مختص جامعه سینما :سیده زینب موسوی/ اگر تنها و فقط یک برنامه مشارکتی در سیمای ملی یافت شود که در خدمت اثر و رابطه دوسویی ای باشد که منفعت و جایگاه مخاطب را در نظر گیرد می توان به برنامه کودک محور «محله گل و بلبل» اشاره کرد که در حین حال نمی توان حمایت مالی و اندیشه ای شهرداری تهران را درنشر هدفی متعالی به مخاطبانی که آغاز گر یک فرهنگ ناب هستند، را نادیده انگاشت.
سیمای رسانه ملی پیش از این در جذب اسپانسر برای تولیدات خود آنقدر ناشیانه و گل درشت اقدام می کرد که حاکی از آن بود که هیچ راهکار و ابتکاری جز نشان دادن افراطی بیلبوردهای نهاد مشارکت کننده یا استفاده از لوکیشن آن سازمان یا کارخانه و یا تعریف و تمجید مضحکانه و مستقیم در برنامه های گفتگو محور در این مشارکت ها ندارد وتا حدی پیش می رفت که مخاطب از این مبالغه ها دلزده می شد؛
امادر مجموعه «محله گل و بلبل» فرصتی برای این رسانه فراهم شده تا بتواند از حمایت مالی مجموعهای بهره بگیرد که اهداف و وظایف مشترک دارند، از این رو این برنامه به درستی آغازگر یک حرکت برخاسته از نیاز و تفکر علمی شهرداری یعنی همان شعار «اسمان آبی، زمین پاک» است و این نهاد به درستی دریافته است که برای رسیدن به فرهنگ سازی باید از کودکان و دنیای آنان شروع کرد و نیز هیچ آغازی بهتر از تبلیغی هدفمند از یک موضوع کودک محور و داستانی فارغ از مبالغه و شعار های مستقیم با بهره گیری از ظرفیت فراگیر تلویزیون وجود ندارد.
نوآوری در خلق فضا و داستانسرایی مطلوب باعث می شود یک برنامه تولیدی و نمایشی ساخته شود تا بهعنوان تجربهای تازه در مسیر برنامهسازی برای کودکان در یاد بماند و سازندگان به درستی با روایت قصههای متنوع و دیدنی، با شخصیتهای تازه خلق شده در کنار کاراکتر نام آشنا و دوست داشتنی کودکان همان «عموپورنگ» برنامه ای آموزشی و تفریحی را بنیان می گذارند تا با نمایش این شخصیت محبوب به همراه خانوادهاش هم احترام به والدین را در نوع برخورد با پدر و مادر به نمایش بگذارد تا یک خانواده نمونه را به تصویر بکشد و هم حضور آنها بهانهای باشد تا بزرگترها هم کنار فرزندانشان تماشاگر این برنامه آموزشی محور باشند.
در قصههای این برنامه علاوه برموضوعات مربوط به ارتباطات خانوادگی و مهارتهای زندگی، به مسائل زیستمحیطی و قوانین ترافیکی توجه شده است و ارائه آموزشهای شهروندی در قالب قصههایی است که از لودگی و بیاخلاقی پرهیز شده است.
در «محله گل و بلبل» حتی شروع و پیش پرداخت برای داستان گویی آگاهانه انتخاب شده است؛ عمو پورنگ وارد محلهای شده که شخصیتهای متفاوتی مانند خانمچمنی، گلدونخان، عزیز آقا و … در آن زندگی میکنند و او هم در کنار پدر و مادرش ساکن این محله است و اینها در کنار چیدمان فضاها و تزئینات یادآور خانهها و محلههای سنتی ایرانی است که با رنگهای شاد و زیبا هویت کودکانه گرفته است.
برنامه سازان این مجموعه همچون تهیه کننده آن، مسلم آقاجانزاده که نشان از آن دارند که حیطه و دنیای کودکان را می شناسند، داستان و اتفاقات را بر فضایی مبتنی بر سبک زندگی ایرانی ـ اسلام
ی، سوار می کنند تا ملی گرایی را در کودکان زنده نگاه دارند، حتی لهجههای رایج در کشور را در شخصیت ها طراحی می کنند، مثلا مادر پورنگ با لهجه رشتی حرف میزند، پدرش اهل آذربایجان است، گلدون خان و بلبل خان مازندرانی هستند، خانم چمنی با لهجه مشهدی حرف میزند ومابقی اهالی محله نیز به بخشی از کشور تعلق دارند.
همچنین در این مجموعه برخی شخصیتها با لباسهای محلی ظاهر میشوند و از دل قصهها و ماجراهای این مجموعه، آداب و آموزههای ایرانی و اسلامی به مخاطب کودک ارائه میشود. سبک پوشش آنها نیز از فرهنگ اقوام بیبهره نیست. به گونه های که تداعیکننده و نماد کشور است که مردمانش میکوشند زندگی بهتری را تجربه کنند.
بهنوش بختیاری که نقش پروانه چمنی را به عهده دارد به خوبی با کودکان مانوس می شود و مهربانی این کاراکتر را در صحبت کردن و جان بخشی به میوه های مغازه اش مشهود است. او که رئیس شورای محله است نقش حمایتی و مادرگونه ای را برای اهالی محل همچون هدایت گلدونخان و بلبلخان ایفا می کند.
ترویج کتابخوانی، حفاظت و توجه به محیط زیست و قانونمداری برای خانم چمنی اهمیت ویژهای دارد و شاید به همین دلیل است که او بهعنوان رئیس شورای محله با آن رفتار رئیسمآبانه در عین حال نازک دل و مهربان است.
از منظری دیگر کارگردان و نویسنده اثر با آگاهی به انتخاب مشاغل بازارچه، مضامین مرتبطی را با نیاز کودکان وارد قصه می کنند به گونه ای که روح کودک در تمام وقایع و شخصیت ها حاکم است و پرداختن به نقش کتاب در زندگی کودکان با کاراکتر «زهره» زیر ساخت خوبی برای ارتقا سطح کتابخوانی در این رده سنی است.
داریوش فرضیانی و تیم سازنده برنامه عمو پورنگ در دهه گذشته سبک تازهای از اجرای برنامههای کودکان را ارائه کردند و بعد از آن بود که برنامههای متعددی با همین سبک در شبکههای تلویزیون تولید شد. در این سالها این گروه برای حفظ طراوت و تازگی تولیداتشان، برنامه های متنوع و مخاطب پسندی چون «هزار و شصت و شونزده» و «کتابخانه پورنگ» را برای کودکان تولید کردند.