رسیدن به هر چیزی که دل بخواهد را باز میکند و بهنوعی ایبلین با قابلیتهای مؤثر و مثبت فضای مجازی، به گسترش خود میپردازد.
وی با اشاره به اینکه در محدودیتها باید یا راهی ساخت یا راهی یافت، یادآور شد: این گیمر معلول، توانست نهتنها زیست دلخواه خود را در بستری دیگر بسازد، بلکه توانست به دوستیهای مجازی در جهانی غیرملموس، هویتبخشی کند؛ یعنی مودت، دوستی، فداکاری و امید را در این بستر رنگ و جلا دهد.
این منتقد تصریح کرد: ایبلین در این مستند پیامی ناب و غیرمستقیم از توانایی آدمی در واقعیت هستی، به مخاطب فراملی خود ارائه میکند، اما مهمتر از آن، الهامبخشبودن زیست انتخابی و پیامبرگونهی اوست.