مختص جامعه سینما: علی احسانی| اگر شکستن «تابوها» از تصویر و تصوری که از زندگی روزمره جامعه ایرانی در این ۴ دهه رسم شده را در ارزیابی یک اثر سینمایی امتیاز محسوب کنیم، چنین معیاری نمی تواند عامل مهمی برای سنجش «کیک محبوب من» اصل قرار داد. چه بخواهیم چه نخواهیم سینمای زیرزمینی ایران در برابر سینمای رسمی این دیار در این چند سال قد علم کرده و حداقل تابوشکنی برای زیر ذره بین بردن معیار های زیبا شناسی و دراماتیک فیلم، دلیل قانع کننده ای برای اهل فن نیست. سال پیش علی احمد زاده با ساخت «منطقه بحرانی» خط بطلانی بر این تابوشکنی کشیده و «کیک محبوب من» اولین نمونه نیست و نخواهد بود.
احتمال بارانی
مشکل «کیک محبوب من» دوپاره گی اثر است که بین بیانیه سیاسی و یک ملودارم اجتماعی سرگردان است که نه در مورد اول به توفیق می رسد و نه روایت داستان ساده رابطه یک زن و مرد تنها، ما را در مقام مخاطب قانع می کند. «مهین» تنهاست، فرزندانش هم حوصله مکالمه تصویری هر چند اندک را با مادر ندارند. پیرزن مهمانی که ترتیب داده حتی میان دوستانش سخنش خریدار ندارد. او دنبال رابطه برقرار کردن با جنس مخالف است؛ چه از جنس فیزیکالش که در چسباندن خود به مشتری مردِ صف نانوایی به توفیقی نمی رسد و چه از لحاظ عاطفی که با «فرامرز» در سطح می ماند و به عمق نمی رسد.
مهین تصادفی در غذا خوری بازنشستگان ارتش «فرامرز» را کشف می کند. تصادفاً فرامرز هم تنهاست و تمام مشخصه هایی که مهین مد نظر دارد در یک واگویه توسط «فرامرز» برای همکاران سابقش در رستوران و مخاطب اعلام می شود. رزمنده ارتشی سابق و راننده کنونی آژانس، یک پیشینه حساس و یک اکنون خنثی و تکراری دارد. مهین هم در مقام مسافر این راننده، یک شغل معتبر (پرستار بازنشسته) و یک اکنون خنثی دارد. در یک شب بارانی این زوج پیر در خانه مهین خلوت می کنند. اما فیلمساز در واکاوی مطالبات و خواسته های این زن و مردی که نسلشان سوخته در سطح می ماند. به قول شاعر: در «خور، خواب، خشم و شهوت …» متوقف می شود.
برخی از همراهان فیلم معتقدند : «حال را دریاب، گذشته را رها کن!». اما این حالِ فیلم خیلی بی حال و نزار است. چون اهرم سازندگان اثر در این بخش تنه فیلم بر گفتار سوار است. اما گفتار نه پیش برنده است نه تاثیر گذار. این مسافر زورکی و راننده آژانس، اکنون که فرصت هم کلامی پیدا کرده اند، در باب زن فضول همسایه، باغچه و گل شب بو، ریحان و … سخنوری می کنند و در این فرصت آرامش پس باران شدید، الکی خوش هستند در حالیکه در واقع امر با توجه به داده های فیلمسازان در ارتباط با خاطرات و مخاطرات دو قهرمان اثر این خوشی بیشتر شبیه ناخوشی است و جعلی به نظر می رسد.
احتمال اسیدی
دغدغه های اجتماعی – سیاسی فیلمسازان با چند گفتار و سکانس لایتچسبک گشت ارشاد به فیلم سنجاق شده است. «کیک محبوب من» تکلیفش با خودش و مخاطب مشخص نیست. حداقل «درخت انجیر معابد» که تقریبا همزمان با این فیلم در فضای مجازی عرضه شد از این شاخه به آن شاخه نپریده و قصه اش را هر چند کج دار و مریز در قالب یک تریلر سیاسی به فرجام رسانده است.
مشکل محوری و ساختاری «کیک محبوب من» ظرفی است که سازندگان آن برای شکل گیری محتوای مد نظرشان انتخاب کرده اند. فیلم دو قهرمان دارد؛ زن (مسافر) و یک مرد (راننده آژانس) که اگر بخواهیم در ظرف مسافر و راننده تاکسی دغدغه ها و مطالبات آنان را (اجتماعی – سیاسی) باز تعریف کنیم، می توان به فیلم «دادیو ۲۰۲۴» ( Daddio) نمونه خارجی آن که امسال اکران شد اشاره کرد. یک مسافر زن (داکوتا جانسون) با راننده تاکسی (شون پن) در یک بازه زمانی حدود صد دقیقه در یک دوئل نفس گیر با دیالوگ های سنجیده و درخشان «کریستی هال» نویسنده و کارگردان «دادیو» دغدغه های اجتماعی، سیاسی و معضلات خانواده گی دوران معاصر را رصد می کنند.
تمام رخدادهای فیلم در مسیر فرودگاه نیویورک تا خیابانی در منهتن در فضای بسته تاکسی سپری می شود. کلارک (راننده تاکسی) مانند یک فیلسوف و منتقد اجتماعی هم مسافرش را با توجه داده هایی که به شکل قطره چکانی ارائه می دهد زیر ذره بین می برد و هم جامعه ای که این دو نفر در آن تنفس می کشند را حلاجی می کند.
راننده و مسافر «کیک محبوب من» با پیشینه اجتماعی و حرفه ای که قبلاً در آن مشغول بوده اند، چه آورده ای با اهرم گفتار برای مخاطب دارند. آیا به صرف این که زن ایرانی را بدون پوشش اجباری در خانه می بینیم و مرد ایرانی پیاله ای اشربه به خندق بلا می زند، این تصویر واقعی اعتبار و امتیازی برای اثر محسوب می شود. همانطور که در ابتدا اشاره شد فیلم بین بیانیه سیاسی و تعریف یک درام اجتماعی سرگردان است. حتی مرگ فرامرز و چال کردن جسد در باغچه منزل ناهید بیشتر شبیه یک بیانیه و کنایه سیاسی است که مردگان هم جایی برای آرامش و تدفین ندارند.
«کیک محبوب من» در سازمان ساختاری خود چند بخش مقبول دارد. نخست اینکه از منظر دیداری بخصوص در فضای خانه و حیاط از زمانی که فرامرز وارد این جغرافیا می شود فیلمسازان با فاصله و بیشتر در نمای متوسط تا باز، هر دو قهرمان را رصد می کنند به تعبیری تک افتادگی و تنهایی این دو پیر رو به زوال در فیلم در سازمان تصویری اثر در آمده است. سکانس و پلان رقص دو نفره، کار نفس گیری است که هم فیلمبردار و هم بازیگران خیلی در تناسب با هم این فضا را ترسیم کرده اند.
«کیک محبوب من» به تعبیری می توانست یک فیلم میان مدت در رابطه با دغدغه ها و مناسبات یک پیرمرد راننده و پیرزنی تنها در دوران معاصر باشد که بی جهت کش آمده و در فرعیات ظاهری متوقف مانده است. «احتمال باران اسیدی» همچنان مهم ترین و خوش ساخت ترین اثر این زوج سینماگر از سینمای مستقل محسوب می شود.