برای جامعه سینما:شاهپور شهبازی/هنر از جمله فیلم، یک رابطه ی دوسویه با «تحققِ خودآگاهی ذهنی جهان تجربی» دارد. از یک سو بیان «خودآگاهی ذهنی جهان تجربی» است، یعنی وظیفه ی بازتاب واقعیت با تمام تعارضات درونی اش را برعهده دارد و از سوی دیگر به عنوان «تحققِ» این خودآگاهی ذهنی جهان تجربی، سازنده ی فعال این واقعیت است؛ بنابراین از این مناسبات و تعارضات درونی آن می گریزد.
هم در چارچوب آن سخن می گوید و هم از این چارچوب فاصله می گیرد، به گونه ایی که ما را به عنوان مخاطب به نقطه ای می رساند که وهن شرایط «واقعی» موجود را در پرتو تصور شرایط«حقیقی»، ضمن تجربه ی حسی آن، غیر قابل تحمل می کند.
در فیلم وظیفه ی بخش نخست بر عهده ی «ساختار»، «پلات» و «شخصیت ها» ست و بخش دوم را «درون مایه»، «مضمون» و «زوایه نگاه» بر عهده دارند. در «گفتمان کاوی»، نقطه ی عزیمت ما برای تحلیل آثار تاکید بر محور اول، یعنی «ساختار»، «پلات» و «شخصیت ها»، است، برای کشف محور دوم، یعنی «درون مایه»، «مضمون» و «زاویه ی نگاه» است.
در نگاه به محور اول، آنرا با «واقعیت»، «سیاست» و «نیازهای انسان عصر» محک می زنیم و در محور دوم، آنرا با «حقیقت» «تاریخ» و «نیازهای انسان نوعی» مورد آزمون قرار می دهیم. در هر دو شرایط اما نقاط «تضاد» و «تقاطع» این دو محور با «واقعیت» اهمیت اصلی را دارد، نه ارزش های فرمی اثر.
زیرا به قول انگلس حتی در ریاضیات،« خطوطی که در برابر چشم ما یکدیگر را قطع می کنند، ۵ یا ۶ سانتی متر عقب تر، قبل از نقطه ی «تقاطع» به عنوان خطوط موازی در نظر گرفته می شوند. یعنی خطوطی که در اثر امتداد بی نهایت نمی توانند یکدیگر را قطع کنند.» .ما نیز از تحلیل «ارزش های فرمی» آثار که قبل از نقاط «تقاطع» و «تضاد» قرار می گیرند، صرف نظر می کنیم.
در نگاه به حوادث تاریخی گذشته، ما نیازمند نوعی تقسیم بندی دوران سینمایی هستیم. اما چگونه؟ ادوار سینمایی نیز مانند سایر مراحل تاریخی مرزبندی های دقیق ندارند. بنابراین؛ اولین پرسش این است؛ که چه چیزی را مبنای تغییر دوران سینمایی در ایران بعد از انقلاب پیش فرض خواهیم گرفت؟
حوادث سیاسی و تاریخی؟ گفتمان ایدئولوژیک جمهوری اسلامی؟ تحلیل ردپای «گفتمان ایدئولوژیک» جمهوری اسلامی در آثار فیلمسازان؟ وابستگی مالی فیلم ها به منابع سرمایه؟ دوری و نزدیکی فیلمسازان به نظام قدرت؟ موضع گیری سیاسی و اجتماعی فیلمسازان؟ موج های سینمایی؟ ژانرها؟ و…مهمتر از همه تمایز میان علت ها و معلول ها را برای تشخیص دوران چگونه تشخیص می دهیم؟
ما از پیش؛ هیچ تقسیم بندی دوران سینمای نخواهیم داشت بلکه امیدوارم با بررسی تاریخی سینما به این تقسیم بندی دوران برسیم به گونه ایی که قادر باشد، پیوستگی و تشابه میان دوران مختلف را، ضمن جدایی و تمایز آنها، کارشناسی کند. به این صورت قادر خواهیم بود، ضمن تشخیص ویژگی ها خاص هر دوران، و به رغم سیاست های فرهنگی و سینمایی مختلف در چهل و سه سال گذشته، از آن به عنوان یک «گفتمان» که از استراتژی واحد پیروی می کند، مشخص کنیم.
اما فیلم های تاریخ سینما بعد از انقلاب در قالب ژانر قبلا اتفاق افتاده است و ما از منظر ژانر آنرا به چند سرشاخه ای اصلی تقسیم می کنیم.
۱- ژانر جنگی (دفاع مقدس)
۲- ژانر سیاسی
۳- ژانر تاریخی
۴- ژانر مذهبی
۵- ژانر کودک
۶- ژانر هنری
۷- ژانر کمدی.
ناگفته پیداست که در همین تقسیم بندی مشکلات عدیده ایی وجود دارد. مثلا یک فیلم می تواند به چند کدام از این ژانرها تعلق داشته باشد. این مشکل اجتناب ناپذیر است با این وجود تلاش می کنیم که فیلم های شاخص هر ژانر را از منظر «گفتمان ایدئولوژیک» زیر ذره بین قرار دهیم تا از کانال بررسی مولفه های تشکیل دهنده ی «گفتمان جمهوری اسلامی» نقش سه شاخه ی سینماگران ایدئولوژیک، «اسلامیست ها»، «اپورتونیست ها» و «اکونومیست ها» را توضیح دهیم.
ادامه دارد