جامعه سینما : تلویزیون با سریال خانم و اقای سنگی و سریالهایی از این دست که همسو با نیاز مخاطب حرکت نمی کنند نشان می دهد که این رسانه به شدت ازمردم و نیازها و تعاملات انان دور است و نتیجه حاکی است که همچنان فاصله ذهنیت سازندگان با آنچه در جامعه میگذرد، در حال افزایش است و نبض جامعه برای آنان عاری از معناست .
جوهر واقعگرایی ،تحلیل اجتماعی، مطالعه و تجسّم زندگی انسان در جامعه وروابط بین “فرد و جامعه” و ساختمان خود جامعه است که این سریال نشان می دهد نه تحلیل واقع بینی از جامعه وجود دارد و نه روابط افراد در جامعه به درستی به نمایش در امده است. در جامعهشناسی، از دیدگاه واقعگرایی، علم مجموعهای از مفاهیم نظری است، که برای حل یک مشکل مانند چگونگی کارکرد اقتصاد، ذهن ، روابط انسان و…طراحی شده است و مفاهیمی مانند جامعه، فرهنگ، گروه، ارزش و… را مورد بررسی قرار میدهد اما مسئولین رسانه ملی هیچ توجهی به واقع بینی اجتماعی و بازتاب دغدغه های اجتماعی نمی کنند و حتی در این حین به ارتقا سلیقه مخاطب از ابعاد هنری و بصری و زیبا شناختی هم بی توجهند و به کژ روی ها و ضد واقع گرایی ها ادامه می دهند و معتقدند که با بررسی نظرسنجی های نه چندان صحیح ، آنان در مسیر اقبال و همسو بودن با واقعیات اجتماعی در حر کتند.
طنز تیغ دو لبه ایست که عنوان کردن آن به هر نحوی از هنر، هم مهارت و دانش می خواهد و هم شهامت بازگویی و درشت نمایی معضلات اجتماعی یا حتی سیاسی ، اینکه چند جوان دانشجو رااز هر خطه و اقلیمی جمع کنید که داعیه ملی گرایی داشته باشید و تنها به استفاده ابزاری و ساده لوحانه ازانان بسنده شود ایا این رویکرد در شان جامعه است؟ ایا دانشجویان تا این حد بایستی به تقلیل گرایی برسند که تمام دغدغه های انان مشکلات ازدواج خواهران نامزد همکلاسی شان است . مگر نه انکه طنز باید با زبانی انتقادی معضلات را با نیش و کنایه گوشزد کند ، ایا شخصیت های غلو شده نباید در محتوا کاملا جدی و واقعی در کالبد طنز ارائه شود و حاوی پیام درلایه های زیرین باشند . ایا بیکاری و مدرک گرایی و رابطه گرایی ها و نزول جایگاه درس و دانشگاه ، مشکلات هویت یابی ها و پوچ گرایی ها و ازدواج و .. نیاز ماجرا نیستند که به راحتی و ساده از نگاه سازندگان این اثرمی گذرند .
قصه آقا و خانم سنگی – این سریال ضد اجتماع که هیچ قرابتی برای بازنمایی واقعیت آدمها و جامعه ندارد -همان سریال «خانهبهدوش » است که با نام مراد برقی معروف بود و در سال ۱۳۵۲ به کارگردانی «پرویز کاردان» ساخته شد.این سریال در زمان پخش خود، بسیار محبوب و پرطرفدار بود، به گونهای که هنگام پخش آن، خیابانهای تهران خلوت و عاری از ترافیک میشد. داستان سریال دربارهٔ آدم یکلاقبایی است که کارش تعمیر لوازم برقی است. او بنز کهنه ای دارد که در خیابانها میگردد و به دنبال مشتری است. تا آنکه روزی گذارش به خانهای میافتد که هفت دختر با پدر و مادرشان در آن زندگی میکنند. مراد برقی به کوچکترین دختر این خانواده دل میبازد؛ اما مشکل اینجاست تا آن ۶ خواهر بزرگتر ازدواج نکنند و سرو سامان نگیرند، مراد برقی به وصال یار نخواهد رسید. همین موضوع، ماجراهای گوناگون و طنزآمیزی به بار میآورد که منطبق با نیاز و سطح شعور همان برهه زمانی است و حال همین محور با تغییرات اندک و مثلا به روز شده محور اصلی این قصه شده که هیچ بداعت و انتقادی در حوزه اجتماع ندارد و فیلمساز غافل از است که اگر مراد برقی در آن روز گار باید منتظر ازدواج خواهران معشوقش می نشست امروز دیگر این رویکرد در اصل ماجرا خنده دار است چرا که محور درام و عطف قصه به کلی در این روز گار بی معناست .
به یاد بیاوریم سریال« روزگار جوانی »که داستان پنج جوان دانشجو بود که با یکدیگر خانهای را اجاره میکنند و با هم زندگی میکنند. هر یک از این پنج نفر، شخصیت متفاوتی دارند و در هر قسمت با ماجرای تازهای روبه رو میشوند، اما در نهایت با کمک هم بر مشکلات غلبه میکنند ، داستان سریال حول مسائل اجتماعی، روابط شخصیتها و اشاراتی به زندگی هر یک از آنهاست که از اگاهی از جامعه بر خاسته بود ،اما خانم و اقا سنگی حتی در فرم روایت هم ،سالها از آن سریال عقب مانده است و انعکاسی از شرایط جامعه ندارد.
این سریال ساده انگارانه ترین و مضحک ترین نوع درک شعور و نیاز مخاطب است که برای ایجاد لحظات شاد از هیچ بی احترامی به مخاطب کوتاهی نمی کنند و در فضایی پوچ و رهاآدمهایی سرگردان- آن هم از جنس دانشجو- با دیالوگهای بیسروته، بیمعنی و چالش هایی غیرمنطقی، عملا یک توهین بزرگ و جدی به این قشر را یدک می کشد.
شواهد حاکی است که رسانه ملی عملا با تایید این داستان ها فقط قصد دارد با داستا ن های برگرفته از تخیل نویسندگان ،موقعیت های کلامی واستفاده از لهجه سریع بخنداند و بگریاند و عبور کند. ایا مخاطبی که خود دانشجواست باید به این مضامین بخندد و سطح مشکلات و دغدغه هایش را تا حد ببیند .ایا مخاطب خود را جلوتر از این اثر نمی بیند ؟ایا مولف و مبتکرین این سریال اعم از نویسنده و فیلمساز و ناظران کیفی و مدیران تصمیم گیر با درایت و اگاهی خوراکی را عرضه کرده اند که تماشگر امروزی با خود بیندیشند که تولید کنندگان این اثر چه زاویه دید جامعه نگر و جامعه شناسانه ای داشته اند ؟