برای جامعه سینما: محمد جواد صابری/سینما، پدیدهای که در بطن خود ایجاز دارد با شعر که اساساش بر بسیط نمودن لحظهها است چگونه ارتباطی دارد؟ قرارگیری این دو در کنار یکدیگر چه اتفاقی را رقم میزند ؟
سینما اصولا بر پایهی موجز نمودن زمان و لحظهها است، فیلمها مختصرشدهی گاهاً یک شبانه روز یا سالهای سالاند که در مدتی چند ساعته نمایش داده میشوند وسینماگر تلاشاش بر آن است که این پلات انتخابی و گزینششدهاش بتواند دالی بر آن کلیت وعینیت جهان واقعی اثر باشد؛ در صورتی که در ساختار شعر عنصر قالب بسیط کردن لحظهها است.
شعرعموماً بسط یک آن و لحظه است و شاعر در صدد آن است که یک لحظه را بشکافد و با منطقی شاعرانه آن لحظه را گشاده کند؛ مانند نظامی که تنها رویارویی یک عاشق و معشوق را در بیست بیت پیاده میکند.حال که ساختار کلی سینما در تضادِ با ساختار کلی شعر است، عبارتی تحت عنوان سینمای شاعرانه معنا و امکانی پیدا میکند؟ فیلمی میتواند تماماً شعر یا شعری میتواند فیلم باشد؟
صحیح آن است که بگوییم در سینما آنهای شاعرانهای داریم، لحظههایی که دچار ساختار و منطق شعراند، بسط زمان با منطق و تعبیری رویاپردازانه .
تمام این مقدمه چینیها برای آن بود که به تحسین سکانسی از یک فیلم برسیم که تمام فکتهای گفتهشده را به بهترین حالت در خود جای داده است؛ سکانس پایانی زیر درختان زیتون ساخته عباس کیارستمی . بعد از تمامِ بالا و پایینهای داستان و شخصیتها، سکانس آخر در پی تعقیب و گریزهای پسر بهدنبال دختر و کارگردان بهدنبال هر دو، در جایی که به بالای تپهای میرسند دوربین میایستد و لانگ شاتی از ردیف درختان در موازات هم و دشت سرسبز کنارشان میگیرد.
دختر با گلدانِ در دستش از تپه پایین میآید و مسیرش را از لای درختان و بعد از وسط دشت و گیاهان سبز و بلند به سمت خانهیشان ادامه میدهد، پسر هم با وقفهای چند دقیقهای بهدنبال دختر؛ و ما در این پلان پنج دقیقهَای شاهد دویدنهای پسر بهدنبال دختر و رسیدنِ به او و صحبتها و بازگشت پسر هستیم.
یقیناً هر کارگردان دیگری در مواجهه با این لحظه در فیلمنامه، دوربین را بهدنبال پسرو دختر میفرستاد و از گفتوگو و ریاکشنهایشان فیلم میگرفت، اما کیارستمی با این تمهید و کاشت دوربین در بالای تپه و همینطور مواجهشدن از فاصلهی زیاد با این لحظه، یک آن شاعرانه بوجود میآورد. شاید در واقع آن لحظه آنقدر طولانی و بسیط نبوده است اما کیارستمی برای رسیدن به این منطق شاعرانه آن لحظه را بسط داده است.
آنِ شاعرانه در سینما بدین معناست، اما آیا میتوان نام این سینما را سینمای شاعرانه گذاشت؟
@RadicalMagzhane