جامعه سینما:شاهپور شهبازی/این متن معطوف به تحلیل رابطهی اثار سلبریتیهای سینمایی و کنش فردی و سیاسی آنها نیست بلکه تنها به کنش فردی سلبریتیهای داخل کشور و نسبت رابطهی آنها با انقلاب زنانه نوین ایران میپردازد. رابطهی اثار سلبریتیها و تاثیرشان بر جامعه مقالهی تئوریک طولانی و جداگانهای را طلب میکند.
کنش سلبریتیهای سینمایی (بازیگران، کارگردانها، فیلمنامهنویسان و منتقدان) را متناسب با جایگاه، محبوبیت، شهرت و تاثیرگذاری به سه دستهی اصلی تقسیم میکنیم. «کنش رادیکال»، «کنش محافظهکار» و «کنش میانه».
در بین «کنشهای رادیکال» به لحاظ جایگاه مهمترین شخصیت سینمایی «اصغر فرهادی» است. «اصغر فرهادی» اگرچه با فیلم «قهرمان» و تحت تاثیر قیام کبیر آبان نود و هشت فلسفهاش را از زنجیر دوگانگیهای ایدئولوژی طبقهی متوسط آزاد کرد اما در کنش سیاسی کماکان عقبتر از محتوی اثارش حرکت میکرد.
«فرهادی» البته پیش از این در بیانه «از شما بیزارم» به عنوان کنش سیاسی یک گام عملی به جلو برداشت اما با بیانهی ویدئویی و به زبان انگلیسی خطاب به جهانیان و حمایت علنی و آشکار از اعتراضات انقلاب زنانه نوین ایران و با بیان اینکه «به زنان قدرتمند کشورم افتخار میکنم و صمیمانه امیدوارم که با این تلاشها به هدفشان برسند.» گلولهی سرنوشت ساز کنش رادیکالش را بلاخره شلیک کرد و نشان داد در صورت «گشاد شدن جوب» پایش را به سمت سود ملت برمیدارد.
اهمیت کنش «اصغر فرهادی» هم به لحاظ بینالمللی و هم به لحاظ داخلی بسیار متفاوت و مهمتر از دیگران است. به لحاظ بینالمللی باید در فرصت دیگری به آن پرداخت اما به لحاظ داخلی، کنش به موقع «اصغر فرهادی» در این مقطع بسیاری دیگر از سینماییها را از بند ترس و تذبذب رها کرد و راه را برای اعتراض انها هموار کرد.
در بین «کنشهای رادیکال» اگرچه کشف حجاب و اعلام حمایت از معترضان با کنش انتشار عکس بدون حجاب «کتایون ریاحی» آغاز شد اما در بین سینماییهای کمتر شناختهشده، رادیکالترین کنش سیاسی را «آبان عسگری» بازیگر سریال «یاغی» برداشت.
«ابان عسگری» در یک کلیپ ویدئویی بدون حجاب نه تنها صریح و آشکار از انقلاب زنانه نوین ایران دفاع کرد بلکه موهایش را به شکل نمادین در همبستگی با این اعتراضات قیچی کرد. این کنش سیاسی رادیکال فاقد کوچکترین عنصر سازشکاری و آشتی پذیری است.
در بین دستهی دوم و «کنشهای محافظهکار» مهمترین و شناختهشدهترین کنش مخصوص «باران کوثری» و ویدئوی اول «امین حیایی» بود که بدترین نوع اعلام حمایت از انقلاب زنانه نوین ایران به بیان در آوردند.
«باران کوثری» که هنوز نتوانسته است خودش را از دیدگاههای عقب ماندهی گذشتهاش رها کند و هنوز خاطرهی تبلیغ و یقه دریدنهایش در انتخابات ریاست جمهوری «روحانی» زخمی عمیق در حافظهی تاریخی مردم بهجا گذاشته است، در یک یادداشت کوتاه نوشت: «لیاقت تظاهرات سکوت میلیونی ما را نداشتید. اگر مقاومت و اعتراض در برابر بربریت و باتوم و گلوله شما اغتشاش است، من باران کوثری یک اغتشاشگرم.»
اگرچه پوستهی بخش دومِ یادداشت، کنش رادیکال به نظر میرسد، اما هستهی محافظهکار جملهی اول یادداشت تمام زهر و ضرب این پوستهی ظاهری رادیکالیسم را میبلعد و راه را برای فرار به عقبِ «باران کوثری» در آینده باز میگذارد.
در واقع «باران کوثری» در این یادداشت کوتاه ناخودآگاه نشان میدهد که هنوز نتوانسته است خودش را از زنجیر اندیشههای عقبماندهی «اصلاح طلبان» آزاد کند و از منظر یک اصلاحطلب حکومتی که حقش را به رسمیت نشناختند، به این نظام معترض است.
در واقع همدلی و همبستگیاش با اعتراضات و انقلاب زنانه نوین ایران، نه از سر عشق و ایمان به ماهیت متفاوت اعتراضات، بلکه از سرِ ناچاری و یاس از «گذشتهی آرمانی ازدسترفته» است.
بنابراین بازگشت به گذشته و به رسمیت شناختن آنرا مانند اصلاحطلبان به عنوان «موقعیت عادی و آرمانی» تلقی میکند، حال انکه ماهیت اعتراضات مردم در قیام کبیر ابان نود و هشت، با تمام اعتراضات دههی هفتاد و هشتاد متفاوت است و ملت این «موقعیت عادی و ارمانی»، یعنی دوگانهی «اصلاح طلب و اصول گرا» را «غیرعادی»، «غیرآرمانی» و «غیرقابلتحمل» اعلام کردند. «باران کوثری» با شلوغکاری «یک گام پرهیاهو به جلو» برمیدارد اما «راه ساکتِ دو گام به عقب» را کماکان باز میگذارد.
«امین حیایی» نیز در ویدئوی اول همین کنش محافظهکارانه را، البته بدون پوستهی رادیکال «باران کوثری»، به بیان درآورد و ضمن تسلیت، فاجعهی قتل «مهسا امینی» را ناشی «از نگاه ناپاک مردان» اعلام کرد. اما با توجه به اعترضات وسیعی که به این پیام ویدئویی شد، با انتشار ویدئوی جدید خودش را تصحیح و به طیف دستهی سوم «کنشهای میانه» پیوست.
«کنش میانه» سلبریتیهای زن به لحاظ تعداد شامل بیشترین آنها میشود. «هدیه تهرانی»، «هانیه توسلی»، «ترانه علیدوستی»، «ویشکا آسایش» و…کنش تمام این افراد بسیار خوب، مثبت و قابل دفاع است و جسارت این میزان از موضعگیری و کنش مسلما برای آنها به بهای سنگین ممنوعیت یا محدودیت کارشان و یا اذیت و آزارهای امینتی همراه خواهد شد و از این جنبه بسیار قابل احترام هستند.
اما رادیکال به این معنا که راه آشتی آنان با نظام کاملا مسدود شده باشد، نیست. البته در رویکرد انتخاب بازی در اثار سینمایی وزن هر کدام از این افراد بسیار متفاوت است. به طور مثال «هانیه توسلی» قبلا نشان داده است که با نپذیرفتن نقش در فیلم حکومتی «قلاده های طلا» چه بهای سنگینی را پرداخته که قبلا جزئیات آن منتشر شده است.
در بین طیف بازیگران سلبریتی مرد کنش «حامد بهداد» از قیام کبیر ابان نود و هشت ویژه است. «حامد بهداد» به دلیل ویژگیهای شورشی شخصیتیاش، خشم مردانهاش را به صورت ویرانگری عریان و غیرقابل پیشبینی به نمایش درمیآورد با این وجود خشمش سرشار از حساسیتهای انسانی زنانه و بسیار صادقانه و دوست داشتنی است. این خشم از بغض احساسی «پرویز پرستویی» و یا حمایت هوشمند اما خنثی و بیضرر «رضا کیانیان» ماهیتا متفاوت است.
واکنش «وحید جلیلوند» و «مانی حقیقی» اگرچه با دو فاصلهی زمانی مختلف و از منظر ماهیت فلسفی دیدگاههایشان نیز متفاوت هستند، اما تشابه واکنش ویدئویی انها در حمایت از اعتراضات بیشتر نوعی واکنش به «راستروی سیاسی» در نشستهای مطبوعاتیشان در خارج از کشور بود.
این یک اصل سادهی سیاسی است که «راسترویی سیاسی به چپروی و چپروی سیاسی به راستروی منجر میشود.» بدیل موضعگیری راست و محافظهکارانهی این دو کارگردان در نشستهای مطبوعاتی در خارج از کشور، «چپروی» اعتراض در ویدئوهایشان بود.
در بین بیانیههای سینمایی رادیکالترین بیانه متعلق به بیانیهی سینماگران با نامِ «به حرمت و شکوه زن » بود که کاملا شفاف و روشن در همبستگی با ملت و مرزبندی با نظام قدرت موضعگیری کردند. اکثر امضاکنندگان این بیانهی از افراد کمتر مشهور سینمایی هستند و همین امر نشان میدهد که این افراد کمتر مشهور از پتانسیل اعتراض بالا و رادیکالیسم واقعی و پرداخت بهای سنگین برخوردار هستند و پایگاه سینمایی و واقعی انقلاب زنانهی نوین اینده متعلق به این افراد است.
خانهی سینما و اصناف زیرشاخهاش از جمله «انجمن منتقدان و نویسندگان سینما» به عنوان نهادهای سینمایی در همراهی با ملت مدتهاست به قول «اخوان ثالث» شاعر: «خوابشان برده، شاید نیز آبشان برده است.»
بدترین و عقب ماندهترین بیانیه متعلق به بیانیهی «سینماییهای حاکمیتی» طرفداران نظام بود که معترضان را اغتشاشگر و از اعمال آنها بیزاری جستند و خدشه به نظام و انقلاب را خط قرمز خود عنوان کردند. از جمله «جمال شورجه»، «جواد شمقدری» و… این طیف در صورت شکست و پیروزی انقلاب نوین بدون شک همدست و همسرنوشت نظام قدرت خواهند بود.
بسیاری از سلبریتیها و چهرههای شناختهشدهی سینماییها از جمله بازیگران معروف، کارگردانهای مهم و منتقدان مطرح به طور انفرادی نیز سکوت کردند و موضعگیریشان را تا زمان نبرد نهایی انقلاب با نظام به تاخیر انداختند.
تعدادی از این افراد که اتفاقا در ابان ماه جوگیر شدند و درست و به موقع اعلام موضع کردند، این بار ترجیح دادند پشت همان موضعگیری گذشته به عنوان سابقهی مبارزاتی بایستند، آنرا قاب کنند و با آن عکس یادگاری بگیرند که با همان یک گُل بتوانند در اینده پُز کارنامهی پر افتخار مبارزاتیشان بدهند. بنابراین هوشمندانه بر «حسجوگیریشان» غلبه کردند و سکوت را به همدلی و همراهی با ملت ترجیح دادند.