مختص جامعه سینما: سئویل محدث| «بیبدن» اثری است که گویا سازندگان آن، به امید ستارگان فیلم و حواشی بالقوه و بالفعل کار، وسواس کافی در قوام و کیفیت آن به خرج ندادهاند. با این حال، این فیلم توانسته یکی از تراژدیهای اجتماعی معاصر را بازنمایی کند؛ روایتی از خشونت، عشق نافرجام و تبعات سنگین آن که همچنان جای بحث و تحلیل دارد.
سوژهی فیلم برگرفته از پروندهی غزاله و آرمان است؛ دختر و پسری که روزی عاشق و معشوق خوانده میشدند و امروز قاتل و مقتول. ماجرای قتل غزاله به دست آرمان در زمان خود، افکار عمومی را به شدت تحت تأثیر قرار داد. داستان پسری که دوست دخترش را به قتل رسانده و طی هشت سال دادرسی، حتی در آستانه اجرای حکم اعدام نیز حاضر به افشای محل اختفای جسد او نشده است. این پرونده، با ابعاد پیچیده و نقاط مبهم، به نوعی نمایشگر تضادهای اجتماعی و فرهنگی جامعه است؛ از سویی نمایانگر روابط آسیبزا و از سوی دیگر بازتابدهنده نظام قضایی و چالشهای آن.
ساخت فیلمهایی بر اساس پروندههای قضایی و جنایی، پدیدهای رایج در سینمای ایران و جهان است. اما این گونه آثار اغلب با حساسیتهای اخلاقی و اجتماعی مواجهاند. اعتراض خانواده غزاله به عدم کسب رضایت و تهدید به شکایت، بحث اقتباس در این فیلم را به چالش کشید. ادعای فیلمنامهنویس مبنی بر عدم ارتباط فیلم با این پرونده خاص، به نوعی محافظهکاری محسوب میشود، اما مخاطب آگاه را قانع نمیکند. کاظم دانشی مدعی شده در بسیاری از پروندههای در دادسرا جنازه مقتول هرگز پیدا نشده است، اما بیبدن به وضوح شباهتهای انکارناپذیری با این پرونده دارد.
«بیبدن» تلاش کرده پیامهای اخلاقی مهمی، بهویژه خطاب به والدین، ارائه دهد؛ پیامهایی درباره نحوه تربیت فرزندان و اثرات بیتوجهی یا فشارهای نادرست. با این حال، شیوهی بیان کلیشهای، تصنعی و شعاری باعث شده از تأثیرگذاری آن کاسته شود و مخاطب را یاد محتوای سطحی تولیدشده در فضای مجازی و یا نتیجهگیریهای اخلاقی مجموعههای تلویزیونی دهه شص بیندازد تا یک اثر هنری تأملبرانگیز.
بازی درخشان الناز شاکردوست در نقش مادر ارغوان، نقطه قوت فیلم به شمار میآید. او توانسته به خوبی احساسات مادری را که درگیر غم و اندوه فقدان فرزندش است، به تصویر بکشد. سایر بازیگران، از جمله گلاره عباسی، پژمان جمشیدی و نوید پورفرج نیز نقشهای خود را قابلقبول ایفا کردهاند. با این حال، انتخاب سروش صحت برای نقش پدر ارغوان تصمیم هوشمندانهای به نظر نمیرسد. قدرت قلم و نبوغ صحت در فیلمسازی و سواد سرشار او بر کسی پوشیده نیست و اجرای دلنشین او در برنامه کتابباز از خاطر هیچکس بیرون نمیرود اما در این نقش بازی قابل قبولی ارائه نکرده و گمان میرود حضورش بیشتر به دلیل شهرت نامش بوده است تا توانایی بازیگری.
«بیبدن» فیلمی است که ارزش تماشا دارد و ظرفیت آن را داشت که اثری ماندگار و تأثیرگذار باشد. موضوعاتی همچون روابط خانوادگی، تأثیرات تربیتی، الگوهای فرزندپروری، خشونت در روابط عاشقانه و حتی بحثهای مهمی مانند اعدام و بخشش، همگی پتانسیلهای بزرگی برای عمقبخشی به اثر بودند. اما شتابزدگی در تولید و عدم توجه به جزئیات، فیلم را از دستیابی به این اهداف بازداشته است.
یکی از پرسشهای مهم درباره چنین آثاری این است که آیا جامعه آنها را به یاد خواهد سپرد یا نه؟ آیا «بیبدن» میتواند در حافظه تاریخی مخاطبان خود باقی بماند و به تغییری فرهنگی کمک کند؟ یا تنها به عنوان اثری جنجالی و گذرا در نظر گرفته خواهد شد؟
پرداخت به چنین سوژههایی، فرصتی ارزشمند برای طرح مسائل اجتماعی است. اما این فرصتها تنها زمانی اثربخش خواهند بود که با ظرافت، احترام به سوژه، و درک عمیق از جامعه همراه باشند.