جامعه سینما :آلیس در سخنرانی برای انجمن آلزایمر میگوید: «تا زمانیکه زندهام، میدانم زندهام… پس به خودم میگم در لحظه زندگی کن.»اما برخلاف درک آلیس، «لحظه» سلول بنیادی «خاطره» است. خاطره، چیزی است که به «خاطر» میآید.طولِ زندگی را عمر میسازد، زمان میسازد، عدد میسازد. ثانیه، دقیقه و ساعت میسازد.
اما عرض زندگی را «لحظه» میسازد. «خاطره» میسازد.تراژدی در فیلم «هنوز آلیس» در این دیالکتیکِ پارادوکسیکال است. آلیس در «لحظه» زندگی میکند، اما «لحظه» بدون امکان ارجاع، «لحظه» نمیشود. «خاطره» نمیسازد.
«لحظه» اگر «خاطره» نشود، عرض زندگی محو و زندگی طولانی، طولِ زندگی نمیشود. انسان میماند. معنا میمیرد.رابطهی سوژه و ابژه مخدوش میشود. یعنی سرشت ذاتی، عین یا ابژهای برای اندیشه نمیشود تا تمایز میان «آگاهی بر هستن در جهان» با «غیاب» رخ دهد.هستندهی بیخبر از هستی از «غیاب» باخبر نمیشود. تمایز میان مرگ و زندگی رفع میشود.معنا می میرد
از کتاب « دیالکتیک چشم ها»