مختص جامعه سینما:سید روح الله موسوی/ «یکی از دلایل رکود ابعاد هنری سینمای ایران، نگاه کمی و سرمایه ای صرف به سینما است به طوریکه امروزه سینما برای عده ای منبع درآمد شده و بُعد هنری در نزد سینماگران رنگ باخته است زیرا هر کجا که رانت و سرمایه ای فراهم باشد یکی از گزینه ها، فیلم ساختن است. »
محسن سلیمانی فاخر در هفتمین نشست تخصصی «سینما و گفتگو» که با نگاهی به چهلمین جشنواره فیلم فجر، در فرهنگسرای رسانه برگزار شد با اعلام این نظر گفت :چطور امکان دارد یک فیلمساز سالی دو فیلم بسازد و به مخلوق او بتوان نام هنر نهاد. آن الهامات درونی و دریافت هایی که باید بر دل و روح هنرمند رسوخ کند و به شکل هنر متجلی شود امروزه کجای سینما یافت می شود؟! از این رو به هر فیلم و هر سینماگری نمی توان اطلاق هنر و هنرمند داشت چرا که آفرینشی صورت نمیگیرد. در بهترین حالات فیلمسازان ما یک فن سالار هستند که با میزانسن و دکوپاژ آشنایی دارند.
در این نشست که با حضور بابک معماری، حسین جمالی و محسن سلیمانی فاخر از اساتید، منتقدان و پژوهشگران حوزه سینما و هنر ارتباطات و نیز جمعی از هنرمندان و علاقه مندان برگزار گردید کارشناسان به نقد و بررسی روند اجرایی چهلمین جشنواره فیلم فجر پرداختند.
در آغاز بابک معماری کارشناس و مجری این برنامه، با بیان مقدمه ای از چگونگی برگزاری چهلمین جشنواره فیلم فجر به تشریح مشکلات آن و طرح پرسش هایی از مدعوین این گردهمایی پرداخت و افزود: تغییر و تحول مدام سیاستها و خط مشی های اجرایی همراه با نداشتن یک رویکرد ثابت توسط مدیران جشنواره، خالی بودن جای پیشکسوتان در جشنواره؛ اکران آثار سینمایی کارگردانان جوان در بخش «سودای سیمرغ» به جای «نگاهی نو» یا همان بخش ویژه و افزایش سهم اکران آثار آنان در جشنواره، تغییر رویکرد موضوعی در داوری و انتخاب فیلمها و سایر موارد از جمله موضوعات قابل نقد و بررسی ست.
وی در ادامه به طرح این پرسش که اساساً شکل استاندارد و مناسب برگزاری چنین جشنوارههایی چگونه است؟! پرداخت که کارشناسان در پاسخ به تشریح و مقایسه استانداردهای جهانی جشنواره های فیلم با جشنواره فیلم فجر پرداختند و مشخص شد که جای بسیاری از این نکات علیرغم چهل دوره برگزاری، همچنان در جشنواره فیلم فجر خالیست.
حسین جمالی در این راستا گفت: پرسش بر سر این است که اساساً برای برگزاری یک جشنواره باید دبیر وجود داشته باشد یا مدیر جشنواره؟! این مطلب مهمی¬ست زیرا مدیر جشنواره باید سیاست گذاری کند تا کارگردان آن را اجراءِ نماید. اما این جشنواره دبیر داریم زیرا هنوز سیاست ابلاغی و تثبیت شده¬ای برای جشنواره، وجود ندارد تا وی تدبیر کند. ما در دنیا دو دسته جشنواره داریم؛ یک دسته جشنوارههایی نظیر «اسکار» است که فیلمهای اکران شده در یکسال با هم رقابت می کنند اما در دسته دوم ابتدا فیلمهای تولیدی از فیلتر هیأت انتخاب رد شده و سپس با هم رقابت میکنند همانند جشنواره فیلم فجر.
جمالی در این باره گفت: آنچه در این باره مهم می باشد این نکته است که در سینمای ایران مدتی ست سینماگران بر مبنای بودجه و سیاست تهیه کنندگان فیلم می سازند و نه مباحث و دغدغه های هنری. در اینجا ساخت آثار، فدای مسایل گیشه ای و تدابیر ابلاغی شده است تا محصولی سفارشی به اکران درآید. از این رو آثار سینمایی، صرفاً گزارشگر هستند و مکاشفه ای در هنرمند برای بیان دغدغه های بشری و کشف حقیقت، یعنی آنچه باید باشد، شکل نمی گیرد. این در حالیست که هنرمند باید حقیقت را دریافته و آن را با استفاده از فنون زیبایی شناسی با ابزار هنری خویش از قبیل فیلم، تئاتر، کتاب و غیره بیان می¬کند.
از این روست که متأسفانه فرآیند تولید سینمایی در ایران به دلیل حضور چنین سرمایه گذارانی که از نیاز مالی کارگردان و عوامل اجرایی سوءِ استفاده می کنند، متأثر بایدها و نبایدهای تهیه کنندگان است. پس هنر سینما نتوانسته مولد باشد و صرفاً به بیان مشکلات جامعه و دغدغه های مردم بدون ارائه راهکاری برای حل آن ها در فیلم ها، بسنده میشود؛ از این رو آثار سینمای صرفاً گزارشگرو تصویر ساز هستند.
معماری نیز تصریح کرد: این کار برخلاف روند تولید اثری هنریست زیرا هنرمند باید همواره پیشرو باشد و به قول مارشال مک لوهان نظریه پرداز علم ارتباطات، هنرمند باید از آیینه بغل خودروی خویش به جامعه نگاه کند.
محسن سلیمانی فاخرمنتقد و کارشناس سینما، نیز یادآور شد: در دوره چهلم جشنواره فیلمها عمدتاً از حیث ساختار تولید و سرمایه گذاری به دو دسته تقسیم شدند. نخست نهادهای دولتی شامل بنیاد فارابی، سازمان هنری و سینمایی اوج و حوزه هنری و دیگری سرمایه گذاران و آقا زاده های سیاسی و سینمایی که به رانت و رابطهای دسترسی دارند. بر همین اساس است که فیلمها از یک ساختار مشخص و نظام ایدئولوژیکی دیکته شده عبور کرده-اند.
وی گفت: اصلی ترین مشکل جشنواره فجر در این است که یک مانیفست و سیاستگذاری مشخص و تثبیت شده ای ندارد و حتی در یک دوره چهار ساله دولت، ما هر ساله شاهد تغییر دبیر و مدیران مسئول با سلیقه شخصی و ملاحظات خاصی هستیم که نتیجه آن تغییر هر ساله همه ابعاد جشنواره چه از حیث محتوا و شکل اجرایی ست.
فاخر در ادامه به تشریح محتوایی فیلم های چهلمین جشنواره فجر از منظر ساختارهای اجتماعی پرداخت و اضافه کرد: در سالهای اخیر فیلم ها سمت و سویی به نقد ساختار و نهادهای اجتماعی دارند و این مهم به شکلی افراطی اما سانسور شده در سینما رواج یافته است به گونه ای که فیلم ساز منبع الهامش بریده حوادث جراید است.
او با اشاره به نظریه «عاملیت و ساختار» جامعه شناس معروف جهان «آنتونی گیدنز» تصریح کرد: همان گونه که استقلال افراد تحت تأثیر ساختار قرار می گیرد ساختارها نیز توسط کنش های عامل، حفظ و تعدیل می شود. سینما در این دوره تأثیر بسیاری از بایدها و نبایدهای دولتی قرار گرفته بود و این مهم را نمی توان کتمان کرد که هنوز فیلمسازانی هستند که قادرند نظر و ایده خود را به ساختار و بایدها و نبایدهای دولتی ، تحمیل کنند.
به گفته وی مضامینی چون: نقد ساختارها و نهاد ها، رفاه و تأمین اجتماعی، بی هویتی مهاجرین، ساختار اجتماعی فقر، ساختار معیوب دستگاه قضا و رویه های قضایی، فساد مافیا گونه اداری و اجتماعی، عاشقی در جامعه آنومیک، خشونت نمادین به زنان و کودکان، شکاف فزاینده نسل به نسل، رابطه های قبل از ازدواج، اُبژه شدن پدران و کمرنگ شدن نقش و جایگاه والدین در زندگی، در تولید آثار سینمایی این دوره از جشنواره سبب شده تا نقدهای جامعه شناختی بر آنها، وارد باشد. راه حل عبور از این مشکل، تغییر نگاه کمی به کیفی و روایی ست که در سینما و جامعه باعث تعالی آدمی، می شود.
جمالی در پایان با طرح این پرسش که امروزه نگاه ما به سینما صرفاً سرگرمی است یا ابزاری که می تواند رنج و آلام بشری را کمتر نماید و زندگی مردم را بهبود بخشد؟! تصریح کرد: نگاه ما به مقوله سینما نباید صرفاً سرگرمی باشد زیرا قرار است این هنر آگاهی های ما را از جهان افزایش دهد تا رنج و آلام بشری را کمتر نماید و زندگی مردم را بهبود بخشد. ژان لوک گدار کارگردان مطرح سینما معتقد است سینما یک سلاح تئوریک است. پس در اینجا سرگرم¬کنندگی در وهله دوم اهمیت قرار دارد و این نکته ای ست که باید در اساسنامه و انتخاب آثار سینمایی فجر، مد نظر قرار گیرد.