مختص جامعه سینما: بهروز حسینی| این روزها فیلم «پسر انسان» ساخته سپیده میرحسینی اکران آنلاین است. فیلمی با موضوع اختلال هویت جنسی و شخصیتهای ترنس که مملو از موقعیتهایی بدیع در جامعه است. با کارگردان فیلم درباره این اثر گفتگو کردیم، او آنقدر دغدغه موضوع انسانیت را دارد که در فیلم بعدیاش نیز بر همین محور و عشق و امید تمرکز دازد. او میگوید: ببینید ما بستر سازی میکنیم، شاید اگر همین سوژه در یک کشور دیگر مثل آمریکا یا شیلی میساختیم مردم خیلی بیشتر جبهه میگرفتند.
چه اتفاقی افتاد که وارد عرصه هنر و کارگردانی شدید؟
من سالها پیش باستان شناسی قبول شدم و تا دکترای این رشته تحصیل کردم، با گروههای بین المللی کار کردم که معروفترینشان گروه دکتر یوسف مجید زاده بود. همراه ایشان و یک گروه کانادایی وفرانسوی کار عملیات حفاری و باستانشناسی را در یکی از مهم ترین سایتهای جهان در جیرفت شروع کردیم. این اتفاق باعث شد که با آقای ایرانلو آشنا شوم، ایشان برای شبکه جام جم فیلم های مستند تهیه می کردند، ما یک سری برنامه برای این شبکه تهیه کردیم. در یکی از حفاری ها، جسدی پیدا کردیم که زیست آن مربوط به هزاره چهارم قیل از میلاد بود. من روزهای زیادی به این جسد فکر می کردم و درباره آن خیال پردازی و تصویر سازی می کردم. این تصویرسازی را با دوستانم و آقای ایرانلو به اشتراک گذاشتم. دو نمایشنامه به نام های آنتروپی و راه پله، که یکی از آنها را در سال۹۸ با بازی بهاره رهنما و کاوه آفاق بر روی صحنه تئاتر شهرزاد بردم. در ادامه اولین فیلم کوتاهم را ساختم که چندین جایزه بین المللی گرفتم. این اتفاقها باعث شد به صورت حرفه ای وارد این عرصه شوم. جدی ترین کار من، فیلم پسرانسان است.
ایده فیلم چگونه به ذهنتان رسید؟
همیشه به این اصل باور دارم که به عنوان یک هنرمند، باید به این موضوع از زاویه جدید فکر کرد. دوست ندارم صرفا یک روایتگر هنری باشم. برای همین خیلی به زندگی اطرافیانم و زندگی «پویا» که داستان فیلم بر اساس زندگی او بود دقت کردم. این مسئله جالب و مهم است که او یک شی نیست او انسان است! ما اولین باراین فیلم را به این دوست عزیزمان نشان دادیم و خیلی تحت تاثیر فیلم قرار گرفت. این داستان را به فیلمنامه تبدیل کردم ودر ادامه سرمایه گذار پیدا کردم.
فکر میکنید جامعه ایرانی در حال حاضر که در سال ۲۰۲۵ هستیم این مساله را پذیرفته است؟
ببینید ما بستر سازی می کنیم، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که همه مثل ما فکر کنند و این مساله را بپذیرند. شاید اگر همین سوژه در یک کشور دیگر مثل آمریکا یا شیلی میساختیم مردم خیلی بیشتر جبهه میگرفتند. این کشورها دراین زمینه خیلی تندروتر هستند. خیلی جاها بیان این گونه مسائل خیلی سختتر است. برای همین ما باید ازاین باب خوشحال باشیم که جامعه ما تا حد زیادی از این مساله گذر کرده است، چرا؟ چون همین اندازه که ما توانستیم این فیلم را بسازیم، درباره آن جلسه نقد بگذاریم و حرف بزنیم نشان دهنده این مساله هست که آمادگی پذیرش این موضوع در جامعه ما وجود دارد.
بازخورد منفی هم داشتید؟
نه، چون فیلم قصه داشت و یک داستان خانوادگی را روایت می کرد. اکثر مخاطبان درگیر داستان میشوند. من اصلا بازخورد منفی نگرفتم اگرهم بوده مربوط به ریتم فیلم بوده که بعضی ها گفتند ریتم فیلم کند است، البته من برای این موضوع دلیل دارم و دلیلش این بود که من می خواستم مخاطب بیشتر فکر کند و یک زمانی بدهیم تا مخاطب بتواند با قصه ارتباط برقرار کند.
علت این که از نمای نزدیک در فیلم برداری استفاده کردید، همین موضوع بود؟
ببینید فرم ومحتوا در خدمت یکدیگرند. می خواهم درباره اهورا(نقش اول فیلم) صحبت کنم که با وجود این که قانون اجازه تطبیق جنسیت را داده ولی خانواده خودش او را نپذیرفته است. این آدم تحت فشار است و میخواهد چیزی را پنهان کند و چیزی را بگوید که نمی تواند. این در فشار بودن را ما باید به مخاطب منتقل کنیم و برای همذات پنداری بیشتربا مخاطب از نمای نزدیک استفاده کردیم.
با توجه به داستان فیلم، بُعد حقوقی قصه برایتان مهم بود یا بعد روانشناختی آن؟
آن زمانی که در ابتدای فیلم داستان اهورا و درگیری بردارش با وی سر میزان ارث را بیان می کردیم خودش می توانست فیلم دیگری باشد. برای همین اگر زیاد به بُعد حقوقی آن می پرداختیم فیلم به حاشیه میرفت و ازخود کاراکتر دور می شدیم. من فقط سعی کردم در ۱۵ دقیقه اول فیلم این تلنگر و به مخاطب بزنم واین داستان را بگویم. من با خیلی از حقوق دانها صحبت کردم همه آنها گفتند زمانی که فردی عمل تطبیق جنسیتی را انجام می دهد اگر والدین وی فوت شده باشد، براساس اخرین هویتی که دارد ارث به وی می رسد. البته در این زمینه هم اختلافاتی هست، به خاطر همین این مساله پیچیده بود و ما داستان در حد یک پرانتز باز کردیم که مخاطب با این مساله آشنا شود.
آیا پس از ساخت فیلم، از نهاد یا گروهی تحت فشار قرار گرفتید؟
زمانی که خواستم این فیلم را بسازم با چند تهیه کننده صحبت کردم و آن ها گفتند این فیلمنامه اصلا مجوز نمی گیرد. من تصمیم گرفتم خود تهیه کننده فیلم باشم. به شورا رفتم و با مدیران ارشاد صحبت کردم و آنها پذیرفتند. داستان فیلم فراتر از بحث جنسیتی است که حالا بخواهد سانسور شود. این فیلم خیلی شریف است. ما داخل فیلم هیچ نمادی از ترنس سکشوال نمی بینیم. فیلم اصلا بدآموزی ندارد و میتواند مرجع آموزشی خوبی برای خانواده ها باشد.
نام فیلم پسر انسان است، چگونه به این اسم رسیدید و ترجیح دادید نام این فیلم باشد؟
کلا اسم پسرانسان را بر اساس نقاشی از«رنه ماگریت» هنرمند فرانسوی با نام پسر انسان گرفتم. از این تابلو در سینما یک باز تعریفی کردم، به این معنا که همه ما در زندگی رازهایی داریم که نمیخواهیم فاش شود و کسی از آن ها باخبر شود. در تابلو «رنه ماگریت» پشت سر کسی که کت وشلوار پوشیده و کراوات زده است یک دریا وجود دارد که در حقیقت خواهر نقاش خودش را در دریا غرق می کند و خودکشی می کند. این راز زندگی ماگریت بوده است. در فیلم هم، اهورا یک رازی داشته است که ۱۸ سال قبل یک هویت دیگری داشته است. همه ما می توانیم پسر انسان باشیم. هر کدام از ما رازی داریم که شاید نخواهیم کسی بداند و من دیدم این می تواند بهترین اسم باشد.
برای مخاطبانی که کار شما را دنبال می کنند چه خبری از کار بعدیتان دارید؟
پروژه بعدی من فیلمی است به نام «آفرینش انسان» که آن هم بر اساس نقاشی «میکل آنژ» نام گذاری شده است. یک داستان سایکودرام و رواشناختی است و بر اساس زندگی واقعی برادرم است و فکر می کنم چنین فیلمی در سینمای ما ساخته نشده است. می توانم بگویم با قصه این فیلم سال ها زندگی کردم. امیدوارم بتوانیم درهمین یکی دو ماه فیلم را شروع کنیم. فیلم از اختلال اسکیزوفرنی صحبت می کند و سرشار از عشق و امید است.