مختص جامعه سینما:محسن سلیمانی فاخر/چرا نقشی را که «فرهاد اصلانی» در«مختارنامه» بازی می کند باور می کنیم .نخست آنکه تا اندازه ای بنا به فیلمنامه و قاعده کارگردانی داوود میرباقری صدق می کند وعامل دیگری که درانتظارات بیننده تلویزیونی دخیل است آنست که این نقش را« فرهاد اصلانی» بازی می کند.
او بازیگری است که تداعی های خاص و تاثیر گذاری از شخصیت تاریخی و مستند «عبید الله ابن زیاد »به نقش می افزاید.او درظاهر گاهی بدخلق و جلاد ، گاهی بدقلق و یاغی و زمانی زن باره وگاهی حیله گر و کیظ است ولی در باطن همه اینها را یک جا در او متجلی است .
اصلانی در این فیلم تا اندازه ای برخلاف تیپ مرسومش بازی می کند و این هم معایبی دارد و هم مزایایی .برخی بیننده گان تلویزیونی شاید ناراضی باشند که چرا این نقش ناخوشایند به بازیگری که در ذهن مخاطب به عنوان چهره شناخته می شود و در همذات پنداری بی ثمر جلوه می کند ،سپرده شده است، اما جذابیت و دشواری چنین نقشی که معرفی خبیثانه و بی کم وکاست از شخصیت منفور تاریخی ومذهبی است توسط بازیگری حرفه ای بر می اید که به همین خاطر است که می تواند نقشی به یاد ماندنی و خلق کند که تمام تصاویر کلیشه ای خود را فرو بریزد.
دراینجا با این سوال روبه رو می شویم که تا چه اندازه می توان به اصلانی در تجلی یک شخصیت ضحاک وار که روی امام حسین (ع) شمشیر می کشد ،اعتماد کرد . اوپاسخ را با فاصله گذاری نقش و کاراکتر ابن زیاد و احاطه به شناخت شخصیت تقدیم بیننده می کند.
این که هر تماشاگر این تبلور شخصیت را در بازیگری نام اشنا پردازش کند قابل اندازه گیری نیست.اما مخاطب می داند که تداعی های ناشی از تصویر اشنای بازیگران منجمله فرهاد اصلانی از متغیر های مهم این معادله است.که در سریال مختارنامه نیز به یاری او می اید.
اصلانی با رل ابن زیاد به «ایفای شخصیت» می پردازد و ویژگی های یک بازیگر حقیقی را از آن خود می کند یعنی همان محو شدن فردیت بازیگر در نقش و برای این نقش ضد قهرمان حتی از تجربه های احساسی خودش عبور می کند که همه در لوای قدرت حسی بالا ،میمیک ،شناخت شخصیت ودرک نقش و احاطه بر کنترل صدا نشات گرفته است.
او به خوبی نشان می دهد که این شخصیت در پستی و شرارت همتایی ندارد .تهدید هایش به ویژه در بخش های اولیه سریال به شدت رعب آور است. اما را به یاد آوردید زمانی که بعد از خروج فضاحت بارش از کوفه در زیر شکم شتری مسافت زیادی را طی میکند و از لحاظ روانی دچار مشکل می شود و از دست یاران مختار می گریزد به طرز شگرفی ضعف و اضمحلال را به نمایش می گذارد و همین مقایسه، چیره گی و احاطه به اصول و چارچوب و اقتضائات نقش را متبلور می کند.
روی آوردن مدیری، میرباقری و فتحی به شبکهخانگی نشاندهندهی آن است که اشکالی در تلویزیون وجود دارد
او در حین حال که دو ساحت متفاوت بازیگری عیان می کند عملا گسستی به چشم نمی اورد که به سه رویکرد قابل تحلیل است :
یک رویکرد کارگردان سریال ،داوود میرباقری است که فیلمسازی«مولف» در اثار تاریخی -مذهبی است و تسلط او در سینما و تلویزیون در چنین نمونه هایی مبرز است .دو حضور اطمینان بخش و درست فرهاد اصلانی در انتخاب این نقش و سوم می تواند دلیل فرامتنی به این شخصیت شقی است که در رسیدن به نقش و نگاه نفرت انگیز ، برانگیز کننده بازیگر است و چه بسا بتوان «شبیه خوانی» هایی که سالها در رذل نشان دادن یک شخصیت دارد کمک شگرفی به اصلانی داشته است.
از سویی دیگر او با اینکه در مقام بازیگر وجه و تصویر مشخصی داشت و انگونه که مخاطبان سینما می شناختند شخصیتی دلفریب، بذله گو ،مضحک ،پررو و جذاب اما نجیب داشت و در چند کمدی خود را تثبیت کرده بود اما با رل ابن زیاد شخصیتی مزدور،لش ، فربه ومنفور را از خود ساخت. هر چند که او منفوریت را سالها قبل در رل کوچک تر یزید در سریال امام علی(ع) تجربه کرده بود .
بیشتر بخوانید:
جهت یابیِ سینمای ایران درجشنواره فیلم فجر ۳۸/مضامین ملتهب،طبقه فرودست
از رویکردی دیگر،او در میان رل های اشقیا همچون «عمر بن سعد» و« شمر» که هر یک درونیات و برونیات مشخص و یکسانی دارند و در حتی در نوع پوشش و رنگ یک نوعند، همه دستار و عبا دارند، خود را بیرون می کشد و بازی متفاوتی را عرضه می کند.
صاحب نقش ابن زیاد حتی در صدا سازی نیز متبحرانه عمل می کند ،صدایی که با شنیدن نام یاران امام حسین به لرزه و رعشه می رسد و هماره تزلزل وترس در همه اعمال و رفتارهایش مستتر است. او در این میان در نشان دادن زبان بدنش هم دوگانه گی را با باور و عیان کرد .او نقش شخصیتی سیاه و تاریک را ظهور و بروز داد که از درون متلاشی بود اما در ظاهر می خندید و قدرت نمایی می کرد .حتی در لحظه به درک واصل شدن سردارش می خندند .این شخصیت پارانویید را اصلانی به خوبی عهده داری کرد .همین بس که او این شخصیت منفی را به گونه ای نمایش داد که مخاطب با او ارتباط گرفت و را در قسی بودن پذیرفت.
بیشتر بخوانید:
سرقت ایده یا «کپی کاری جعلی»؟سریال هیولا نسخه کمدی برکینگ بد
یکی از سکانس های طلایی در این سریال ،زخم و بوی تعفن پایش بود که این حس را چنان واقعی نشان داد که ناخودگاه مخاطب احساس می کرد بوی عفونت پای ابن زیاد را استثمام می کند. صحنه اعتراف گرفتن از مسلم بن عقیل و ادبیات مکارانه او و نیز مجنون شدنش در صحنه های فرار و عاقبت نافرجامش از نقاط قوت بازی او در سریال مختار نامه بود .