مختص جامعه سینما: رضا ظفری/کتاب هنر در گذر زمان، نوشته ی خانم گاردنر در وهله ی اول یکی از پنج کتاب برتر در زمینه ی تاریخ شفاهی هنر است. در این کتاب، سعی خانم گاردنر بر این بوده که ابتدا ماهیت هنر و سپس تاریخ آن را شرح دهد. به نظر نویسنده، مفهوم تاریخ در ذهن عوام پدیده های محو شده ی گذشته، به خصوص رخداد های سیاسی اند. واژه ی هنر اما تعریف متفاوتی دارد و عکس تاریخ، نه تنها پدیده ی محو شده ی گذشته نیست، بلکه به طیف علوم اجتماعی محدود نمیشود.
در ترکیب این دو واژه چیزی متناقض خلق میکند که مخاطب قبل از یادگیری تاریخ هنر باید آنرا فرا گیرد و آن مسئله، چرایی نقد و ماهیت ارزیابی آثار هنری است. هدف از تاریخ هنر، شناخت و راه های ارزیابی آثار هنری در دوران های مختلف و مکان های متفاوت است و از آنجا که واژه تاریخ و واژه ی هنر دو مفهوم متضاد اند، اما یک وجه اشتراک دارند که آنان را سایه به سایه ی هم پیش میبرد. آن وجه اشتراک همان زمان است. زمان تاریخی و زمان خلق اثر هنری که یکی از راه های سه گانه ی ارزیابی آثار هنری است.
_مفهوم زمان
هنر، آثر زنده و پویاییست که با متوسل شدن به فرم خود، عمر کرده و زنده میماند. در تعاریف متفاوت از هنر، یک تعریف بسیار جامع تر از بقیه است.
آثار هنری، صورت های زیبایی هستند که خارج از ما و در طبیعت وجود دارند و بر نهاد ما تاثیر میگذارند. تاثیری که نه با زور و پیام و یا تفسیر جهان، بلکه به عنوان پیشنهادی مقابل جهان ارائه میشود.
با این تعریف آثار هنری آثاری زنده و گویا اند که توان سخن گفتن با مخاطب خود را دارند. اما این سخن به چه زبانی است که همه ی مردم جهان آنرا میفهمند ؟ آن زبان زبان فرم است. زبانی همه فهم و عام که به دست خالق اثر به اثر افزوده شده.
اما آیا زبان هنر موسیقی در قرن ۱۷ یا ۱۸ زبانی است که مردم قرن ۲۰ و ۲۱ بتوانند آنرا بفهمند؟ قطعا همین طور است. اما چرایی این که عامه مردم با موسیقی کلاسیک ارتباط نمیگیرند مربوط به تربیت حس و از کار افتادن مغز به خاطر جریان مدرنیته است که همان مسئلهی زمان است. پس اهمیت مفهوم زمان در ارزیابی هنر به این خاطر است که ما زبان آثار هنری ادوار مختلف را به سادگی بفهمیم.
زیرا اولین شرط نقد اثر، ارتباط کامل و دقیق با زبان اثر است. میخواهد بنای شارلمانی باشد که ۱۰۰۰ سال پیش ساخته شد، میخواهد فیلم هیچکاک باشد که ۶۰ سال پیش ساخته شد.در واقع گاردنر قصد داشت بگوید که گذشته را باید با حال دگرگون کرد، همانطور که همان گذشته ها بودند که حال را ساختند.
_مفهوم مکان
و اما دومین ضلع از مثلث ارزیابی هنر، واژه ی مکان است. چرایی آن واضح است. زیرا در جهان کسرت که جسمیت حاکم است، نه زمان بدون مکان و نه مکان بدون زمان به معنا نمیرسند. مکان در ارزیابی هنر، حرف بسیار مهمی برای گفتن دارد. زیرا اگر حتی ما زبان آثار هنری در زمان های متفاوت را متوجه شویم، در برخورد به مکان های مختلف به بن بست میرسیم.
برای مثال در هنر مهم ادبیات، یادگیری زبان صرف این هنر به کار نمیآید. زیرا همزمان با نوشتن فلان رمان یا فلان کتاب مهم در اروپا، فلان کتاب شعر مهم با زبانی متفاوت و در مکانی با فرهنگ و جامعه ای متفاوت در حال خلق شدن بود. پس اهمیت مفهوم مکان در ارزیابی هنر، همان مسئله ی فرهنگ و بازتاب گسترده آن در آثار هنرمندان است.
_مفهوم خالق
سومین و آخرین ضلع ما، هنرمند است. مهم ترین شخصیتی که در خلق اثر نقش دارد. در واقع خالق اثر همچون خدایی عمل میکند که با دست ها، هوش، توانایی و قوه ی تخیل خود آثار متفاوت را در مدویم های متفاوتی خلق میکند.
همچون میکلآنژ که تندیس داوود را به صورت حجم و همچون داوینچی که مونالیزا را به صورت سطح خلق کرد.شاید اصیل ترین خالقان آثار هنری، نویسندگان باشند. زیرا خود به تنهایی مؤلف اثر خود هستند. پس در نتیجه کلیت روح، جسم و تصور و ناخودآگاه آنها در آثار هنریشان که کتاب ها هستند، جای میگیرد.
بر خلاف سینما که خالق، تا جای مشخصی حق تالیف اثر خود را دارد.
در اینجا گادنر یکی از عوامل اصلی و نظریات مهم که در فرم تاثیر گذار هنر دخیل است را فراموش کرده و از این نقطه به بعد به روایت تاریخ هنر در ادوار مختلف پرداخته. از هنر باستان شرق و غرب تا معماری گوتیک، رنسانس، باروک و…/وما به جای خانم گاردنر این نظریه را مطرح میکنیم:
نظریه ی رابطه ی (خلوص و هنر)
شاید بدون مطرح کردن این نظریه هیچوقت باور نمیکردم که خلوص و پاکی روح انسان و سَبُک بودن آن، به تعالی معنوی اش کمک میکند. وقتی میگویند هنر آینه ی جامعه و بازتاب انسان است، بیراه نمیگویند. زیرا در این باره نظریه ای وجود دارد که میگوید جسم و روح انسان همچون جسم و روح آثار هنری است.
هر چقدر سبک تر و ساده تر باشد، تاثیر گذاری بیشتر، تدانی بیشتر، تعالی بیشتر و در نهایت ارزش بیشتری دارد.
بیایید نگاهی به رابطه هنر ها و بازنمایی آنها با یکدیگر بیندازیم.
۱_مجسمه سازی و معماری
بازنمایی(طول، عرض، حجم، زمان)
میزان تاثیر گذاری :۴ از ۱۰
۲_نقاشی
بازنمایی(طول، عرض، زمان) حذف حجم
میزان تأثیر گذاری:۶ از ۱۰
۳_موسیقی
بازنمایی(زمان)حذف طول و عرض
میزان تاثیز گذاری:۷ از ۱۰
۴_ادبیات
بازنمایی(هیچ)واژه ی صرف. قابل حفظ کردن و ارائه در هر زمان و هر مکان.
میزان تاثیر گذاری:۸ از ۱۰
هنر های هفت گانه به همین ترتیب بر ریشه و شالوده ی جامعه و مردم تاثیر میگذارند. هر چقدر ساده تر، تاثیر گذار تر. این مسئله حتی راجع به سینما هم صادق است. هنر پیچیده ای که هر چقدر ساده تر حرف بزند، بیشتر تاثیر میگذارد. این دقیقا همان حرفی است که شهید آوینی میگفت.وی میگفت:
سینما جای حرف زدن نیست. در سینما باید نشست و یک تجربه ی روحی سهیم شد. و در آخر هم نباید پرسید که فیلم میخواست چه بگوید! تماشای اثر هنری سلوک به نفس است نه به عقل. و چه کسی است که نداند امروزه، علی العموم سینما دعوت به تدانی و نزدیکی دارد نه تعالی و برتری.
دیدگاه شهید آوینی یکی از مهر های تایید این نظریه است. فیلمی که ما را به استدلال ها و مسائل پیچیده فلسفی بکشاند، بدون آنکه آن حرف از دهان فیلمسازش بزرگ تر باشد و وی نتواند آن را به زبان سینما در بیاورد، فیلم بدی است. فیلم خوب، آن است که انسان را به سفر دل برده و بتواند انتزاعی ترین و پیچیده ترین مسائل هستی را به زبان همه فهم سینما به تصویر بکشد.
خانم گاردنر در ادامه ی کتاب، سراغ مکاتب و دوره های مختلف تاریخ هنر رفته و آنها را به صورت خط زمانی مستقیم که راه بسیار درستی در مطالعه تاریخ است روایت میکند. از باروک و گوتیک به رنسانس و از رنسانس به مدرنیته. هنر در گذر زمان، قطعا یکی از ۵ کتاب برتر تفسیر و تاریخ هنر در جهان است. اگر به هنر و تاریخ و تحولات آن و یا به چیستی و ذات هنر علاقه دارید،این کتاب ۸۰۰ صفحه ای میتواند بهترین انتخاب برای مطالعه باشد.