اختصاصی جامعه سینما : دکتر مصطفی مهرآیین/ یکی از مهمترین سازوکارهای جامعه برای بازتولید خودش این است که ما را همواره گرفتار در میان دو «حالت ترس» نگه می دارد. جامعه برای «تداوم» خودش همواره به ما می گوید باید به آنچه که داری اهمیت بدهی. اصولا تصور در اینجا بر آن است که اگر نترسی دیگر به هیچ چیز اهمیت نمی دهی. پس باید همواره مراقب آنچه که هستی و آنچه که داری باشی و همواره خود و خدایت را سپاس بگویی.کلماتی مثل مالکیت، دارایی، آبرو، جایگاه، شغل،امنیت، سلامت، روبراه بودن،منزل، بازگشت به منزل، دوستان، شبکه دوستان، مهمانی، خوردن، خوابیدن، خانواده و…دائما همین ترس را در ما بازتولید می کنند:ترس از دست دادن آنچه که هست، حتی اگر آنچه که هست چیزی جز یک وضعیت حداقلی نباشد.از سوی دیگر، جامعه برای «تحول» خودش همواره به ما می گوید باید به فکر ایجاد تغییر در خودت باشی. در اینجا به تو می گوید باید از رکود و حرکت نکردن و کاری نکردن ترسید. تو باید کاری بکنی. اصولا ترس در اینجا منشاء تحول است. کلماتی همچون رشد، ارتقاء، زرنگی، ادامه تحصیلات، تحرک، دیده شدن، مورد توجه بودن،و…ریشه در همین ترس دارن: آیا من در حال حرکت و جلو رفتنم؟
کنترل این دو نوع ترس یکی از مهمترین سازوکارهای قدرت برای حفظ کنترل خود بر جامعه و تداوم سلطه اش است. به زبان دیگر، «نظم بخشی به ترس» در جامعه از مهمترین ابزارهای کنترل جامعه است.اما نباید از یاد برد که مردمانی که خود را در کنترل زندگی می دانند و برای تداوم و تحول زندگی خود دائما خود را انباشته از ترس می کنند، هرگز نمی توانند زمام زندگی را در کنترل خود بگیرند و در مسیر بهتر ساختن آن قرار بگیرند.ازاینرو، ترسیم یک بینش جدید در خصوص ترس از مهمترین وظایف نیروهایی است که خواهان ایجاد تحول در جامعه هستند. نمی توان مردم را دعوت به مبارزه و تحول خواهی کرد بدون آنکه به آنها گفت چگونه می توان زندگی آنها را حفظ کرد و تداوم بخشید. در جهان امروز، ایجاد هر تحول تنها با افزایش انگیزه حفظ زندگی ممکن است.