مختص جامعه سینما: چند منتقد سینما درباره گران شدن بلیط نظرات خود را بیان کردند و از واقعیت های تلخی سخن گهفتند که امیدی در آن به چشم نمیآید. گویی صنعت سینمای ایران عملاً مجموعه ورشکسته است که این بلیط چندان مسئله جدی نیست.
به تماشاگرانشان هم رانت بدهند
پیمان شوقی: پاسخ آری یا نه به سوال افزایش قیمت بلیط سینماها ( که بر اساس آمار ۳۴ میلیون بلیط فروخته شده در یک سال، حدود یک سوم جمعیت کشور از آن استفاده میکنند) باید بر اساس عدد و رقم باشد نه ایده های پراکنده و خام. واقعیت تلخ این است که با تقسیم عدد ۱۹۰۰ میلیارد تومان فروش کل سینما بر ۶۰ فیلم اکران شده در سال ۱۴۰۳، به میانگین فروش ۳۱٫۵ میلیارد برای هر فیلم میرسیم.
یعنی با توجه به هزینههای سرسامآور تولید امسال که بین ۱۵ تا ۳۰ میلیارد تومان تخمین زده میشود، صنعت سینمای ایران عملاً مجموعه ورشکسته و متکی به پولهای تزریق شده است! زیرا تنها ۱۰ فیلم از این ۶۰ فیلم فروشی بالای ۶۰ میلیارد تومان داشتهاند که با کسر حق سینماداران، میشود معادل سرمایه تولید به علاوه اندکی سود.
صنعتی که تنها ۱۶ درصد محصولاتش سودده باشند باید درش را گِل گرفت و خلاص؛ حالا اینکه گل نمیگیرند و همچنان به تزریق مستقیم و غیر مستقیم پول به آن ادامه میدهند، خودش از عجایب روزگار است و بیانگر پشت پردههایی که همه از آنها باخبریم. از این منظر، میشود انتظار داشت حالا که برای تولید فیلمها رانت میدهند، به تماشاگرانشان هم رانت بدهند و با تدارک انواع طرحهای تشویقی، به جای افزایش قیمت بلیط مابهالتفاوت آن را در قالب سوبسید به سینمادار و تهیه کننده بدهند.
اما از طرف دیگر اقتضائات توسعه در یک بازار پویا و شفاف این است که قیمتها واقعی شوند. از این سویه اگر نگاه کنیم گران شدن بلیط سینما اگرچه قطعاً به محرومیت بخشهای آسیب پذیر جامعه و ریزش عددی تماشاگران میانجامد، ولی از یک طرف زیان آورده تولیدات رانتی را بالا میبرد و پرونده تصویب کنندگان و سازندگانشان را سنگینتر میکند و از طرف دیگر اهالی سینما را وادار به مدیریت دقیق پروژهها، کاستن از هزینههای زائد تولید و بالا بردن کیفیت محصولاتشان خواهد کرد. زیرا تجربه ثابت کرده که مخاطب ایرانی برای دسترسی به تفریحات محبوبش – به شرط رضایت از کیفیت آن- ابایی ندارد. میماند همراهی نگاه رسمی و خودداری از ممیزیهای سلیقهای که به فیلمهای با کیفیت از سازندگان معتبر مجال رقابت با فیلمهای مبتذل عامه پسند را بدهد.
فقط ایکاش انجمن سینماداران هم در فکر بازارسازی و زنده کردن سانسهای مرده سینماها باشد. اختصاص بلیطهای ارزان برای سانسهای صبح یا تخفیفات ویژه برای بلیطهای دسته جمعی و تعامل با وزارتخانههای مختلف به ویژه آموزش و پرورش برای اختصاص بلیطهای گروهی به زیرمجموعههای این وزارتخانهها میتوانست و میتواند نشانه تفکر و پویایی حاکم بر این انجمن باشد؛ تا به این متهم نشوند که همیشه سراغ سادهترین راه حل برای مسئله یعنی گران کردن بلیطها میروند.
یک تصمیم خیلی اشتباه
حسام فروزان: خیلی تصمیم اشتباهی بود. تعداد تماشاگران کمتر خواهد شد. همان ۸۰ تومان هم گران بود و خیلی از خانواده های طبقه متوسط و جوانان فقط در روزهای نیم بها به سینما می رفتند. ظاهرا تنها چیزی که مهم است منافع سینماداران و تهیهکنندگان است.
برای مخاطب کنسرت های ریوندی قیمت صد هزار تومان رقم پایینی به حساب میاید
محمد رضا لطفی: شخصا معتقدم این وضعیت آشفته ی سینما که باعث نابودی سینمای واقعی شده مقصرشان یکی تهیه کنندگان کارنابلد و بی سواد و بدون نام و تجربه هستند و دیگری سالن داران سینما اما به شخصه فکر می کنم بلیت صد هزار تومان که معادل یه بستنی چوبی هست و در مقایسه با قیمت اقلام حتی فرهنگی باز هم پایین ترین رتبه رادارد، عدد بالایی نیست، ضمن اینکه نباید فراموش کرد که به لطف دوستان مدیریت قبلی کلا جنس مخاطب سینمارو شخم خورده و تغییر کرده. سنگ خانواده ها را به سینه زدن در شرایط فعلی بیهوده است، چون خانواده ها نیاز تصویری خود را دیگر از سینما تامین نمی کنند و مشتری ماهواره ها یا نهایتا پلتفرم ها هستند. جوانانی هم که هنر برایشان کمی مهم هست انتخابشان تئاتر و کافه و نهایتا دیدن فیلم در سینمای خانگی منزل است.
آن مخاطبی که الان سینما میرود مخاطبان کنسرت های ریوندی و حمید ماهی صفت هستند که میروند آن کنسرت ها یا سینما که لودگی ببینند، منتهی بلیت ریوندی و ماهی صفت هشتصد هزار تومان هست، ولی سینما هشتاد هزار تومان و برای همین سینما را انتخاب می کنند برای آن مخاطب همچنان قیمت صد هزار تومان رقم پایینی به حساب میاد
مساله سینمای ما الان بلیط نیست
علیرضا بهنام: قیمت بلیط معلوم بود که بالا میرود. در هر بار شوک تورمی قابل انتظار است که چنین اتفاقی بیافتد. در مجموع پایین آمدن استقبال از سینماها هم نمیتواند جلوی این اتفاق را بگیرد چون عایدی سینماداران و تهیهکنندگان با فرض پایین بودن فروش هم یا ثابت میماند یا افزایشی جزئی پیدا خواهد کرد.
مساله سینمای ما الان بلیط نیست. مقررات دست و پاگیری است که بیش از نیمی از توان سینمای ما را از گردونه مجاز اکران خارج میکند. آنچه درون مرزهای اکران باقی مانده برای بسیاری از گروههای اجتماعی جذابیت ندارد و امکان رقابت با دیگر مبادی پخش فیلم نظیر پلتفرمها و بازار غیر رسمی فیلم را به کلی از دست داده است. برای اصلاح این وضعیت هم کاری از دست مسئولان سینمایی ساخته نیست. وضعیت این است که فیلمهای موجود و در نوبت اکران با بلیط سی هزارتومانی هم مخاطب جدیدی ندارند و از سوی دیگر مخاطبان کنونی آنها با بلیط صدهزارتومانی هم به تماشای آنها خواهند رفت.
نه فروش فیلمها اهمیت دارد و نه ساخت شان
ذبیح اله رحمانی: دیده ها، شنیده ها و تجربه های شخصی ام میگوید که سینمای دولتی و سینماداران دولتی حرف اول وآخر را می زنند. داشتن سینما مثل داشتن حسینیهها که در روزهای حساس نیاز به مخاطب دارند و بقیه روزها که مناسبتی دندان گیری ندارند، قطعا برایشان نه فروش فیلم ها اهمیت دارد و نه ساخت فیلم ها در اولویت قرار دارند.
همینکه بشود بگوئیم که ما هم سینما داریم برایشان کافی هست. مثل انبوه جشنواره های بی خاصیت از عمار بگیر تا جشنواره رشد که بود و نبودش به بهبود هنر آموزش کمک شایانی نمی کند.اما برای عده ای سفره ای پهن و جمع می شود. وقتی از رشد و تعالی فرهنگ جامعه سخن به میان می آید، همگی کارشناش زبده و برجسته ای هستند. چنان گوش فلک را کر ولال می کنند که احدی نمی تواند به آنها اعتراض کند.
بقول یک رئیس جمهور خیالی، ناترازی بیداد می کند. پردیس های سینمایی که عموما متعلق به شهرداری هاست، بیش از یک وصد پنجاه سینما ضمیمه سازمان تیلیغات و عده ای هم شخصی که همین ها از دولتی ها سخت گیر تر هستند. تعدادی از سینماها هم به مراکز دولتی و ارگانی تعلق دارند. بنابراین بنا براصل ۴۴ قانون اساسی که رکن مهم خصوصی سازی و برگ برنده سلایق مختلف و گرایش به مردم دارد، عملا وجود خارجی نداشته و نخواهد داشت. سینما در ایران برای حاکمان بیلان کار، کنترل جوانب و نظارت و کندتر شدن روند روبه رشد آگاهی مردم را بازی می کند.
باز آه و باز نگاه؛ درست مثل سفره این روزها!
محسن(امید) سلیمانی فاخر:حقیقت امر این است که این وانفسای گرانی افسارگسیخته، دیگر ۲۰ هزار تومان ناقابل خیلی به کار مخاطب سینمارو نمی آید. سینما جان میخواهد که ندارد، سبیل اعتدال می خواهد که ندارد ، فکر و اندیشه و تامل لازم دارد که ندارد. بگذاریم آنها که سینما را در دست دارند و فیلم های پرصدا وصدای زرد و ضعیف و لاغر و بیدست وپا می سازند ۲۰ درصد بر پول های جیبشان افزوده شود و تماشاگر باز آه و باز نگاه سهمش باشد؛ درست مثل سفره این روزها!