جامعه سینما :از این منظر جامعه شناس، جامعه را مانند پدیدها ی طبیعی مورد تحقیق قرار داد. پدیده های طبیعی از منظر نگرش علمی بر حسب تصادف عمل نمی کنند و مشمول قوانین علت و معلولی خاصی هستند و بر پایه ی نظم خاصی کار می کنند که از نظر جامعه شناس قابل کشف است.اما اثبات این فاکتور ها درعلم جامعه شناسی به سادگی میسر نبود.
بطور مثال دانشمند در علم شیمی می توانست ثابت کند که از ترکیب دو اتم هیدروژن با یک اتم اکسیژن مولکول آب پدید می آید.می توانست ثابت کند که این اجزاء با آرایش مخصوصی در کنار یکدیگر قرار می گیرند و هریک از این اجزاء خواص ویژه ایی دارند که قابل پیش بینی هستند و هر کدام از آنها وظیفه ی مخصوصی را در این ترکیب به عهده دارند. می توانست ثابت کند که هر گاه ترکیب این عناصر متغیر در شرایط ثابت فارغ از بُعد مکان یا زمان فراهم شود نتیجه کماکان یکی خواهد بود. بنابراین تعارض و اختلافی در اجماع عام پدید نخواهد آمد.
علاوه بر این اصول، در این علوم، سوژه (دانشمند) و ابژه (موضوع شناسایی) جدا از یکدیگر هستند. حتی با این پیش فرض که دانشمند بنابر مقاصد خاصی به این ترکیب دست زند در نتیجه ی آزمایشات او تاثیری نخواهد داشت. اما در علم جامعه شناسی انسانِ مورد تحقیق (سوژه) موضوعِ تحقیق (ابژه) نیز بود.
بنابراین چگونه سوژه می توانست فارغ از منافع و یا لغزشهایی انسانی دیگر در مورد ابژه یعنی جامعه، قضاوت ارزشی بی طرفانه داشته باشد که مورد اجماع عام نیز باشد بدون اینکه خودش را زیر چادر اخلاق پنهان کند. ویژگی های روانشناختی جامعه شناس تا چه اندازه می توانست متد تحقیق و نتایج آنرا تحت تاثیر قرار دهد و از مدار بی طرفی روش علمی خارج کند؟ آیا واقعا یک روش علمی بی طرفانه در حوزه ی جامعه شناسی اساسا امکان پذیر است؟ و اگر هست مولف های آن چیست؟
مشکل بزرگ جامعه شناسی به عنوان علم در اصلِ پیش فرض علمی بودن آن نهفته بود. پذیرش این پیش فرض چالش اصلی جامعه شناسی در آغاز برای اثبات خود به عنوان علم بود. طبیعی است که نخستین پاسخ برای اینکه این نوزاد جدید در زمره ی صاحب علم قرار گیرد فارغ از تحلیل ویژگی های روانشناختی جامعه شناس، تاثیر خانواده، موقعیت زمانی، روح دوران، جهت گیرهای سیاسی و اجتماعی فردی جامعه شناس و روش های تحقیق او بود.
بخش هایی از کتاب “دراماتورژی فیلم”
نویسنده:شاهپور شهبازی