مختص جامعه سینما:رضا کردبچه/۱)پایان بندی هر اثر سینمایی شکوهمند، آغازیست متعالی برای تفکر و گیرانداختن مخاطب در دایره زندگی ذهنی اش در خصوص آن اثر. من به پایان بندی رها و پایانی باز در سینما شخصا اعتقادی ندارم ، پایان باز، بازی با زمان آزاد و ول شده ایست که کارگردان نمیتواند در خدمت اثر قرار دهد تا به شکلی کوبنده و غافلگیر کننده آنرا به رخ تماشاگر بکشاند.
پایان رها و ول؛ بی قیدی خالق است در تولد جنینی ناقص الخلقه با سری عیان و پاهایی پنهان!هر فیلم پس از عریانی اش در پس زمان نمایش اندام بصری خود، در پیش چشمان تماشاچیان هوس آلود ؛ به زندگی زیبا و شهوت آلود خود پایان می دهد، و پس از آن در دنیای تاریک ذهن مخاطب، عشقبازی با آن تن شروع و نفس زدن از لذتهای متصور دیدنش در خیال به شماره می افتد…
۲) طول مدت فیلم، زمان واقعی زندگی خیالی مجسم شده ایست که قبل و بعد آن جزئی از مالکیت مخاطب محسوب میشود. قبل بدان جهت که کارگردان آنرا برای مخاطبش میسازد، و بعد بدان جهت که مخاطب در تکمیل اثر نقش اساسی را ایفا میکند.
بنا به تئوری مرگ مولف “رولان بارت” ،خالق اثر پس از خلق میمیرد و اثر بعنوان موجودی زنده به حیات خودش ادامه دهد و مخاطب بدون پیش داوری نسبت به مولف ، تنها اثر را مورد مداقه خود قرار میدهد.از اینرو مخاطب پس از پایان فیلم در فضای محسوس اثر و با اثر زندگی میکند و سرشار میشود از تأویل های گوناگون و غوطه ور در عناصر زیباشناسانه ش، اما نمیتواند آنطور که میلش میکشد شکل زندگی اثر را تغییر دهد و دوباره بسازد در ذهن و به تعبیری به سپید خوانی اثر بپردازد.زیرا که خالقش شخص کارگردان است و به اذن او اثر حیاتش به پایان میرسد نه دم مسیحیایی مخاطب!
۳)قیصر از آن دست فیلم هایی ست که شاید پایان بندی آن بی نظیرترین باشد در تاریخ سینما ایران…
قهرمان آن پس از تسویه حساب با بی رحمی زندگی و آدم بدهای همیشگی، درکافه لاشه ی قطار از کار افتاده و خالی از هرنوع انسان و جنبنده ای منتظر سرو غذای نیمروز تقدیرش است.
او از آدمهای جامعه به بیزاری رضایت بخشی رسیده است وتلخی لبخندش برآن چهره کاریزمای مغموم اما پیروزی بخش بر هستی خود، کلوز آپی ست تمام کننده و کامل کننده را ترسیم میکند.
مسعود کیمیایی در قیصر تکلیف فیلم و شخصیتهای آن را مشخص میکند و داستان را تمام و کمال به اتمام می رساند و رها نمیکند؛ اگرچه بهروز وثوقی با تنی زخمی به انتظار تقدیرش می ماند و اگرچه رسم داستان ناجوانمردی چرک قیصر گونه به اشکال مختلف در طول زمان در جامعه ادامه دار باشد…اما آن پایان ،آغازیست در ذهن مخاطب در همان جامعه برای خلق یک تأویل و کشف معنای تازه.