مختص جامعه سینما :تبلیغات و هیجانات زودگذر مخاطبان؛ دلایل دیده شدن سریال«بازی مرکب» است .رضا ظفری با نگاه جامعه شناسی ، به تبلیغات و هیجانات زودگذر اشاره می کند و می نویسد : بازی مرکب، اسمی که چند وقتیست دارد اینترنت و فضای مجازی را منفجر میکند.
یک سریال ۸ قسمتی محصول کُره، که از قرار معلوم توسط نتفلیکس خریداری شده و در طی این مدت کوتاه از انتشارش، طرفداران و به قول معروف fan boy های زیادی پیدا کرده است .
اما آیا این سریال که بسیاری به آن واکنش های متفاوت نشان دادند، از لحاظ سینمایی حرفی برای گفتن دارد؟ این سوالی میباشد که قرار است به آن پاسخ داده شود.
بدون مقدمه، بازی مرکب از آن دسته آثاریست که میتوان ندیده نقدش کرد. اما چگونه؟ این، یک مسئله ی مهم است که تأثیر تبلیغات و معرفی های اطرافیان در جامعه های مختلف، در هر عرصه ای کارساز تر از تبلیغات صرف و هزینه های یک طرفه ی کلان برای آن عرصه است.
سیاست های اقتصادی پیشرفته ی جهان نیز به همین شکل است. مثال بارز آن عملکرد کمپانی های تحت حمایت network Marketing میباشد که بدین صورت است:
کمپانی های جهانی از نوکیا در مشرق تا بادران در ایران خودمان، همه و همه با تبلیغات مردمی طرف اند. این، یک نمونه ی اقتصادی به صرفه برای تبلیغات گسترده ی کالایی در جهان است. راهکاری که گویا در این روزها که هنر به کالای مصرفی و بی دوام خانوار ها تبدیل شده، توسط آنان پیگیری و اجرا میشود.
ایده وامدار بازی مرکب آثاری چون اتاق فرار و سری ارّه است
ساده، بازی مرکب همچون ۹۹ درصد آثار نتفلیکس، کالایی بی دوام و مصرفی است و پس از یک بار استفاده کردن دور انداخته میشود. این سریال، تجلی معنای ماقبل بد فراستی است! وارد ساختار فیلم میشویم. فیلمی با ایده ای کهنه و پرداخت ضد کُره ای. فیلم بیشتر حالت غربی شرقی پیدا کرده و ما شاهد مولفه های سینمای بومی کُره در آن نیستیم.
این ایده وامدار آثاری چون اتاق فرار و سری ارّه است. سازنده گفته که به خاط ساخت آن بسیار آزار و اذیت شده. خب مسلئه ی جدی خود را نمایان نمیکند. چرا اصلا باید برای بازی مرکب نوشت؟ مگر میشود فیلم یکبار مصرف را نقد کرد؟
پس چرا این همه نوشته و تبلیغات از آن در فضا های مختلف پخش شده. دوستانم همه جا میگویند بازی مرکب. وارد اینستاگرام میشوم، بازی مرکب. میخواهم مقاله بخوانم، بازی مرکب.
سیاست network نتفلیکس اینجا از سایه ها بیرون زده و خود را نمایان میکند. یکی از هنرمندان عزیز کشور، چند روز پیش در واکنش به این سریال، موفقیت آن را مدیون تبلیغاتش میدانست. این حرف کاملا درست است.
تبلیغات بیش از حد سریال در فضای مجازی، که ناشی از کم تجربگی و بی سوادی عموم مردم(نه تنها کشور بلکه جهان) است،همان مشکلی است که تربیت حس را در هنر مدرن خدشه دار کرده. یعنی اینکه مخاطب امروزی دوست دارد بیشتر چشمانش ببیند تا مغزش.
بیشتر دوست دارد لایه های اصلی پدیده ها را ببیند و ذهنش دچار تنبلی مزمنی شده. از آنجا که چشم، با خطا های متعددش، راهکاری برای حل مشکل خود ندارد، اما خطاهای ذهن با منطق حل و فصل میشوند.
بازی مرکب در کنار وجه سرگرم کنندگی مخاطبان امروز، تنها دلیل دیده شدنش را مدیون تبلیغات و هیجان زودگذر مخاطبان کم سن و سال و اینترنت باز (و عمدتاً سریال بین) است.
غیر از این هیچ چیزی در اثر، به آن معنا که دغدغه، در آن تجلی یافته باشد و موجودی زنده و مستقل به نام اثر هنری خلق کند، وجود ندارد . دلیل اینکه بسیاری از دوستان فیلم را ماقبل بد میدانند نیز ایده ی تکراری آن است.