جامعه سینما :شاهپور شهبازی/جشنواره ی سی و هفتم فجربه پایان رسید. برآیند حس کلی ام را نسبت به «نقاط ضعف» فیلم های جشنواره در چند واژه خلاصه می کنم.
«سلطه تکنیک، فقر اندیشه، عریانی داستان، مرعوبیت ساخت، فقدان عمق، مضامین اخته، عدم شناخت ژانر، تصنع موضوع، ایدئولوژی کسب و کار، معنویت دست آموز، سعادت زنجیر ساز، سلاخی فهم، خودخواهی عقلانی شده، مسخره بازی های توخالی، دغدغه های منحط، هیاهوهای متفرعن، تهی بودگی خیال و غیابِ نگاه…غیابِ نگاه…غیابِ نگاه…..»
در تعداد بسیار کمی از این فیلم ها «نقاط قوت» آنها را در چند واژه خلاصه می کنیم.
«تخیلِ سنت گریز، بلوغ فهم، قاب های دوشیزه، میزانسن های هژمونیک، طراحی های رشک انگیز، بازی های رندانه، موسیقی خاطره ساز و افقِ نگاه…..افق نگاه…..افق نگاه»
همه می دانیم سینما برآیند همه ی هنرها است. آمیزه ی هنر و فن. تاتر، موسیقی، نقاشی، رمان، عکاسی، شعر، مجسمه سازی، بازیگری، نور پردازی، طراحی صحنه، ترکیب بندی، حرکت دوربین، زوایه دوربین، اندازه ی قاب، اندازه ی لنز.
در کتاب «دراماتورژی فیلم» نوشته ام. «سینما چشم نیست. چشم هاست. صدا نیست. صداهاست. دهان نیست. دهان هاست. سینما رنگین کمان هزاران چهره است. آینه ایی در برابر آینه.»
سینما فقط « روایت داستان» نیست. سینما «نورنویسی داستان» است. سینما فقط «شخصیت پردازی» نیست. «قاب پردازی شخصیت» است.سینما یعنی قابلیت بازی میان پلات و لانگ شات. ساختار و کلوز آپ. مضمون و های انگل. هدف شخصیت و تراولینگ. درون مایه و لنز واید. پلات بیرونی و فوکوس. پلات درونی و فلو.برای من فیلم «مسخره باز» (همایون غنی زاده) با تمام اسرارهایش سینما بود. «مسخره باز» با فاصله ی بسیار از سایر آثار دیگر، پدیده ی جشنواره ی سی و هفتم بود، شگفت آور و رشک انگیز.در کتاب «تئوری های فیلمنامه» (جلد اول) نوشته ام، «سینمای کلاسیک گردش انسان در جهان» است.«سینمای مدرن گردش جهان درانسان» است و اکنون اضافه می کنم، «سینمای پست مدرن سرگردانی گردش» است.
فیلم «مسخره باز» در حد فاصل این «سرگردانی» می چرخد بدون اینکه متعلقِ یک «گردش» شود. هم قصه می گوید و هم از قصه می گریزد. هم آغاز، میانه و پایان دارد و هم آغاز و میانه و پایان را در هم می ریزد. مهم تر از همه «عمق نگاه» دارد.