در واقع از یک سو زنان در سینما منشاء بی عفتی و فساد به حساب می آمدند، علی الخصوص فیلم های سکسی بی پروا در زمان شاه این گمان را به شدت تشدید می کرد، و از سوی دیگر عملا هنرهایی مانند نقاشی، مجسمه سازی، موسیقی و سینما در اسلام حرام یا مذموم بودند. بنابراین مشکل این بود که چگونه می توان این هنرها را مباح، اسلامی و در خدمت اهداف ایدئولوژیک در آورد.
بنابراین سینمای غالب قبل از انقلاب که با برهنه کردن زنان استفاده ی ابزاری از آنان را اصل کرده بود، جایش را به سینمای مردانه ی جمهوری اسلامی داد که با پوشاندن زنان شکل دیگری از ابزاری شدن زنان را در دستور کار قرار داد.
در همین سال ها «گفتمان قدرت» اولین و مهمترین عنصر ایدئولوژیک سینمای پس از انقلاب را در راستای اجباری کردن «قانون حجاب» پی ریزی کرد و فیلم های چریکه ی تارا (۱۳۶۰) و مرگ یزدگرد (۱۳۶۱) بهرام بیضایی را به دلیل حضور بی حجاب «سوسن تسلیمی» ممنوع کردند.