برای جامعه سینما:محسن سلیمانی فاخر/فیلم «قندون جهیزیه» ساخته کم نقص علی ملاقلی پورمبین این نکته است که تمایز چندان روشنی بین عدالت و عدالت اجتماعی نیست، چرا که از دیدگاه فلسفه سیاسی، عدالت صفت نهادهای اجتماعی است نه صفت انسان و اعمال او، منظور از عادلانه بودن نهاد اجتماعی این است که حقوق و مسئولیتها، قدرت و اختیارات، مزایا و فرصتهای وابسته عادلانه توزیع شود، عدالتی که گاه با تساوی ظهور می کند.
مناقشات در عدالت اجتماعی نیز همانند مناقشات در عدالت است به گونه ای که عدالت اجتماعی ذاتاً نسبی و جنجالی است تا جایی قهرمان داستان در قالب تعمیرکار وسائل خانگی ،قطعه تقلبی را به افراد مرفه و بورژوا غالب کردن را عین حق و عدالت می داند.
داعیه «قندون جهیزیه» فرهنگ جمعگرا و برابریخواهی است در جامعه ای که فرهنگهای فردگرایی و فردمحوری در تمام ابعاد زندگی غلبه دارد.نتیجه گیری انتهایی فیلم و بازگشت اعمال فریبانه مرد در کارهای خدماتی بر خودش تاکید بر این مهم دارد که عدالت ، در هماهنگی و همکاری اجزاء با دیدی کارکردگرایانه و اندامواره، تجلی می یابد تا قرار گرفتن هرچیز و هرکس در جای خود را تجلی یابد.
«عطا» در تنگنای زندگی ،عدالت را تفسیر به رای خویش می کند ،او خواهان عدالت توزیعی است ، می خواهد توزیع داراییها و ثروت و امتیازات اجتماعی در بین او و دیگرافراد جامعه تقسیم شود.
فیلم می خواهد، یک نظم اجتماعی پا به عرصه وجود بگذارد که به جای فردگرایی افراطی بورژوایی ، یک نظم اجتماعی مساواتطلب قدعلم کند اما بی خبر از آن جهانی است که این نظم از عهده یک جامعه قشربندی شده برنمیآید.همانگونه که مارکس معتقد بود بعد از گذر از کمون اولیه و در جوامعی که برده داری، فئودالیسم و یا کاپیتالیسم حاکم است، هیچگونه عدالتی نمیتواند وجود داشته باشد.
در جامعه ای که هرکس بیش از اندازه توانش کار میکند و هرکس فراتر از نیازش برداشت میکند، نمیتوان شاهد اجرای عدالت بود و تقسیم کار به دستیابی عدالت منجر نخواهد شد . در این شرایط است که مرد قهرمان فیلم برای داشتن یک زندگی حداقلی به هر کاری تن در می دهد حتی در مسیر رفت و آمدش مسافر کشی می کند و به ناچار علیرغم مخالفت همسرش تن به کرایه خانه اجاره ای اش می دهد تا کف آسایش رابدست آورد . برای او درمانی نیست که چرا مالک یک وجب جا نیست و بدینسان آزادی اش را باید تحت الشعاع قرار دهد، باید برای به دست آوردن حقوق ابتدایی اش منت تمام همسایگانش را بکشد، همجوارانی که نماد جامعه انسانی در اطراف اویند.
«قندون جهزیه »به درستی اصرار می کند که تشکیلات مقتدر و تمرکزیافته وسیله پیشگیری از اجحافات و بیعدالتیهای جامعه است و نتیجه این می شود که افراد برای تحقق منافع فردی خود گام بردارند و قانون تنها برای ایجاد وضعیتی است که انسانها در آن بتوانند ترجیحات خود را متجلی سازند.
فیلم معتقد است که فقر و نابرابری اجتماعی یا بیکاری، خود به خود موضوع عدالت نیست این عدالت بیشتر به نگرش منفعتطلبانه میانجامد. «راولز» عدالت را حذف امتیازات بیوجه و ایجاد تعادلی واقعی در میان خواستههای متعارض انسانها، در ساختار یک نهاد «اجتماعی» میداند. وی معتقد است عدالت را نباید تصوری حاکی از جمیع اوصاف یک جامعه خوب انگاشت. اودر نظریهٔ عدالت مینویسد: «عدالت اولین فضیلت برای نهاد اجتماعی است، همچنان که حقیقت برای نظام تفکر».عدالت از نظر وی مقدم بر خوشبختی است.
وقتی که گروه فیلمبرداری برای به دست آوردن لوکیشن فیلم به هر حربه ای متوسل می شوند ، وقتی مشاور املاک برای سود بیشتر به هر نوعی انسانیت را زیر قد م هایش له می کند آن وقت کارکرد عدالت شکل ابزارهای اجتماعی به خود می گیرد و مردمانی را حاصل می شود که در پی نفع خود هستند لیکن منفعت حکم می کند که روابط بهتری با هم داشته باشند. همچون مستاجر گربه باز تنها ،که در تقابل با مرد قهرمان داستان است و جایی که نفعش در آن است با او به مذاکره می نشیند.
برای جمع بندی محتوای فیلم قندون جهیزیه به سخنی از افلاطون رجوع کنیم که می گوید:« ما که قانونگذاران شما هستیم می گوییم نه تنها دارایی شما، بلکه خود شما نیز از آن خودتان نیستید بلکه متعلق به کسانی هستید که خانواده شما را تشکیل میدهند»در این مصداق مرد قهرمان تمام دغدغه اش آن است که زنش را خوشبخت کند، برادرش را سرو سامان دهد.فیلم جامعه و بانیان دولتی را نقد میکند و مشکلات اقتصادی را به رخ میکشد و سهم جامعه را در به وجود آمدن این وضعیت در نظر میگیرد
فیلم روی لبه تیغ عدالت اجتماعی حرکت می کند و عدالت اجتماعی را با عدالت معبود تفکیک می کند ، همسر مرد مستاجر به خوبی مرز عدالت را می شناسد و حلاجی می کند و در مقابل همسری که معتقد است همه حق او را خورده اند با موضوع پذیرفته شده برخورد می کند.
قندون جهیزیه”نقد شرایط اقتصادی جامعه به دور از سیاه نمایی است و با نگرشی جامعه شناسانه بررسی تاثیر معضلات اقتصادی و فقر و تنگ دستی در زندگی انسانها و نگرش و مواجه نسل جوان با مشکلات زندگی را به شکلی رئال عنوان می کند.