جامعه سینما:عادل ایرانخواه/فیلم جوکر یک چیز را خوب تشخیص داده است؛ اینکه مردم عاشق ماسک اند! چراکه همواره فکر می کنند در پس این ماسک الزامن چیز مهمی نهان شده است. آنها نمی دانند که “فقط احمقها بر اساس ظاهر قضاوت نمی کنند و هر کس در نهایت همان چیزیست که وانمود می کند.” ماسک و صورت در فرایندی دوسویه “اینهمان” می شوند. صورتک فقط بیرونی ترین حالتِ صورتهای زیرین است.
جوکر انعکاسی نه چندان هوشمندانه است از ما، مخمصه ایی که در آن گرفتاریم و جنبشهایست که در دورانِ متاخر روی داده. در جایی که همهء مناسبات متلاشی شده( رابطه ی آرتور با همکارانش و زن همسایه اش و حتی مادرش) و هر امید و مسیری به بن بستی تاریک ختم می شود. انگار که تمام نورهایی که در انتهای تونل مشاهده می کنیم چیزی جز قطاری نیست که دارد به سرعت به سمتمان می آید و هر آن ممکن است لهمان کند.
تمام رویاهای فلک برای درمان و یا کمدین شدن نقش برآب می شود. نه درمانی نزد مشاور است و نه تدبیری نزد سیاستمدار. (توهم مادر آرتور و متعاقبن خودِ آرتور که می پندارند توماس وینِ سیاستمدار نسبتی با آنها دارد و می تواند منجیشان باشد) جوکر سرنمونی می شود از تمامِ افرادی که یاس و خشم بر آنها مستولی شده. معترضانِ منفردی که در هیبت دلقکها طغیان می کنند. “اما گول آنها را نخورید که ادای دلقک را در می آورند، آنها واقعن دلقک اند!”
اسلاوی ژیژک هرچند در تفسیر فیلم جوکر به خطا رفته است، اما در نوشته های دیگرش سرنخهای خوبی به دست می دهد؛ اگر این تعبیرِ (حالا دیگر پیش پاافتادهء) “پساایدئولوژی” مصداقی داشته باشد، در بروز و ظهورِ همین جنبشهای بی شکل است. توده هایی که به حق عاصی و ناراضی اند، اما نمی دانند چرا؟! نمی دانند چه می خواهند؟! و نمی دانند چگونه آنچه را می خواهند به دست آورند؟!
صد البته که کارشناسان و تحلیل گران تلاش می کنند که این دست اعتراضات را به زبان آشنای خودشان فروکاهند. اما چیزی که می گویند فقط لیست کردنِ شرایط عینیِ شورش هاست(مثلن گران شدن بنزین، افزایش فقر و بیکاری و نئولیبرالیسم!) ولی جنبه های ذهنی آنها را نادیده می گیرند. اینکه افراد چه نسبتی با شرایط عینی حیات خویش دارند و این وضعیت را چگونه می فهمند؟! هر چه باشد، هر شورشی نوعی بیانیهء سوبژکتیو است.
بررسی فیلم جوکر/آنارشیسم دلقک ها
در سکانسی از فیلم آرتور از مشاورش می پرسد؛ فقط من اوضاعم بیریخت است یا واقعن آن بیرون بیریخت است؟ انقطاعی که نسبتِ بین انسانها و شرایط مشخصشان را مختل کرده است و در نتیجه هیچ تحلیل مشخصی هم از شرایطشان نخواهند داشت. معترضانی که فقط می دانند در مخمصه اند اما چندان درکی از چرایی فلاکتشان و چگونگی برون رفت از آن را ندارند. کهنه ناتوان از تداوم و نو ناتوان از در وجود آمدن.
در چنین وضعیتیست که با گذار کورکورانه به مرحله ی عمل سروکار داریم که در ان توسل به خشونت اقراری ضمنی است به عجز و ناتوانی. انگار که یگانه ارتباط ما با واقعیت چیزی نیست جز اعتراض و نوعی خشم خام. تجسدی از یک بیماری اجتماعی که نامش پساایدئولوژیسم است و از قضا به شیوه ای ایدئولوژیک فرم سوژگی ما را متناسب با این منظومه شکل می دهد که نمودش را هر ازگاهی در غلیانهای کور خشم و استیصال توده ها می بینیم.
فورانِ نارضایتی های کسانی که نمی دانند چه می خواهند، فقط می دانند که این را نمی خواهند! شیوه ای از سیاست ورزی نیهیلیستی و آنارشیک. انگار که خشونت کور و بی معنا یگانه شکلی است که اعتراض می تواند به خود بگیرد.
بررسی فیلم جوکر/آنارشیسم دلقک ها
“ما در جهانی به سر می بریم که خود را جامعه ای مبتنی بر آزادی انتخاب جلوه می دهد اما یگانه گزینه ای که در آن در برابر اجماع تحمیل شدهء دموکراتیک وجود دارد شکلی از ابراز کورکورانهء احساسات و عواطف آنی است. این دیگر چه جهانی است؟ این واقعیت اسفناک که مخالفت با نظام موجود نمی تواند خود را در قالب بدیلی واقع بینانه یا دست کم به صورت پروژه ای آرمانی اما منسجم صورت بندی کند بلکه فقط می تواند در قالب غلیان هایی بی معنا ظاهر شود، خود یکی از تنگناهای عمده ی روزگار ماست. وقتی یگانه انتخابی که داریم در عمل انتخاب بین بازی کردن در چارچوب قواعد موجود و ارتکاب خشونتهای (خود)ویرانگر است، دیگر آزادی انتخابی که این همه سنگش را به سینه می زنیم به چه کار می آید؟
نقد روانشناختی و اجتماعی فیلم جوکر (Joker)
اینگونه است که جهانِ پساایدئولوژی امکان درگیر شدنِ معنادار در وضعیت را از ما ربوده است. هیچ واقعیتی خود سخن نمی گوید، این ما و منظرِ ایدئولوژیک مان هستیم که واقعیت را به سخن درمی آوریم. در چنین فقدانی و نبودِ سازمان یابی حولِ فهمِ مشترک، ایدئولوژی مشترک و مختص به فرودستان معترضین به دلقکهایی نیهیلیست بدل می شوند که فقط نظم زشت موجود را برای مدتی مختل می کنند و هیچ برنامه و امیدی برای تحقق انقلاب اجتماعی ندارند.
اعتراضاتی به سبک و سیاق فیلم جوکر حقیقت جامعهء پساایدئولوژیک ما را روی صحنه می آورد.
از: @IRANSOCIOLOGY