مختص جامعه سینما:مصطفی مهرآیین/والتر بنیامین در مقاله تاثیر گذار خود « تجربه و فقر» به طرح این پرسش می پردازد که زندگی اجتماعی امروز انسان با توان تجربه اندوزی، توان روایتگری تجربه و توان خلق تجربه های جدید انسانی چه کرده است؟
پاسخ بنیامین آن است که جامعه ، نظم اجتماعی و نهاد های اجتماعی تبدیل به عامل مرگ تجربه انسانی و تجربه زندگی اجتماعی شده اند. او در گزاره ای زیبا می نویسد:« ما فقیر شده ایم. ما از میراث انسانی یکی پس از دیگری دست برداشته ایم».
او در این مقاله نشان می دهد که ما چگونه توان تجربه اندوزی از گذشته به شیوه ای که همه در کنار پیری جمع می شدیم و او از تجربه های ناب انسانی خود سخن میگفت را از دست داده ایم. بنیامین همچنین نشان می دهد که چگونه فجایعی همچون جنگ یا زندگی در موقعیتی همچون جنگ و منازعه توان روایت گری انسان را نابود می کند و مرگ انسان را رقم می زند.
او معتقد است در موقعیت های همچون جنگ و حتی زندگی روزمره شبیه جنگ ما عمق فاجعه باعث خاموش و تعطیل شدن زبان می شود و سکوت را بر انسان حکمفرما می کند. او همچنین سخن از تعدد تجربه های انسانی در حیات شهری و چگونگی خسران تجربه در نتیجه تجربه کردن موقت موقعیت های بسیار می گوید. به باور بنیامین ما تجربه نمی کنیم چون زیاد تجربه می کنیم.
به باور او اصولا در چنین شرایطی ما قادر نیستیم همچون انیشتین تمام وان خود را معطوف بر پرسش ها یا محدوده های کوچک تجربه نماییم و با عمیق شدن در آن ها جهانی جدید را به انسان معرفی کنیم. ما آنقدر گرفتار تجربه موقعیت های متفاوتیم که قادر به پیوند گرفتن با هیچکدام از آن ها نیستم. ما علاقه طولانی مدت به هر پدیده ای را از دست می دهیم تا فقط یکبار با پدیده های متفاوت مواجه شویم و سرخوش باشیم که چشمان ما چیزی ر از دست نداده است.
در سطح کلان نیز، جامعه یا نظم اجتماعی موجود با حاکم کردن یک قرائت یا روایت اجرایی- مدیریتی- ابزاری از زندگی و تقلیل انسان ها به اعداد و ارقام، ما را از تجربه عمیق زندگی بازداشته و اصولا باعث شده است که ما آرام آرام از تمامی تجربه های انسانی انباشت شده خود دست بکشیم و روز به روز از این منظر فقیرتر و فقیرتر شویم.