اختصاصی جامعه سینما:محسن سلیمانی فاخر/ سریال نفس گرم با درشت گویی و با برامدگی چشمگیر با فیلمنامهایی شخصیت محورو مبتنی بر سبک زندگی دینی قصدالگوسازی دارد آن هم الکوسازی برای زنان و خانواده ها: گذشت و خویشتن داری ،صبرو محک ایمان و رازداری .
نفس گرم روای مشکلات و دغدغه های زندگی چندین زن است زنی به نام ملیحه است که از زاویه دینی سعی دارد راهحلی منطقی برای مواجه شدن با مشکلات و ناملایماتی زندگی ارائه کند .
زنی دیگر به نام «فروغ» که همسرش را ازدستداده و تلاش میکند تا خانوادهاش را مستقل از خانواده همسرش اداره کند، مونس زن منفور داستان که با لجاجتهای زنانه خود می خواهد از ملیحه و پسر خوانده اش انتقام مرگ دخترش را بگیرد و ناهید زن مستاصل و در مانده ای که از سر ناچاری به هوویش پناه می آورد
و رعایت حال ملیحه را میکند و آن سو تر زن افسرده و پرستاری که نمی داند از زندگی چه می خواهد و گره خوردن سرنوشتش با اسماعیل بهعنوان یکی دیگر از شخصیتهای مهم و گنگ داستان که به نوعی با مادر خوانده اش پیوند می خورد وحال تمام این زنان در زیر سایه ملیحه یا دست به کار می شوند یا با تدابیر وی اقدام می کنند.
اما ملیحه خانم محور قصه زن نازایی است که پس از سی سال زندگی مشترک متوجه میشود شوهرش همسردوم گرفته و ازاو فرزندی درراه دارد و از یکسو با مرگ او و از سوی دیگر با ازدواج مجددش با چالش بزرگی مواجه شده و در عین حال ایمانش در بوته آزمایش قرار میگیرد. شخصیتی که بنمایه مذهبی قوی داشته و از آرامشی درونی برخوردار است و از دیگران هم غافل نشده و به شکلهای مختلف سعی در حل مشکلات آنها دارد.
خانواده اصلی «نفس گرم» خانوادهای معیارمحور است گاه بر محوریت مرتضی هدایت میشود و گاه ملیحه که به طرق مختلف در وادی محک قرار می گیرد .زنی که دلبسته پاکدامنی و حفظ حریم خانواده است و دغدغه اصالت دارد و حریم خانواده رامیشناسد اما رفتار او حاکی است که سریال می خواهد باز تعریف دیگری از مفهوم « زن دوم» ارائه دهد
و خیلی آرام و نامحسوس بگوید این انقلاب درون خانوادگی می تواند باب زندگی دیگری باشد که هم تنوع دارد و هم می توان در سایه ارامش حتی به کمال رسید اما فیلمساز در خلق این مفهوم زمینی و شخصیتش به اغراق و دگر اندیشی رسیده است.و ملیحه مساوی یک فرشتهی تمامعیار است.
حتی سریال بر دیگر خصیصه انسانی به باز تعریف دیگری می رسد که هر چند از بعد دینی قابل پذیرش است اما برای هضم آن از سوی زن مواجه شده با این مشکل باید به دلایل دیگری اندیشید .
سربال خیانت و عدم تعهد مرد درقبال همسرش و سی سال زندگی مشترک را نه تنها امری مذموم نشان نمی دهد بلکه سعی می کند به گونه ای جلوه دهد جلوه دهد که هم حاج خانم ملیحه مقصر است و هم این اتفاق در رازی نفهته است که در آخر هم گشوده نمی شود. .
اما سریال با تاکید غیر قابل باور الگو سازی هایش را با مشکل عدیده ای روبرو می کند، سوراخ ها و حفر هایی که این الگو سازی را کم رونق و گاها در جهتی عکس متبادر می کند.
اینکه اثر تمام تلاش خودراکرده که این مرد ۶۰ساله هوس بازنیست و ازسرلطف و کمک با ناهید ازدواج کرده و هدفش بچه نبوده و فقط ناهید را به ارزویش رسانده است .ناهیدی که ان قدر بدبخت نیست زنی طلاق گرفته است که بامادربزرگ پیرش زندگی می کند و با اینکه می دانسته حاجی متاهل است به جنس خودش خیانت کرده وبا او ازدواج و حتی کربلا هم رفته اند.
از اصلی ترین چالش ها سوال برانگیز است که شخص دیگری نمی توانستند ناهیدرا به آرزویش برسانند و فقط مانده بود حاج مرتضی دست به کارشود . رازی که حاج مرتضای مومنپیشه در سینه دارد و ملیحه دست به دعا و با کندوکاو و سفر به کاشان به دنبال رازگشایی و یاری رسانی است. از سویی دیگر همسابه های حاج خانم زن و شوهری هستند
که اختلافات احمقانه ای باهم دارند و خانه بزرگی را که حاج مرتضی با بهای اندک به انها اجاره داده تا وقتهایی که کاشان سرگرم زندگی دومش است ملیحه تنهانماند ،رها می کنند و میروندو حاج خانم تنها ترازقبل شود و برود خودش را اصلاح کند نمی تواند این حاجی عارف را توجیه کند.
با این حال «نفس گرم» حاوی نگاه ساده و مثبت به زندگی و توجه به نتایج رازداری و صبوری است و از سویی به خوبی بر ویزگیهای رفتاری ایرانی ها اشاراتی دارد به طورمثال بعدازبلوایی که برادرشوهر فروغ در نمایشگاه خیریه به راه می اندازد باعث میشود هفته بعد خانم هایی که پای وعظ ملیحه خانم می نشستند اعلام کنند که نمی آیند و همین فروغ بعد از این همه لطف و کمک های ملیحه خانم ،رودروی او می ایستد و به او یادآوری می کند به جای کتاب خواندن به نصایح شوهرش توجه کند.
نفس گرم با ضعف ها ی عمده اش در اغراق ساز ی ها باز هم سریال محترمی است که لااقل در درشت نمایی هایش سنگینی را به اخلاق مندی در زندگی متمایل کرده است و برای ترویج زندگی مبتنی بر اخلاقیات تلاش می کند از عکسالعمل های ملیحه خانم در شکل عصبانیت یا گله و شکایت از زندگی و همسر و اتفاقات نا مطلوب زندگی تا نوع و لحن کلامش، نشان دادن عصبانیتش، نشان دادن تردیدهایش و حتی زمانهایی که به نظر میرسد دیگر قادر به تحمل نیست به دعا و نماز پناه می برد و ارامش را در دل گروه دادن به دین می داند.