مختص جامعه سینما:رضا ظفری/آلبرکامو در خصوص سانسور میگوید :سانسور، همان چیزی که شما نهی کردید را با صدای بلند تبلیغ میکند. رویکردی که همچون قانون، سالهاست به جان جامعه هنر در ایران افتاده. این رویکرد به نام اخلاق و دین، کار غیر اخلاقی خود را توجیه میکند. شاید از دوران جنگ هفت ساله و انقلاب گذشته باشد؛شاید از پخش انیمه های ژاپن به جای آثار غرب در تلوزیون گذشته باشد؛ شاید از قاچاق نوار ویدیو و وی اچ اس و تماشای مخفیانه تایتانیک در دورانی که جهان تایتانیک را به صورت دیجیتال میدید گذشته باشد، اما عواقب سانسور سفارشی هنوز که هنوز است گریبانگیر جامعه ای است که هنوز به صورت عام معنای هنر را نمیداند.
منتقدان طرفدار سانسور اند. نه این کاری که دوستان در صدا و سیما انجام میدهند، سانسور هنری نه سانسور آدم ها.سانسور هنری یعنی به منافع ملی من /اخلاقیات جامعه من و هنجار هایم توهین و افترا نشود.
کار صدا و سیما هر چیزی است به جز موارد فوق. از سانسور آدمها تا سانسور زمان، به خاطر رسیدن برنامه ها به پخش و کنداکتور.
به جرأت میتوان فیلمی پیدا کرد که از صدا و سیما پخش شده باشد اما کمتر از ۳۰ درصدش زیر تیغ نرفته باشد. در صورتی که اوج ممیزی های این فیلمها با سختگیرانه ترین قوانین تنها ۳ الی ۵ درصد فیلم را از بین میبرد نه ۳۰ الی ۵۰ درصد.
در جایی گفتم ضربه ی کرونا به سینما زیاد بود. در جایی دیگر گفتم ضربه ی آکادمی اسکار به سینما کاری تر از کرونا بود و حالا میگویم ضربه ی سینمای ملی، صدا و سیمای ملی و رسانه ی دولتی سنگین ترین ضربه به ذات هنر است. از هاکس و کوروساوا بگیرید تا اوزو و فورد، فیلمهای همهشان در صدا و سیمای ما زیر سوال رفت. بی منطق ترین و مبتذل ترین سانسور های تاریخ، مطعلق به ایران است. سانسور هایی که گرچه هدف بدی پشت آنها نیست اما ذهن مریض تری آنها را هدایت میکند.
اگر تلویزیون میخواهد روابط نامشروع را به دلیل فرهنگ ایران نشان ندهد،مشکلی نیست. ولی اینکه مردم را نادان فرض کند و ۱ ساعت از فیلم را به دلایلی که خود توجیه میکند بزند، همان سخن آلبرکامو است که گویی آینده ی سینما را پیش بینی کرده. اگر نمیتوانید فیلم اسکورسیزی را پخش کنید، پس این کار را نکنید.
فاجعه بار ترین سانسور قرن ۲۱ مطعلق به فیلم گرگ وال استریت از شبکه ی نمایش است که موضوعش حول یک دلال عیاش و فاسد وال استریت میچرخد و در صدا و سیما زمانش از ۳ ساعت به ۱ ساعت و ۲۰ دقیقه کاهش یافت.!
اگر این سانسور ها در عصر معاصر ایران یا حتی ۲۰ سال پیش جواب میداد، اکنون جواب نمیدهد. امروز عصر اینترنت و فضای مجازیست. انسان ها به سادگی میتوانند با مشرق و با مغرب زمین ارتباط برقرار کنند. جهان تغییر کرد و فرمول رسانه ملی ایران، همان فرمول دهه ۷۰ است. تاکنون فکر کردید که چرا مردم دهه ۶۰ با (پسر شجاع.. میتی کومان.. فوتبالیست ها.. بابالنگ دراز.. حنا دختری در مزرعه و…) که همگی متعلق به ژاپن اند بزرگ شدند؟
تکرار این فرمول قدیمی نتایج زیان باری از جمله روی گردانی مردم از تلوزیون ملی به سمت شبکه های خارجی و حتی بدتر از آن، افراط در تعقل راجع به رسانه ها و گرفته شدن قدرت تحلیل ذهنی آنهاست. قدرت رسانه به گونه ایست که با چپ و راست کردن انسان اصلی ترین شیره ی وجودش را می مکد.
دیگر سینه فیل ها به سمت سینما و رسانه ی ملی نمیروند و خود را در جریان خودزنی و خودبیمار پنداری تلوزیون قرار نمیدهند. اگر آلبرکامو میگوید سانسور تبلیغ چیزی است که شما نهیش کردید لابد چیزی میدانست.
در سانسور درست هیچ پیام غلط و در سانسور غلط هیچ پیام درستی وجود ندارد. صدا و سیما هنر را نمیشناسد. بنابر این چیزی را سانسور و نهی میکند که وجود خارجی ندارد و فقط زاده ی توهم متولیان است. شاید روزی همین متولیان به خود بیایند و ببینند چه بلایی سر جامعه آورنده اند. بلایی که نیت بدی پشت آن نیست، بلکه عقل ناقصی بر آن حاکم است.