برای جامعه سینما:محسن سلیمانی فاخر/ تضاد یا ستیز طبقاتی (Class Conflict) جنگ تمام عیار طبقه کارگر با طبقه سرمایهدار و حامیانشان همیشه در زندگی اجتماعی انسان بوده و هست. این مقوله در دوره های مختلف، به اشکال متفاوتی تغییر میکند، فیلم انگل سعی دارد تفاوت طبقاتی موجود در جامعه را برجسته و نشانه گیری کند،درک این فاصله برای مخاطب و شکستن مرزهای انزجار نسبت به این معضل جهانشمول ،در این فیلم به خوبی قابل تحلیل است.
در انگل «بو »نشانی از فقر و طبقه پرولتاریا است که طبقه مرفه را می رنجاند، گویی که فقرا بوی خاصی دارند که برای سرمایه دار ها آزار دهنده است هر چند که تحقیر خانواده «پارک »تنها با بوی بد «کیم»نیست. در صحنه هایی که این دو شخصیت متناقص ،روبروی هم قرار می گیرند این تحقیر را می توان دید .سکانس «روی مبل» و «زیر میز» و نمایش بنیادین و ریشه ای خوشی از یک سو و تبلور نکبت از سویی دیگر ،مرز این دو طبقه را عیان می کند. زیر میز و کاری که آن دو روی مبل میکنند و صحبتی که در میان می زنند پدر را انقدر تحقیر می کند که دستش را بر صورتش می گذارد و دیگر نای نگاه کردن هم ندارد.
عنصر و المان «بو» به گونه ای دیگر هم قابل تعبیر است .بو می تواند در این فیلم حاوی و نماینده فقر باشد .در فیلم «ریش قرمز» کوروساوا که نگاهی به مشکلات اجتماعی و نابرابری و بیعدالتی دارد در سکانسی مشابه پزشک جوان در مواجهه با بیمارانش در بیمارستان از بوی بد شکایت می کند و همکارش در جواب اشاره به بوی «فقر» می کند.
«بونگ جون هو» در فیلمش بوی بد را به همه اقشار غیر سرمایه دارتعمیم میدهد،بویی که مانند بوی «کشمش مانده» است .بوی که از بدن آدمهایی که از مترو استفاده میکنند ساطع می شود مشام آقای پارک و بورژوا ها را به پیف پیف می اندازد اما وقتی که بوی بهره کشی و لذت جنسی به میان می آید همین آدمهای بدبو به دل می نشینند.
وقتی «پارک» لباس زیری را که در ماشین پیدا می یابد به همسرش می گوید «این را برای تحریک من بپوش»تیر خلاص را بر خود و طبقه انگلی خود می زند .از این حیث در نظر طبقه سرمایه دار،طبقه فقیر و کارگر زمانی ارزش می یابند که نیازها و خواسته های جسمی و جنسی را برآورده کنند و تحمل راننده ای که بو می دهد بس سخت و دشوار است اما لباسی که همان بو را میدهد وقتی به نیاز جنسی پاسخ می دهد قابل تحمل و دوست داشتنی است.
از سوی دیگر بویی که کیم از بدن خود ساطع میکند، می تواند نشانه یا «خطکشی نهانی» باشد که به صورت ذاتی باعث دوری و یکی ندانستن طبقات از یکدیگر است.طبقه بورژوا ،قشری است که می خواهد با سبک زندگی اش فاصله خود را حتی ازنوکیسگان هم حفظ کند.اینجاست که لباس تن، ظاهر آراسته، ماشین زیر پا و حتی بوی بدن میشوند یک خطکشی و مرزبندی .
در این میان کل رفتار خانواده کیم نزد خانواده پارک به تعبیر گافمن نمایش «نقش بازی کردن»در «جلوی صحنه » است که در این فیلم مبین بی هویتی و خود باختگی نهان و بارز طبقه کارگر است که سعی دارند از ارزشهای بعضا دروغین خانواده طبقه بالا ،انگل وار برای هویتبخشی استفاده کنند. سکانس دورهمی انها در نبود خانم وآقای پارک به خوبی زندگی زالو وار را نمایش می دهد.
بونوئل بازی در سینمای معاصر
فیلم بازتاب صرف ساختارهای اجتماعی نیست بلکه خود در بازتولید آن نقش دارد و میتواند تفاوتها را برجسته سازد یا اینکه آنها را پنهان کند.اشاره های پر تعداد به مسائل سیاسی و بیان خصومت کهنه کره شمالی و جنوبی ،نمایش راضی شدن طبقه کارگر به بودن در بدترین شرایط طبقه بالا و در حین حال عدم درک یکدیگر و جنگیدن برای تصاحب موقعیت بهتر، از این دست بازتولید هاست.
فیلم که با جستجوی خانواده برای اتصال با اینترنت دیگران شروع میشود؛خصوصیات رفتاری یک انگل را تذکر میدهد. توصیه پدر برای وصل شدن بهتر ، اهمیت انگلتر بودن پدر را به رخ میکشد. در ادامه این نوع زیست ،وقتی شهرداری در حال سمپاشی محله است خانواده کیم پنجره را باز میگذارند تا بهصورت مجانی، از شر حشرات خلاص کنند. اینجا ست که زندگی انگلی و استفاده موذیانه از منابع دیگران را دوچندان می کند.
درواکاوی نشانه های شخصیت ها ،در این سکانس همه به سرفه میافتند جز کیمِ پدر. او همچنان مشغول کار است و سن بالایش، او را بیشتر آداپته کرده و از باقی انگلها سرسختتر است .کیم همچون نوعی از انگلها در شرایط سخت غذایی بیشتر مقاومت می کند.
نقد فیلم انگل (Parasite)/لذتی مازوخیستی
فیلمساز با این حال، صفت “انگل”را تنها به خانواده کارگر و منفعت طلب الصاق نمی کند.آیا در باطن این خانواده مرفه نیست که چون انگل و به زعم «کارل مارکس» از دسترنج نیروی کار بهره می برد .در حقیقت انگلهای دانه درشت و فرب ،میزبان انگلهای کوچکتری هستند.خانواده پارک و متعلقان این طبقه از چیزی تغذیه میکنندکه ذاتاً متعلق به انها نیست؛اکنون حالا این خانواده، میزبان خانواده دیگری شده. که واجد ارزشهایی شده اند که فقط به واسطه پول ایجاد شده است.
از ارجاعات تصویری دیگر فیلم آنست که بالاترین نقطه ی خانه خانواده کیم دستشویی است که از انجا فاضلاب بیرون می زند و زیر زمین خانواده پارک ،امن و جان پناه ست اما هم کیش و هم طبقه اش امکاناتی را که باب گلویش نیست را بالا می آورد ازاین رو«باران» تفریح یک خانواده عیان است و برای دیگری خانمانسوز و ویران کننده است.
بازنمایی را «معناسازی از طریق به کارگیری نشانه ها» تعریف میکنند.تمام این عناصر به عنوان دالهایی برای تولید معنا به کار میرود.از نشانه شناسی ها و کاردکردهای دوگانه ای که فیلمساز در دو طبقه وارد می کند «کارکردپنجره»است .خانواده فقیر از پنجره شان محتومند ادرار کردن ولگردان را ببیند و چون سوسک خانه شان سم پاشی شود ولی خانواده پارک از پنجره شان آفتاب زیبا و مناظر سبز را به نظاره می نشینند .
یکی دیگر از استعاراتی که ازعنوان فیلم قابل دریافت است« پول»است,فرقی نمیکند بورژوا یا پرولتاریا ,همان عامل نبرد و اختلاف طبقاتی در طول تاریخ است .همان مولد نظام امپریالیسم که به دلیل مقاصد اقتصادی یا سیاسی میخواهند از مرزهای خود تجاوز کنند و ملتها و اقوام را زیر سلطهٔ خود درآورند.همین خصیصه تاریخی ، انگلی و مستمر درقتل آقای پارک که به لباس سرخپوست ها ملبس است می تواند ارجاعی به مبارزه با امپریالیسم و نبرد تاریخی داشته باشد.لیکن رفتار پارک در آن شرایط بحرانی مبنی بر دلزده شدن از بوی بد قاتل و کنش ناگهانی آقای کیم ؛باورپذیری منوط بر درک بهره کشی ها و زخم های کهنه طبقه کارگراست.
انتخاب زاویه ،عمق و فاصله دوربین همه در فیلم انگل،آگاهانه برای عیان کردن تفاوت دو خانواده به عنوان نماینده دوگفتمان جامعه کارساز است .حتی مسیر«سربالایی» که اعضای خانواده کیم طی می کنند تا به خانواده سرمقصد آرزوهایشان یعنی منزل خانم و آقای پارک بیایند و در هنگام خروج در «سرازیر» به مانند انگلی خونخوار از بدن میزبان به بیرون پرتاب می شوند .